تعامل یا تقابل
سرنوشت معماری شهرهای ایران در جدال میان سنت و مدرنیته
گسترش روزافزون شهرنشینی در دهههای گذشته باعث رشد فیزیکی شهرها شده و بیش از نیمی از جمعیت جهان را به ساکنان شهری تبدیل کرده است.
گسترش روزافزون شهرنشینی در دهههای گذشته باعث رشد فیزیکی شهرها شده و بیش از نیمی از جمعیت جهان را به ساکنان شهری تبدیل کرده است. در نتیجه، مدیریت، پاسخگویی و ارائه خدمات شهری کارآمد، نظاممند و عادلانه نیازهای این جمعیت شهری هر روز پیچیدهتر میشود. یکی از مسائلی که نقش مهمی در کیفیت زندگی و رفاه ساکنان شهرها بازی میکند شکل کالبدی و ساختار فضایی شهرهاست، به طوری که یک ساختار مطلوب و انتظامیافته که در نتیجه عوامل موجد آن حاصل میشود باعث ایجاد احساس خوشایند از زندگی در محیط شهری شده و کیفیت رابطه شهروندان با شهر را هم افزایش میدهد. ارتقای کیفیت فضاهای شهری و طراحی مناسب، کیفیت زندگی شهروندان را افزایش داده و باعث رشد اجتماعی و فرهنگی جامعه و احساس هویت شهروندی و مکانی میشود. بنابراین طراحی و معماری ظاهری شهرها تنها از بعد زیباشناسی و مطلوبیت فضای شهری مهم نیست و جنبههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مترتب بر آن هم حائز اهمیت است و میتواند نمایانگر سطح تمدن و فرهنگ یک جامعه باشد. راسکین معتقد است منظر شهری بیش از یک مساله برنامهریزی و طراحی شهری است و در واقع به رسمیت شناختن ارزشها، اهداف انسانی و مسوولیت اجتماعی از سوی آحاد جامعه است. نمای ظاهری و نحوه طراحی شهرها که خود بازتابی از فرهنگ، سلیقه شخصی، تفکر و امکانات نهادهای اجتماعی است، در عمل میتواند تاثیر مستقیمی بر جنبههای روحی، ادراکی و رفتاری شهروندان داشته باشد. به عبارت دیگر شهری با ساختار فضایی مطلوب و طراحی مناسب، سرمایهها و منافع اجتماعی و اقتصادی، سلامت روحی و روانی جامعه و معیشت پایدار اجتماعی را ارتقا میدهد و میتواند حداقل خدمات و امکانات شهری را به طور یکسان در اختیار همه شهروندان قرار داده و تنوع و امکان انتخاب جایگزینهای متفاوت را برای گروههای مختلف شهری فراهم کند.
در عوض سیمای یک شهر در غیاب ارزشهای اجتماعی ناظر به حقوق و مسوولیتپذیری شهروندی و قوانین و مقررات کارآمد مبتنی بر کیفیت انسانی، مخلوق بیتناسب و ناهماهنگی از عوامل بنیادی و ریشهای تاثیرگذار بر شهر خواهد شد.
معماری منطقهگرا در مواجهه با جهان مدرن
منطقهگرایی یکی از رویکردهای معماری است که در تعامل فرهنگ و بستر فرهنگی قرار داشته و بر لزوم توجه به ویژگیهای فرهنگی، جغرافیایی و اقلیمی تاکید میکند. پس از ظهور مدرنیسم و معماری مدرن که تاکید ویژهای بر کیفیت مصالح ساختمانی، نمایاندن سازه و تطابق فرم با کارکرد داشت، منطقهگرایی چالشهای فراوانی را در خصوص تعامل یا تقابل معماری مدرن و هویتهای فرهنگی منطقه پیش روی تئوریهای نوین معماری قرار داد. اما نتیجه سالها تجربه بشری در این زمینه نشان داد که چاره کار، معرفی نوعی از معماری مدرن و در عین حال منطقهگراست که با انعطافی که از خود نشان میدهد، نوگرایی را بر اساس سنجههای منتج از سنت و فرهنگ منطقهای بنا میکند.
معماری ایران از دیرباز همواره بازتابی از مبانی فکری و اندیشه ایرانیان در نظم دادن به فضای سکونت جمعی بوده و ارتباط تنگاتنگی با محیط زیست پیرامون خود داشته است. شهر در فرهنگ ایران مفهومی جامع و متشکل از ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و طبیعی بوده و فرهنگ و نگرش مردم آن شهر را در معرض نمایش قرار میداده است. به بیان دیگر هماهنگی فعال معماری سنتی ایران با شرایط اقلیمی، توجه به ویژگیهای قومی، توجه به اصول معماری سنتی، بهکارگیری جزئیات، مصالح و تزیینات بومی و هماهنگ با منطقه و الهام از مفاهیم خاص آن از اصول معماری سنتی در ایران بوده است. این در حالی است که با ظهور مدرنیته، شهرسازی معاصر ایران با عدم درک صحیح از ماهیت برونگرای معماری غرب، به مبانی معماری و شهرسازی خود پشت کرد و موجب پیدایش شهرهایی نامتناسب و ناهماهنگ با بدنه اجتماعی شهری شد و نتوانست تعامل مناسبی میان هویت جهانی و منطقهای ایجاد کند. در واقع معماری نوین شهرهای ایران نتوانست در جدال ضرورت تداوم فرهنگی از یکسو و اشتیاق به پیشرفت و نوآوری از سوی دیگر، پیروز شود. به طوری که شهرها بهتدریج از هویت کالبدی خود که باعث تفاوت در چهره ظاهری شهرها با یکدیگر میشده است، دور شدند. در حالی که اگر سیاستگذاریها در حوزه توسعه شهری در مسیر درست خود قرار میگرفت در عین نوآوری و خلاقیت و همسو شدن با مدرنیته، میتوانست با حفظ تداوم زمانی، پیوند خود را با گذشته حفظ کند و با اعطای زندگی جدید به میراث بومی به کارکرد نویی دست یابد. همچنین میتوانست پیوند مناسب میان اجزای متفاوت، ناهمگون و حتی متضاد را به گونهای حفظ کند تا در کنار هم یک کل بدون انقطاع را به وجود آورد. چنین سیاستی میتوانست به ارتقای سطح کیفی شهرنشینی، سهولت ساخت و نگهداری بنا و حتی توسعه صنعت گردشگری بینجامد. اما نتیجه کار این شد که سهم شهرهای ایران از معماری مدرن خانههای ردیفی ساختهشده از بتن، آهن و آجر با حیاطهایی با دیوارهایی کوتاه و ضخامت کم و پشتبامهای قیراندود و سیاهرنگ و وارد آمدن خسارات جبرانناپذیر به طبیعت باشد.
در واقع حاکم شدن نگاه اقتصادی به شهر و نابسامانی در حوزههای مدیریتی و سیاستگذاری از یکسو و محدودیتهایی که معماری منطقهای و بومی برای سهولت سفر و ارتباطات ایجاد میکرد، در کنار هزینه فزاینده مصالح سنتی و مهارتهای وابسته به آن و همچنین دشواری منطقهگرا کردن بناها، سازهها و خدمات لازم برای دنیای مدرن مانند فرودگاهها، باعث شد شهرهای امروز هماهنگی خود را با ویژگیهای اقلیمی و زیستی از دست بدهند. در نتیجه به تدریج این نابسامانی و آشفتگی کالبدی و فضایی منجر به عدم هماهنگی شهر با شرایط اقلیمی، ناکارآمدی و ناکارایی، آلودگیهای زیستمحیطی، عدم بهرهمندی مناسب از منابع ارزشمند بصری، عدم بهرهگیری از تاثیر عناصر طبیعی در سیمای شهرها، عدم توجه به معیارهای اولیه زیباییشناسی و نبود ایمنی در فضاهای شهری شد. بنابراین با وجود اهمیت این موضوع و بهرغم تهیه و تدوین برنامهها و طرحهای جامع متنوع توسعه شهری در ایران، به نظر میرسد هنوز جایگاه واقعی منظر شهری برای برنامهریزان و سیاستگذاران حوزه شهری مشخص نشده است. یکی از ایرادهای اساسی در طرحهای جامع و تفصیلی توسعه شهری تاکید بیش از حد بر اهداف کالبدی، کارکردی و غفلت از مناسبسازی محیط شهر و عدم پاسخگویی به نیازهای روانی، عاطفی، فرهنگی و رفاهی شهروندان است. در واقع میتوان گفت به معماری منظر برای ساماندهی و بهبود کیفیت فضای شهری توجه نمیشود.
راه چاره
با توجه به ناکارآمدی اثباتشده طرحهای موجود در حوزه توسعه و طراحی شهری، ضرورت تحول در ساختار نظام تهیه و مدیریت طرحهای توسعه شهری بیش از پیش احساس میشود. طرحهایی که با تشریح گونههای منطقهگرا و بازشناسی زمینههای تئوری و رویههای عملی آنها بتوانند تناقضات و ابهامات موجود در تبیین رویکرد منطقهای را بازتعریف کنند، حفاظت از منابع و کیفیت محیط زیست، بهسازی سیمای شهر و بهبود کیفیت زندگی شهری را تضمین کرده و قابلیت تطبیق و همسویی با گسترش نیازها و اهداف جدید در توسعه شهرنشینی و شهرسازی، نظیر توسعه اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی، ارتقای فرهنگی و هویت شهری را داشته باشند. این از ابتداییترین گامها در ایجاد تحول در نظام شهرسازی است، به طوری که در صورت تحقق نیافتن آن و عملی نشدن اقدامات عاجل، موجب از دست رفتن ظرفیتها و سرمایههای موجود، در آینده خواهیم شد.