ساختمانهای بیهویت
معایب شباهت الگوهای معماری و شهرسازی در شهرهای مختلف چیست؟
طی قرنها آنچه جهانگردان را در ایران به شگفت وا میداشت معماری فاخر و متناسب با اقلیم آب و هوایی و سنتهای هر منطقه و شهر، در این دیار چهار فصل بوده است؛ بهطوریکه در سفرنامههایشان همواره توجه ایرانیان به بافت اقلیمی هر منطقه، موقعیت و مولفههای هویتبخش، رعایت مسائل فنی و محاسبات دقیق و همچنین زیبایی بصری را در طراحیهای شهری ستودهاند.
طی قرنها آنچه جهانگردان را در ایران به شگفت وا میداشت معماری فاخر و متناسب با اقلیم آب و هوایی و سنتهای هر منطقه و شهر، در این دیار چهار فصل بوده است؛ بهطوریکه در سفرنامههایشان همواره توجه ایرانیان به بافت اقلیمی هر منطقه، موقعیت و مولفههای هویتبخش، رعایت مسائل فنی و محاسبات دقیق و همچنین زیبایی بصری را در طراحیهای شهری ستودهاند. در آن دوران هر شهر برای خود صاحب هویتی متمایز بود بهگونهای که چهره تبریز، اصفهان، رشت، بندرعباس یا یزد هیچکدام به هم شباهتی نداشت. در دهههای اخیر اما، آنچه در میان زرقوبرق پیشرفتهای تکنولوژیک و توسعه روزافزون شهرها و لابهلای انواع نقشهها و طرحهای جامع تفصیلی، ساختمانهای مکعبی بلند و بزرگراهها و خیابانهای مارپیچ هر روز کمرنگتر میشود همین هویت شهرهاست. حال سوال اینجاست که معایب این شباهتهای بیهویت در طراحی و معماری شهرها چیست؟
رشد روزافزون جمعیت و مهاجرتهای گسترده به شهرها طی دهههای اخیر نوعی تصویر ناموزون و به همریخته را در حاشیه اغلب کلانشهرهای کشور پدید آورده است. از سوی دیگر در طراحی هستههای اصلی شهرها آنچه بیش از هر چیز برای تصمیمسازان و تصمیمگیران حوزههای شهری اهمیت داشته چگونگی دسترسی خودروها به مناطق مختلف، بدون در نظر گرفتن ویژگیهای بومی و اقلیمی منطقه بوده است. همین امر باعث شده که باوجود مولفههای هویتی متفاوت در نقاط مختلف کشور، شاهد نماهای شهری بسیار شبیه به هم باشیم. جامعه ساکن در چنین شهرهای بیهویتی کمکم خود دچار بحران هویت خواهند شد و این اولین آسیبی است که به سرمایههای اجتماعی کشور وارد میشود. از طرفی سبک شهرسازی متفاوت در نقاط مختلف کشور، جهتگیری و مسائل فنی در طراحی ابنیه، نمادهای سازهای متفاوت در هر شهر و منطقه، فضایی فرا زمان را پدید خواهد آورد که در جذب گردشگران خارجی میتواند بسیار اثرگذار باشد. حال آنکه با از دست رفتن این جاذبهها صنعت توریسم کشور نیز دچار آسیب خواهد شد. همچنین رشد لجامگسیخته شهرها و ساختوسازها و تراکمفروشیهای بیرویه و غیرکارشناسی بدون توجه به سیمای شهرها و حتی زیرساختهای مناسب و تنها با هدف درآمدزایی بیشتر، مناسب نبودن شبکههای دسترسی، معابر و توقفگاهها باعث از بین رفتن فضاهای سبز شهری و کاهش کیفیت محیطزیست، کاهش سطح زندگی شهری، افزایش فاصله طبقاتی و در نتیجه نارضایتی شهروندان شده است و این در حالی اتفاق میافتد که قرار بود به سمت توسعه اقتصادی، افزایش رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی، ارتقای سطح فرهنگ و هویت شهری پیش برویم. بنابراین انتظار میرود نهادها و سازمانهای مسوول در این حوزه هرچه سریعتر تدبیری برای معضل رو به رشد شبیه شدن شهرها به یکدیگر بیندیشند، قبل از آنکه این سازههای معماری و ساختمانهای یکشکل همه منابع زیستمحیطی و سرمایههای اجتماعی کشور را ببلعند. در این پرونده قصد داریم به دلایل و ریشههای از بین رفتن بافتهای تاریخی و شبیه شدن الگوهای شهرسازی در ایران، تاثیر مدرنیته بر شهرسازی، دلایل ضرورت تفاوت سیمای شهرها با یکدیگر و اثرات منفی نادیده گرفتن شرایط اقلیمی و آبوهوایی در شهرسازی بپردازیم.