همیشه مغفول
چرا بخش خصوصی در اقتصاد ایران مرغ عروسی و عزاست؟
رضا طهماسبی: چندی قبل وزیر امور اقتصادی و دارایی در نشست شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی در واکنش به گلایه برخی از فعالان بخش خصوصی درباره کاهش مداوم بودجه عمرانی گفته است که باید به سازوکارهای مشارکتهای عمومی و خصوصی سرعت داده شود و نه دولت کار را کامل رها کند و نه خیلی سخت بگیرد که بخش خصوصی ضرر کند. خاندوزی عنوان کرده است که باید فعالیت و سرمایهگذاری و ساختوساز برای بخش خصوصی جذاب شود تا فعال بخش خصوصی به دلیل بهصرفه بودن وارد شود. این قبیل اظهارنظرها، که به وضوح نشان از نگاه از بالا به پایین دولت به بخش خصوصی دارد، نه تازه است و نه عجیب. نهاد دولت همواره بخش خصوصی را به عنوان یکی از عاملان و کارگزاران خودش دیده است، آن هم نه کارگزاری در سطح بالا، که پیمانکاری خرد که تنها میتواند (و باید) تحت قرارداد دولت، با مجوز دولت، ذیل نظارت دولت، مطابق با سلیقه دولت و بر اساس خواست دولت، بخشی از یک پروژه دولتی یا نهایتاً کاری در راستای برنامهها و اهداف دولت را پیش ببرد.
آنچه دولت در ایران از بخش خصوصی میخواهد، یا به زبان بهتر به او دیکته میکند، عملاً در قاموس تعاریف مرسوم از بخش خصوصی نمیگنجد اما در یک اقتصاد متمرکز و دستوری، دولت تمایل دارد که مدیریت همه بنگاهها را در اختیار داشته باشد، حتی اگر سرمایه آن تامینشده از سوی مردم و بخش خصوصی باشد. پس اگر امکان مداخله مستقیم در مدیریت بنگاه را ندارد و نمیتواند بوروکراتهایش را پشت میز هیاتمدیره و مدیرعاملی بنشاند، راههای دیگری مانند راهاندازی انواع مجوزها و سامانهها را در پیش میگیرد و از پروانه بهرهبرداری گرفته تا مجوز توسعه خطوط تولید، میزان دستمزد، تولید اسمی، مجوز واردات و صادرات، تعهد ارزی و حتی قیمتگذاری محصولات تولیدی بنگاه را پیش روی فعال بخش خصوصی قرار میدهد تا همیشه بخش خصوصی را مجبور به تعامل، پذیرش و در واقع کرنش کند. چنین رویکردی راه را برای انواع مغلطهها مانند اینکه بخش خصوصی قوی نداریم، اصلاً بخش خصوصی واقعی نداریم، بخش خصوصی فقط به دنبال سودجویی است، بخش خصوصی منافع ملی را در نظر نمیگیرد و... باز میگذارد. دولت شعار حمایت از بخش خصوصی و توسعه آن از زبانش نمیافتد اما همه کمبودها را به کمکاری، احتکار، سودجویی و... بخش خصوصی مرتبط میداند. بخش خصوصی در اقتصاد ایران مرغ عروسی و عزاست که در خوشیها و ناخوشیها ذبح میشود و هم از سوی دولت و هم از سوی روشنفکران مورد حمله قرار میگیرد؛ نهایتاً هم همگی هر بنگاهی را که پا بگیرد و رشد کند، وابسته به دولت و حاکمیت میشمارند، ولو با خون دل و آب دیده و پینه دستان بزرگ شده باشد.