تشنه آزادی
بررسی مزایای تجارت غیررسمی و قاچاق در گفتوگو با محمدمهدی بهکیش
تجارت خارجی در کشور ما جزو پرمداخلهترین حوزههای اقتصاد است. دولت بعد از انقلاب ابتدا تجارت خارجی را در انحصار کامل خود قرار داد و به تدریج با روشن شدن ناکارآمدیها، به آزادسازی تدریجی و کُند این حوزه رضایت داد و هنوز هم به واسطه تحریم خارجی و سیاستگذاری داخلی، تجارت مملو از محدودیتها و ممنوعیتهاست و فعالیتهای زیادی در این حوزه به عنوان قاچاق شناخته میشود. محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان و دبیرکل سابق کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالملل، با تاکید بر ضرورت آزادی تجاری و نیاز اقتصاد ایران به این آزادی، پیشنهاد میکند مناطق آزاد در محدوده 40کیلومتری مرزهای کشور ایجاد شود تا مردم آزادانه به مبادله بپردازند. او معتقد است طی سالهای اخیر، این تجارت غیررسمی بوده است که توانسته با تامین بخشی از نیازهای بازار به کمک مصرفکننده بیاید و حتی در جلوگیری از جهش بیشتر نرخ ارز اثرگذار باشد.
♦♦♦
آیا درست است که آنچه در ادبیات رسمی یک نظام بسته اقتصادی به عنوان قاچاق تلقی میشود، آزادترین نوع تجارت است و نیازهای بازار را نشان میدهد و تا حدودی تامین میکند؟ آزادی تجارت چه اهمیت و مزایایی دارد؟
آزادی لازمه زندگی مدرن بشر است. بشر آزاد خلق شده و تمایل ذاتی به آزادی اعم از فردی یا اجتماعی و سیاسی دارد. در این میان «آزادی مبادله» یا «آزادی تجارت» یکی از مهمترین انواع آزادی است که زمینهساز رشد و توسعه میشود. این امر در اقتصاد تئوریزه شده است که اگر افراد آزادانه عمل کنند و مبادله داشته باشند، فعالیتهای دارای مزیت در کشورها، منطقهها، شهرها و روستاها احصا میشود و رشد و توسعه ایجاد میکند. چون وقتی آزادی مبادله وجود داشته باشد، افراد سعی میکنند کالا یا خدمتی را تجارت کنند که بیشترین سود را برایشان دارد؛ یعنی میتواند بالاترین ارزش افزوده ممکن را ایجاد کند. پس افراد تلاش میکنند در محیطی که زندگی میکنند و فعالیت دارند سراغ تولید و تجارت کالا یا خدمتی بروند که بیشترین بهرهوری و ارزش افزوده را داشته باشند. این مکانیسم محرک تولید و تجارت با بهرهوری بالا، ایجاد نوآوری و ارتقای فناوری است. برای مثال اگر کشاورزی در حال تولید گوجهفرنگی است، وقتی بداند دستش باز است که محصولش را آزادانه و بدون دردسر نه فقط در بازارهای داخلی که به بازارهای خارجی ببرد و بفروشد و احدی مانع او نمیشود، تلاش میکند از سم و کود استاندارد استفاده کند که در دنیا شناخته شده و پذیرفته شده باشد؛ سعی میکند از آب و خاک به گونهای بهره ببرد که بیشترین میزان تولید را داشته باشد، کیفیترین و پربازدهترین رقم را کشت میکند تا درنهایت با هزینه کمتر، تولید بیشتر و با ارزش افزوده بالاتری داشته باشد و سود بیشتری ببرد که این سودخواهی انتفاع کل اقتصاد و سایر مردم را هم فراهم میکند. بهطور کلی فضای تجارت آزاد سه مشخصه دارد؛ اول اینکه در آن قیمتها باید آزاد باشد و قیمتگذاری دستوری صورت نگیرد. یعنی همانطور که محصول کشاورز نباید قیمتگذاری شود، کود، سم، تراکتور، کفش و... هم نباید قیمتگذاری دستوری داشته باشد. دوم، فضای اقتصاد باید رقابتی باشد تا هیچ تولیدکنندهای نتواند خواست خودش را تحمیل کند و مصرفکننده در فضای انحصار و اجبار قرار گیرد. سوم، دسترسی به بازارها آزاد و فراهم باشد. یعنی هم تولیدکننده و هم مصرفکننده بتوانند آزادانه دنبال بازاری باشند که کالا و خدمت خودشان را با قیمت مطلوب بفروشند یا بخرند.
متاسفانه در کشور ما هر سه این عوامل مختل شده است؛ چون به اسم حفظ منافع مردم، قیمتگذاری دستوری صورت میگیرد، رقابت شکل نمیگیرد چون انحصارها بسیار زیاد و فراگیر شده است و دسترسی به بازارها برای آحاد اقتصادی فراهم نیست، چون سیاستمداران از حلوفصل مساله تحریمها ناتوان هستند. در دنیا سالها قبل به اهمیت تجارت آزاد توجه شد و برای این که تخطی از آن صورت نگیرد و مبادله آزادانه مردم محدود نشود، قانونهای ضدانحصار وضع شد، سازمان تجارت جهانی شکل گرفت و مقررات خاصی برای آن وضع شد. امروز هم اکثر کشورهای دنیا با هر نوع نظام اقتصادی که دارند عضو این سازمان هستند. حتی چین با نظام سیاسی کمونیستی عضو سازمان تجارت جهانی و پایبند به قواعد بینالمللی تجارت است. نتیجه آن هم رشد بالایی است که کسب کرده. البته برخی دولتها هستند که میخواهند با زورگویی، انحصار ایجاد و رقابت را محدود کنند؛ این تمایل همیشه وجود داشته و دارد اما تدوین مقررات صحیح باید این قدرت را از آنها سلب کند که نتوانند از محیط آزاد سوءاستفاده کنند. بدون تردید تجارت آزاد یک موهبت است که موجب سودآوری بیشتر و تخصیص بهتر منابع میشود.
وضعیت تجارت آزاد در کشور ما چگونه است و چه مزایایی میتواند برای اقتصاد در بر داشته باشد؟
کشور ما یک موقعیت سوقالجیشی استثنایی دارد و با 15 کشور همسایه است. این وضعیت استثنایی در طول سالها و دههها اجازه نداده است که سیاستگذاری داخلی غلط یا دشمنی خارجی و تحریمها بتوانند اقتصاد ما را زمینگیر کنند. مردم یاد گرفتهاند که چگونه در این محدودیتها خودشان را نجات دهند و در عین محدودیتی که دولت خودمان یا دولتهای خارجی به صورت تحریم ایجاد میکنند، زندگی خودشان را به لطایفالحیل پیش ببرند. یعنی کالایی را تولید کنند و آن طرف مرز بفروشند و کالایی را که در داخل کمبود دارد وارد کنند. سیاستگذاری ناصحیح داخلی و تحریم خارجی باعث رونق مبادلات خارجی غیررسمی شده و در مرزهای ما دقیقهبهدقیقه، ساعتبهساعت و روزبهروز مبادلات زیادی انجام میگیرد که جایی در تجارت خارجی ما ثبت نمیشود.
من مدتها قبل پیشنهاد کردم برای اینکه دولت هم بتواند از این موقعیت استفاده کند و این مبادلات را، نه محدود و ممنوع، بلکه ضابطهمند کند، محدودهای بین 30 تا 40 کیلومتر در درون مرز را به منطقه آزاد تبدیل کند تا مردم در داخل این محدوده آزادانه تجارت داشته باشند و همان کاری را که الان در قالب کولبری، تهلنجی، تجارت چمدانی و مسافری به سختی و با ریسک بالا انجام میدهند، آزادانه و به سهولت پی بگیرند. اگر دولت این کار را انجام ندهد باز هم مردم کارشان را انجام میدهند. اگر تحریمهای سخت خارجی، سیاستگذاری ناصحیح داخلی، کسری بودجه بالا و تورم فزاینده هنوز نتوانسته اقتصاد ما را به اصطلاح ونزوئلایی و دچار کمبودهای شدید بکند، به خاطر همین تجارت مردم در مرزهاست. دولت در مواقعی سعی کرده است تا بازارچههای مرزی را ساماندهی کند، اما مساله بسیار فراتر از چند بازارچه مرزی است. اکنون در سراسر مرزها به اشکال مختلفی مبادلات صورت میگیرد و این یک مساله بسیار قابلتوجه و مهم برای بررسی عمیق و پژوهش است که ببینند چه حجمی از کالاها و خدمات و حتی نیروی کار در مرزها مبادله میشود. این مساله محدود به کشور ما هم نیست. من زمانی در یکی از شهرهای کانادا در مرز آمریکا زندگی میکردم. افراد زیادی بودند که صبح از مرز عبور میکردند و در آمریکا کار میکردند و شب به خانه در کانادا برمیگشتند. این مبادله کالا یا جابهجایی نیروی کار از ویژگیهای مناطق مرزی است؛ حالا گاهی دولتها در برابر این عبور و مرور قواعد سفت و سختی برقرار میکنند و گاهی بر آنچه میگذرد آسان میگیرند اما در کل میتوان از این موقعیت استفاده کرد. این مبادلات آزادانه کالا و خدمات و رفتوآمد نیروی کار به نفع مردم است و اگر برپایه اصل آزادی تجارت و قواعد بینالمللی قانونمند شود میتواند بهرهمندی بیشتری برای کل اقتصاد کشور داشته باشد.
در کشور ما چند دهه قبل این تصور غالب و حاکم شد که اگر دور کشور دیوار بکشند، خودکفایی رخ میدهد و دانش فوران میکند؛ در حالی که خلاقیت در محیط رقابتی میتواند رشد مستمر و بالایی داشته باشد. در نظامهای اقتصادی بسته مانند اتحاد جماهیر شوروی، خلاقیت فقط به حوزههایی محدود میشود که دولت سرمایهگذاری سنگینی دارد مانند صنایع نظامی یا فضایی که هزینه بسیار گزافی برای آن صورت میگیرد. چین هم تا زمانی که بسته بود، خلاقیتهایش رشد نکرد، اما با باز شدن اقتصاد بود که خلاقیت و نوآوری فوروان کرد. چون چینیها به عینه دیدند که دیگران چه میکنند که زندگی و اقتصادشان بهتر شده است. ما از نظر موقعیت جغرافیایی یک شانس بزرگ داریم که باید از آن استفاده کنیم. مردم تاکنون با استفاده از همین مزیت و با پیگیری منافع شخصیشان نگذاشتند اقتصاد به فلاکت بیفتد.
مردم چگونه و با چه روشی توانستند وضعیت بازار را در شرایط سخت تحریم و سیاستگذاری نادرست، با این آزادی تجاری بهبود دهند؟
در سالهای اخیر با کاهش قابلتوجه درآمد دولت و افزایش شدید کسری بودجه، دولت مجبور بوده به طریقی با قرض گرفتن از نظام بانکی یا خود بانک مرکزی، این کسری را پوشش دهد. یعنی دولت بهطور مستقیم یا غیرمستقیم دست در جیب بانک مرکزی کرده است. بانک مرکزی هم به واسطه تحریمها عملاً در تنگنا قرار داشته و نتیجهاش چاپ پول و رشد بالای نقدینگی و تورم بوده است. تحریم هم بهشدت آزادی تجاری فعالان اقتصادی و دولت را محدود کرده است. حتی در بازارهای غیررسمی هم که در ماههای اخیر میتوانستیم نفت بفروشیم، با پیش آمدن جنگ اوکراین و تحریم شدن روسیه، رقیب پیدا کردهایم. روسیه نفتش را با تخفیف بیشتری در بازار غیررسمی میفروشد و منافع ما در خطر قرار گرفته است. در این شرایط تجارت غیرنفتی برای ما اهمیت بسیار بالایی پیدا میکند. تجارت ما با کشورهای ترکیه و عراق درست رشد کرده است. چون بین ما و این دو کشور ظرفیت مناسبی برای همکاریهای تجاری وجود دارد. عراق بازار بسیار بزرگی است اما اگر ما استراتژی خودمان را تغییر ندهیم حضورمان در این بازار بزرگ چندان پایدار و مداوم نخواهد بود.
در همین بازارها مراودات تجاری غیررسمی مردم بالا بوده است. از شمال غرب کشور از آذربایجان تا خوزستان در جنوب غرب، مردم با آن طرف مرز ارتباط مذهبی و تجاری دارند. از اقلام خوراکی مانند گوشت تا کالاهایی مانند لوازم خانگی در دو طرف مرز مبادله میشود، یا با کولبر یا با خودرو این کالاها منتقل میشود. از سمت جنوب هم کالاهایی به عنوان تهلنجی از آنطرف خلیج فارس به کشور وارد میشود. از شرق و شمال شرق هم همینطور است و کالاهای دیگری مبادله میشود. برای مثال در گلستان مردم خودشان میدانند چگونه پنبه تولیدیشان را به آن طرف مرز ببرند و بفروشند. تجار در هر منطقهای مزیتها را به سرعت پیدا میکنند. بازار غیررسمی قابلتوجهی شکل گرفته که در آن کالا با پول نقد یا با کالاهای دیگر خرید و فروش میشود. نوعی بازار صادرات غیررسمی برای ماست که هم ارز وارد کشور میکند و هم کالاهایی که در بازار به آنها نیاز است. بااینحال دولت ظرفیت این بازار را درست درک نکرده و بهطور مداوم به دنبال خفه کردن آن است اما درنهایت بازار کار خودش را میکند. به نظر من یک دلیل عمده که قیمت تعادلی ارز آنگونه که بسیاری از اقتصاددانها عنوان میکنند باید بالاتر باشد، افزایش نیافته است به خاطر همین ورودیها از بازارهای غیررسمی تجارت خارجی است.
به تازگی وزیر اقتصاد عنوان کرده است که دولت میخواهد تجارت تهلنجی را به رسمیت بشناسد. شما موافق هستید که همه این فعالیتهای غیررسمی که در ادبیات اقتصادی دولت از آن به عنوان قاچاق یاد میشود، به رسمیت شناخته شود؟
دولت از بابت صنایع داخلی که دهههاست از آنها حمایت کرده، نگرانی دارد. در نتیجه از باز کردن مرزها برای تجارت آزاد و ایجاد منطقه آزاد تجاری نگران است. گرچه اصل این مساله جای سوال دارد که چرا دولت چند دهه مرز را به روی بسیاری کالاها بسته و از برخی صنایع داخلی حمایت کرده است که هنوز نتوانستهاند مزیتی ایجاد کنند و قدرت رقابت به دست بیاورند. در حالیکه کالایشان را هم با قیمت بالا به مردم فروختهاند. دولت نگران است که این صنایع مورد حمایتش بعد از آزادسازی تجارت از بین بروند و کارگران این صنایع بیکار شوند. اما اگر این آزادی ایجاد شود، همان تامینکنندهای که یخچالش توسط کولبرها وارد میشود، بازار را برای سرمایهگذاری جذاب میبیند و اینجا برای تولید سرمایهگذاری میکند و نیروی کار را جذب میکند؛ خودروساز خارجی هم همینطور. درست است که سیاستهای نادرست داخلی، تحریم خارجی و تبلیغات منفی علیه ما بسیار اثرگذار بوده و بعید است بتوان بهزودی و به سادگی کسی را قانع به سرمایهگذاری در اقتصاد ایران کرد اما اگر مناطق آزاد در مرزها ایجاد شود و قوانین تجارت تسهیل شود و سرمایهگذار درک کند که درگیر تغییرات یکشبه و ناگهانی نخواهد شد به تدریج وارد چرخه سرمایهگذاری و تولید و تجارت خواهد شد. به این ترتیب برای نیروی کار ما هم شغل پایدار بهوجود میآید؛ شغلهایی که برخلاف آنچه امروز در صنایع ما شکل گرفته، بهخاطر ایجاد محیط رقابتی پایدار میشود. در عینحال آزادی تجاری باعث رشد فناوری، ایجاد خلاقیت و نوآوری و جذب سرمایهگذاری میشود.
میگویند که سنگ در غلتیدن کف رودخانه تراش میخورد و به گوهر تبدیل میشود. افراد هم در یک محیط آزادِ رقابتی رشد میکنند و خلاقیتهایشان شکوفا میشود. ما نباید دنبال اختراع مجدد چرخ باشیم. هیچ اقتصاد بستهای در دنیا رشد زیاد و طولانیمدت را تجربه نکرده است. اقتصاد ایران تشنه آزادی است. آزادی از تحریم باعث میشود بتوانیم نفت بفروشیم و اندکی وضع اقتصاد و معیشت مردم بهتر شود. در مقابل دولت باید به فکر بیفتد و با برنامه دقیق و درست دروازهها را به روی تجارت باز کند؛ به همین دلیل هم گفتم فعلاً میتوان یک منطقه 30 تا 40کیلومتری اطراف مرزهای منطقه آزاد درست کرد. در این مورد هم تجربه چین پیش روی ماست که ابتدا مناطق آزاد را ایجاد کرد و با ایجاد فضای رقابتی و آزاد و مقابله با انحصار و قیمتگذاری رشد کرد. رشد اقتصاد چین در مناطق آزاد پایهگذاری و بعد به داخل سرزمین مادر سرریز شد. ما هم انتظار نداریم که دولت یکدفعه آزادی تجاری کاملی در سراسر کشور ایجاد کند اما میتواند براساس همان الگو پیش برود؛ مثلاً تجارتی که هماکنون در مرزها به صورت غیررسمی و پنهانی انجام میگیرد و به عنوان قاچاق شناخته میشود و باعث شده است بخش مهمی از نیازهای مردم تامین شود، رسمی و آزاد شود. ابتدا مناطق آزاد گستردهای در محدوده مرزهای کشور ایجاد شود و بهتدریج با اصلاح طرز فکرها در مورد آزادی تجاری و منطقه آزاد، بقیه مملکت را هم از انحصار و قیمتگذاری دستوری رها کنیم و فضای رقابتی آزاد ایجاد کنیم. در این مورد نیازی به غرب و تجربه غرب نداریم و میتوانیم همان الگوی چین را برویم.