به کام سیاستمدار
ذینفع اغتشاش در تولید آمارهای اقتصادی کیست؟
پرویز گیلانی: روایت متفاوت مرکز آمار و بانک مرکزی از شاخصیهای کلان اقتصادی در آمار بهار امسال هم ادامه پیدا کرده اما آمارهای منتشرشده توسط این دو نهاد در برخی متغیرها تفاوت فاحشی دارد. موضوع این است که اگر شما سیاستگذار یا سرمایهگذار باشید، در استفاده از این آمارها گیج میشوید. کدام آمار باید مورد استناد قرار گیرد؟ از کدام آمار باید استفاده کرد؟
چه کسی منتفع دوگانگی آمارهای اقتصادی است؟
دوگانگی تولید آمار در ایران مصداقهای زیادی دارد؛ مثلا در حالیکه مرکز آمار ایران طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی را اجرا میکند، وزارت صمت تولید و مبادلات برخی از محصولات مهم را بهصورت جداگانه جمعآوری میکند یا برخی از اطلاعات شرکتهایی که به نوعی مورد حمایت بودهاند را نگه میدارد. همزمان بانک مرکزی هم پایگاه اطلاعاتی از کارگاههای بزرگ صنعتی کشور تهیه میکند. شبیه این داستان برای قیمتها هم تکرار میشود. از یک سو تعدد مراکزی که آمار تهیه میکنند وجود دارد، از سوی دیگر سوالهای زیادی هستند که برای تصمیمگیری ارزش حیاتی دارند و دانستن آنها به ارزیابی سیاستها کمک میکند. دستگاههای اجرایی نمیتوانند بدون داده روزگار بگذرانند، حتی اگر سیاستگذاران در ردههای بالا داده اقتصادی نداشته باشند، کارشناسان برای رصد وضع موجود داده میخواهند.
چندگانگی مراکزی که آمار جمع میکنند بر روی گرداندن سیاستگذار از آمار اثر میگذارد. در مواردی که سیاستگذار برای دیدن شرایط گزارشهای این سازمانها را کنار هم میگذارد و نمیتواند ارتباط میان ارقام مختلف برقرار کند، آمار تهیهشده را نادقیق میپندارد و شهود خود را قابلاتکاتر لحاظ میکند.
اغتشاش آماری چه عواقبی دارد؟
اقتصاددانان چهار پیامد برای اغتشاش آمار بر میشمرند و معتقدند سیاستمدار ذینفع اصلی وضع موجود است.
نخستین پیامد، سردرگمی و درجا زدن سیاستگذار است. مدام راهحلهایی ارایه میشود، بعد از چندی رها میشود، بدون اینکه اثر قابل لمسی روی چالش ایجاد شده بگذارد.
پیامد دوم؛ امکان پناه گرفتن در تاریکی است. سیاستگذاری که شواهدی تولید نمیکند و اجازه ارزیابی سیاستاش را نمیدهد، عملاً خود را بیمه میکند. هیچ کس نمیتواند تحلیلی متقن ارایه دهد که آیا اشتباهی رخ داده یا نه.
پیامد سوم، امکان بروز کجفهمی است. وقتی آمار دقیق تولید نشود هر حرفی میشود زد. کج فهمی بین سیاستگذاران، بین مردم و حتی بین نخبگان شکل میگیرد.
پیامد چهارم، امکان ارائه وعدههای توخالی است. وقتی آمار واقعی تولید نشده باشد، عملکرد گذشته ارزیابی نشده باشد، ترسیم باغ بهشت ساده است. موعد وعده دادن که میرسد، همه هیجانزده میشوند و انواع اهداف عالی اما دستنیافتنی را ذکر میکنند. چون شاهدی نیست که بگوید این کار نمیشود.