فیل اقتصاد در اتاق تاریک پارلمان
محمدرضا باهنر از بدفهمیهای سیاستمداران در قبال اقتصاد میگوید
به عنوان یکی از باسابقهترین نمایندگان ادوار مجلس، محمدرضا باهنر میگوید: متاسفانه در کشور ما همواره این مشکل وجود داشته که شماری از کاندیداهای انتخابات اصلاً نمیدانند وظایف مجلس و اختیارات هر نماینده چیست. در نتیجه طوری صحبت میکنند که گویی توان و اختیارات مجلس به قدری خارقالعاده است که میتواند بگوید «کن، فیکون». نایبرئیس پیشین مجلس اعتقاد دارد «هم نمایندگان مجلس و هم وزیران ما همواره فقط «مدیر هزینه» هستند. یعنی با هم رقابت میکنند که هزینهها را افزایش دهند»؛ اما هشدار میدهد که «نمایندهها نباید تصور کنند که از راه هزینهتراشی میتوانند اقتصاد کشور را درست کنند».
به عنوان یکی از باسابقهترین نمایندگان ادوار مجلس، محمدرضا باهنر میگوید: متاسفانه در کشور ما همواره این مشکل وجود داشته که شماری از کاندیداهای انتخابات اصلاً نمیدانند وظایف مجلس و اختیارات هر نماینده چیست. در نتیجه طوری صحبت میکنند که گویی توان و اختیارات مجلس به قدری خارقالعاده است که میتواند بگوید «کن، فیکون». نایبرئیس پیشین مجلس اعتقاد دارد «هم نمایندگان مجلس و هم وزیران ما همواره فقط «مدیر هزینه» هستند. یعنی با هم رقابت میکنند که هزینهها را افزایش دهند»؛ اما هشدار میدهد که «نمایندهها نباید تصور کنند که از راه هزینهتراشی میتوانند اقتصاد کشور را درست کنند».
♦♦♦
بررسی شعارها و برنامههای اقتصادی گروههای حاضر در انتخابات مجلس نشان میدهد هیچکدام از گروهها متناسب با وضعیت نگرانکننده اقتصاد کشور برنامهای ارائه ندادهاند. در واقع با اینکه همه اذعان دارند مساله اصلی امروز ایران اقتصاد است، اغلب نامزدها به کلیگوییهایی در حد اینکه «میتوانیم وضعیت اقتصاد ایران را به سرعت درست کنیم» بسنده کردهاند. به نظر شما ریشه اینگونه شعارها در انتخابات مجلس چیست؟ آیا میتوان اینگونه تحلیل کرد که اغلب این نامزدها اصلاً نمیدانند مساله اقتصاد ایران چیست؟
من نقد شما را در ابعاد بزرگتری مطرح میکنم: متاسفانه در کشور ما همواره این مشکل وجود داشته که شماری از کاندیداهای انتخابات اصلاً نمیدانند وظایف مجلس و اختیارات هر نماینده چیست. در نتیجه طوری صحبت میکنند که گویی توان و اختیارات مجلس به قدری خارقالعاده است که میتواند بگوید «کن، فیکون». بعضی آنقدر سادهانگارند که میگویند «در مجلس تصویب میکنیم که تورم نباشد»! اصلاً توجه ندارند که تورم به عوامل متعدد اقتصادی از قبیل سیاستهای پولی، تولید، صادرات، واردات و... بستگی دارد که هیچیک دستوری عمل نمیکنند و باید پارامترهای زیادی را کنار هم قرار داد تا بتوان تحولی در روند آن ایجاد کرد. این مساله درباره بخشهای دیگر اقتصاد همچون تولید هم صادق است و بهطور کلی اقتصاد پیچیدگیهای بسیاری دارد.
نکته دوم این است که وقتی افراد و طیفهای مختلف حاضر در انتخابات میگویند «میخواهیم اقتصاد را درست کنیم» هر یک نیات کاملاً متفاوتی دارند. مثلاً یکی فکر میکند با دو برابر شدن حقوق کارمندان وضع اقتصاد درست میشود؛ دیگری خیال میکند راه درست کردن اقتصاد آن است که به همه مردم سبد کالایی داده شود یا یارانهها افزایش پیدا کند تا معیشتشان رونق پیدا کند؛ نفر سوم فکر میکند باید از ثروتمندان پول بگیرد و به فقرا بدهد تا اوضاع اقتصاد رو به راه شود! حال آنکه همه اینها هست و هیچکدام از آنها نیست. یعنی اگر تولید در کشور اتفاق میافتد، باید عوامل تولید به شکل عادلانه بین مردم توزیع شود، اما نباید فراموش کرد که کار به دست کاردان سپرده شود. به عنوان نمونه اگر اداره کارگاهی که 100 واحد محصول نهایی تولید میکند، به یک فرد ناوارد سپرده شود، یا این 100 واحد را به 50 واحد کاهش میدهد، یا اینکه 100 واحد ناقص یا گران تولید میکند که بازاری برایش وجود ندارد. بنابراین درست کردن تولید-مثل سایر بخشهای اقتصاد- نیاز به کاردان دارد. ضمن اینکه هر تولیدی هم لزوماً مقرونبهصرفه نیست یا ضرورت ندارد.
ایران امروز البته در موقعیت حساسی قرار دارد و به دلیل مساله تحریمها، باید در برخی کالاها از جمله کالاهای اساسی به خوداتکایی و نه خودکفایی برسد. ولی خوداتکایی به این معنا نیست که همه کارها را تعطیل کنیم و برویم گندم بکاریم. البته باید حتی برای زمانی که هیچکس حاضر نباشد به ما گندم بفروشد، آمادگی داشته و برای روز مبادا مهیا باشیم، اما نباید فکر کنیم که هر روز، روز مباداست.
اجازه بدهید یک مثال عامیانه بزنم: ممکن است ما بتوانیم چهار کیلو برنج ایرانی را صادر کنیم و به ازای آن 12 کیلو برنج با مرغوبیت کمتر وارد کنیم. اتفاقاً بسیاری از مصرفکنندگان ممکن است بتوانند برنج خارجی را در سبد معیشتی خود بگنجانند، حال آنکه نمیتوانستهاند برنج درجه یک دمسیاه ایرانی را در سبد خود داشته باشند. اگر کاندیدایی شعار دهد که «چرا کالای مرغوب را صادر میکنید و کالای نامرغوب وارد میکنید؟» بدیهی است که اصول اولیه اقتصاد را بهدرستی درک نکرده است. این مزیت ماست و خیلی کشورهای دیگر هم این کار را میکنند.
بنابراین وقتی کسی شعار «درست کردن اقتصاد» را مطرح میکند، اصلاً معلوم نیست چه چیز را و از چه طریق میخواهد درست کند: معیشت مردم را میخواهد درست کند، یا وضع تولید و اشتغال را، یا صادرات را، یا پکیجی که همه اینها را به صورت متعادل در خود داشته باشد؟
گویی شعار درست کردن اقتصاد فیلی است در اتاق تاریک...
بله؛ و تازه بسیاری از کسانی که درباره آن حرف میزنند، اصلاً نمیدانند اختیارات مجلس در این حوزه چیست. اگر همه نمایندگان هم اراده کنند که کاری را انجام دهند، ولی دولت نخواهد یا نتواند یا اراده نداشته باشد، تمام تلاش مجلس «هباء منثورا» (گردوغبار پراکنده) میشود و هیچ فایدهای نخواهد داشت. اهداف مدنظر مجلس آینده باید در حدود ممکن و مطلوب در نظر گرفته شود تا نتیجه آن بالا رفتن کارآمدی نظام باشد.
مجلس هر کاری بخواهد بکند، باید آن را با کمک دولت انجام دهد. هرچند ممکن است صدها انتقاد به دولت وارد باشد-و من هم از نظر جناح سیاسی طرفدار دولت نیستم- اما میگویم دولت مستقر را باید کمک کرد. اگر رقیب سیاسی دولت بگوید «چوب لای چرخ دولت میگذارم تا نتواند حرکت کند» این کار خیانت به مملکت است و ربطی به دولت ندارد. به هر حال این دولت تا سال 1400 دولت مستقر است؛ ما میتوانیم او را هل بدهیم، از او خواهش کنیم، با او دعوا کنیم، به او تشر بزنیم و از هر وسیله مشروعی استفاده کنیم تا فعالتر باشد، اما نباید کاری کنیم که وقتی مجلس جدید روی کار آمد، دولت مرتباً نگران باشد که نکند 10 وزیرش استیضاح و برکنار شوند.
با این ملاحظات، فکر میکنم از مجلس آینده میتوان برخی توقعات کلان را داشت. به عنوان مثال به نظر من ظرف سالهای مجلس یازدهم یا تحریمها همچنان باقی است، یا آثار آن همچنان وجود دارد. بنابراین باید بتوانیم در یک برنامه کلان بخشی از این تحریمها را خنثی کنیم. خنثیسازی ممکن است از طریق دور زدن تحریم باشد، یا گرانتر خریدن برخی کالاها، یا تعطیل کردن برخی تولیدات غیرضرور و متمرکز شدن روی تولیدات ضروری، یا دستیابی به فناوریهای نو یا دانش فنی جدید و... .
الان بسیاری از منابع کشور بدون بهرهوری مطلوب مصرف میشود. امروز ایران توان تولید حدود 9 میلیون بشکه نفت و معادل گاز در روز را دارد، اما حتی اگر تحریمها برداشته شود تنها حدود 3 تا 5 /3 میلیون بشکه از این رقم صادر میشود و بقیه 5 /5 میلیون بشکه نفت و معادل گاز را در داخل کشور آتش میزنیم. ایکاش سوزاندن این منابع به تولید و رفاه و ارتقای معیشت مردم تبدیل میشد، اما نمیشود. در عوض هوای شهرهای ما آلوده میشود، تصادفات جادهای افزایش مییابد و امثال آن. اگر بتوانیم تنها 30 درصد از این مصرف را صرفهجویی کنیم -و من مدعی هستم که میتوان این کار را کرد، بدون اینکه رفاه مردم یا تولید ذرهای پایین بیاید- درآمد بالقوه حاصل از صادرات نفت میتواند در آن واحد 50 درصد بالا برود. بدیهی است که این اتفاق تحول عظیمی در اقتصاد کشور ایجاد میکند.
کارنامه اقتصادی دولتهای یازدهم و دوازدهم کارنامه موفقی نبوده و به همین دلیل مخالفت کردن با آن بسیار آسان شده است. در همین حال وضع برخی از ابرچالشهای مهم اقتصاد ایران-همچون کسری بودجه- در سال جاری مرزهای بحران را رد کرده است. ولی به نظر نمیرسد سیاستمدارانی که برای حضور در مجلس تلاش میکردند، برنامه مشخصی برای اصلاحات اقتصادی داشته باشند و عمدتاً بر انتقاد از دولت یا وعدههای معیشتی متمرکز بودند. بنابراین ترکیب مجلس آینده هرچه باشد باز هم کاری برای اصلاح ساختاری اقتصاد انجام نخواهد داد و برعکس ممکن است از این ناحیه، فشار بیشتری بر ابرچالشهای اقتصادی وارد شود. شما فکر میکنید کدام رفتارهای اقتصادی خطرناک را در ناصیه مجلس آینده میتوان دید؟
متاسفانه هم نمایندگان مجلس و هم وزیران ما همواره فقط «مدیر هزینه» هستند. یعنی با هم رقابت میکنند که هزینهها را افزایش دهند؛ یکی با اهداف صنفی، دیگری با اهداف حزبی و نفر سوم با اهداف بخشی و... فکر میکنم اگر 30 نفر دور میز هیات دولت بنشینند -که تعدادی از آنها وزیر هستند و بقیه معاون رئیسجمهور و امثال آن- 27 نفرشان فقط میگویند پول بدهید تا ما خرج کنیم!
زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم انتخاب شد، من بنا به سابقه آشنایی طولانی و همکاریمان در ادوار گذشته مجلس، قبل از آنکه کابینهاش را به مجلس معرفی کند، برای عرض تبریک به دیدار ایشان رفتم. آنجا پیشنهاد کردم هنگام انتخاب وزرا و روسای سازمانهای مختلف این جمله را به آنها بگوید: «ما پول نداریم؛ اگر میتوانی ثروت خلق کنی، بیا این کار را بکن و آن را مصرف کن. اما اگر میخواهی بگویی چند هزار میلیارد به من بده تا بخش سلامت یا کشاورزی یا آموزش را درست کنم، فایده ندارد.» تازه آن موقع هنوز این سطح از تحریم هم علیه ما اعمال نشده بود.
همین طرح تحول سلامت را در نظر بگیرید. آقای قاضیزادههاشمی، وزیر پیشین بهداشت آدم خوب و متدینی است، اما طرح سلامتی که اجرا کرد، واقعاً برای کشور دردسر درست کرد. همان زمانی که این کار شروع شد، من گفتم نتیجه این طرح از یارانهها بدتر میشود. چون هم دولت را بیچاره میکند، هم بیمهگر را و هم بیمهشده را. امروز میبینید که در نتیجه اجرای این طرح دولت چقدر به بیمارستانها و بیمهها و جاهای دیگر بدهکار است.
منظورم این است که نمایندهها نباید تصور کنند که از راه هزینهتراشی میتوانند اقتصاد کشور را درست کنند. هرچند بعضی وقتها نمایندگان وقتی میخواهند درآمد هم ایجاد کنند، موجب مشکلات اساسی میشوند. مثل الان که میخواهند یکباره تحولی اساسی در نظام مالیاتی ایجاد کنند. البته من هم معتقدم هیچ اشکالی ندارد که پایههای مالیاتی گسترش یابد و بخشهایی که از مالیات معافاند یا به فرار مالیاتی مشغولاند، در تور مالیاتی بیفتند؛ اما در مورد برخی از بحثهای جدیدی که مطرح شده باید خیلی بیشتر دقت کرد. تولیدکنندهای را در نظر بگیرید که امروز با چنگ و دندان در حال حفظ و ادامه تولید است. دستش هم پاک است و ثروتش را هم از راه سالم و پاک به دست آورده است. ما که نباید در شرایط سخت امروز، چند وزنه دیگر هم به پای او وصل کنیم و بعد بگوییم «شنا کن». طبیعی است که نمیتواند این کار را بکند و زیر آب میرود.
متاسفانه گاهی اوقات هم دولت و هم مجلس میخواهند درآمدهایی «من غیر حق» ایجاد کنند. این مساله هم در لایحه مالیاتی دولت و هم در طرحهای مجلس وجود دارد که نیازمند بررسی جدی و دقیق است و به ویژه باید با بخش خصوصی مورد اعتماد مشورت کرد تا فشار مالیاتی جدید بر جاهایی وارد شود که قابل تحمل باشد. نباید میخ را بر سنگ بکوبیم؛ چون هم میخ را از بین میبرد و هم سنگ را خراب میکند.
با توجه به شناختی که از نقش و عملکرد مجلس در اقتصاد ایران دارید، سوال پایانی را اینگونه مطرح میکنم: اگر مجلس آینده به ابرچالشها و ضرورتهای اصلاح ساختاری اقتصاد بیتوجه باشد، چه اتفاقی برای اقتصاد ایران خواهد افتاد؟ همین امروز هم وضع اقتصادی کشور چندان تعریفی ندارد و ما دو سال رشد اقتصادی منفی و تورم بالا را پشت سر گذاشتهایم. البته کسانی معتقدند کلاً مجلس در تصمیمگیریهای مهم اقتصادی نقشی ندارد، اما فکر میکنید اگر ملاحظاتی که درباره آن صحبت کردید، رعایت نشود، اقتصاد ایران چه چشماندازی پیش رو دارد؟
همانطور که اشاره کردید، امروز شاخصهای کلان اقتصاد ایران اعم از تورم و رشد اقتصادی وضع مطلوبی ندارند. اگر مجلس در قبال این وضعیت سکون و بیعملی پیشه کند، ممکن است اقتصاد ایران از این هم بیشتر نزول کند و اگر نقش تخریبی داشته باشد، سرعت و شتاب نزول بیشتر میشود. بنابراین مجلس باید موثر باشد و تاثیراتش هم به شدت مثبت باشد.
به عنوان یک فرد مجرب به نامزدهایی که موفق به ورود به مجلس شدهاند، میگویم: چهار سال مجلس مثل ابر بهار میگذرد. البته زمانی مقام معظم رهبری تاکید کردند که اگرچه دوره مجلس مثل ابر بهار میگذرد، اما مثلاً میرزا تقی خان امیرکبیر هم که این همه اصلاحات در کشور انجام داد، تمام دوره صدارتش سه سال بود. یعنی میشود در همین دوره کوتاه هم کارهای بزرگی کرد. مخاطب این حرف، دولت هم هست. دولت هم نباید فکر کند در یک سال و نیم باقیمانده از عمرش نمیتواند کاری بکند. برعکس، کارهای بزرگی میتوان انجام داد که مقدار زیادی از کاستیهای شش سال گذشته را هم جبران کند. اما این جمله را از قول مرحوم شریعتی نقل کنم که میگفت «باید دعا کنیم هم راه راست را برویم و هم در این راه، درست راه برویم». چون بعضیها راهشان درست است، اما چپکی راه میروند! ما باید هم درست راه برویم و هم راه را درست انتخاب کنیم؛ و در این راه درست، هم تدبیر لازم است، هم حوصله و هم دوری از هیجان. تاکید میکنم که کارهای هیجانی که چند نماینده یکشبه بنشینند و طرحی را امضا کنند و بخواهند با سروصدا آن را اجرا کنند، نتیجه نخواهد داشت.
اگر مجلس در یک مسیر درست و معقول و مدبرانه حرکت نکند، یا مضر به حال مملکت میشود، یا به اصطلاح «دور میخورد» یعنی بیخاصیت میشود و به او میگویند «هرچه میخواهی تصویب کن، ما کار خود را میکنیم».
نکته آخر اینکه سه قوه ممکن است با هم اختلافاتی داشته باشند -و هیچ اشکالی هم ندارد که داشته باشند- اما نهایتاً باید همگرا شوند. اگر قطاری دو لوکوموتیو در دو طرفش داشته باشد که همزمان گاز بدهند، نهتنها قدرت همدیگر را خنثی میکنند، بلکه قطار را هم خراب میکنند. سه قوه میتوانند به هم تذکر بدهند، خواهش کنند و حتی دعوا کنند، اما مآلاً باید همسو و همگرا به یک جهت حرکت کنند. اگر مجلس خود را با دولت رقیب بداند، دولت خود را با مجلس رقیب بداند و قوه قضائیه هم بگوید هر دو اینها ناکارآمدند، هیچ کاری به سرانجام نمیرسد.
تمهیدی که مقام معظم رهبری دو سه سال قبل اندیشیدند و شورای عالی هماهنگی اقتصادی را تاسیس کردند، برای جلوگیری از همین مشکل بود.
ایشان- قریب به این مضمون- گفتند که «اگر سه قوه با هم به جمعبندی برسند، من هم از آنها حمایت میکنم». بنابراین در این شورا سه قوه نباید طوری رفتار کنند که گویی مواظب هم هستند که یکی سر دیگری را کلاه نگذارد یا از اختیارات دیگری کم نکند.
متاسفانه به نظر میرسد تا به امروز شورای عالی هماهنگی اقتصادی نتوانسته آنطور که مقام معظم رهبری توقع داشتند و آنطور که ما تصور میکردیم، عمل کند. ولی فکر میکنم این رویه میتواند تغییر کند و با استفاده از پتانسیل این شورا میتوان کشور را از بعضی گردنههای سخت به خوبی عبور داد.