شناسه خبر : 33854 لینک کوتاه

سویه پنهان سرمایه‌گذاری

سوگیری‌ها چگونه بر تصمیمات مالی اثر می‌گذارند؟

تصمیم‌های مـالی مـردم در شرایط عدم اطمینان پیچیـده‌تـر و پـرمخاطره‌تر می‌شود؛ این در حالی است که نتایج این تصمیم‌ها، به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر شیوه زندگی آنها تاثیرگذار است.

علی طهماسبی/ کارشناس مالی

تصمیم‌های مـالی مـردم در شرایط عدم اطمینان پیچیـده‌تـر و پـرمخاطره‌تر می‌شود؛ این در حالی است که نتایج این تصمیم‌ها، به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر شیوه زندگی آنها تاثیرگذار است. ممکن است در چنین شرایطی، به علت محدودیت‌های شناختی و احساسی، سوگیری‌هایی در رفتار سرمایه‌گذاری افراد پدید آید که خلاف اصول و قواعد دانش مالی کلاسیک به شمار رود؛ دانشی که البته زیربنای آن، فرض «عقلایی بودن» انسان است و وی را دنباله‌خواه بیشینه‌سازی میزان مطلوبیت خویش می‌داند. بنابراین تعارضات رفتاری می‌تواند به بروز رفتار غیرعقلایی و نهایتاً زیان منجر شود. آدام اسمیت در کتاب بازی پول می‌گوید: «اگر در مورد خودتان شناخت کافی ندارید، بازار سهام جای گرانی برای کسب این شناخت است.»

مالی رفتاری در مقابل مالی کلاسیک

مقالات مرتبط با نقش تمایلات روانشناختی در عرصه سرمایه‌گذاری هرچند از دیرباز به عنوان یک شاخه مستقل مطالعاتی در نظر گرفته نشده است، اما اعتبار مکتب مالی کلاسیک را همواره به ‌واسطه تاکید بر رفتارهای متناقض سرمایه‌گذاران مورد تردید قرار داده است. مطالعه چنین رفتارهایی تا آنجا پیش رفت که اقتصاددانی به نام یوجین فاما - که او را به نوعی پدر مالی کلاسیک می‌نامند- در سال 2004 در مقاله‌ای اذعان کرد که قیمت‌های سهام در بازار می‌تواند تا حدودی غیرعقلایی باشد. پیش از این نیز ترکیدن حباب قیمتی سهام شرکت‌های حوزه تکنولوژی در سال 2000 موضوع مالی رفتاری را حداقل در سطح نشریات تخصصی مطرح ساخته بود. دانش مالی رفتاری که از آن به‌ عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر می‌شود، توسط افراد مطرحی همچون رابرت شیلر، ریچارد تیلر و میر استتمن در مقالات متعددی پیگیری شده است تا جایی که جایزه نوبل اقتصاد در سال 2013 نیز به این موضوع اختصاص یافته است. یکی از جذاب‌ترین حوزه‌های مشترک در ادبیات موضوعی این حوزه، مالی رفتاری خرد است. بحثی که تمایلات یا سوگیری‌های افراد را در سطح فردی بررسی می‌کند. پیشینه این موضوع شاید به قرن 16 و حباب پیاز گل لاله بازگردد. تا اینکه با توسعه اقتصاد آزمایشگاهی، مفروضات زیربنایی انسان اقتصادی مورد تردید جدی قرار گرفت.

مالی رفتاری خرد

در یک دسته‌بندی کلی، سوگیری‌های رفتاری در دو طبقه شناختی و احساسی قرار می‌گیرند. پایه سوگیری‌های شناختی، استدلال نادرست است (که این موضوع قابلیت تعدیل و اصلاح دارد) و پایه سوگیری‌های احساسی، شهود و انگیزش افراد است که عموماً تصحیح آنها سخت و دشوار به نظر می‌رسد. در ادامه به معرفی مختصر نمونه‌هایی از سوگیری‌های شناختی و سوگیری‌های احساسی پرداخته می‌شود که البته شرح مبسوط آنها نیازمند فرصتی دیگر است.

فرااعتمادی (Over confidence): اغلب مردم خود را از آنچه واقعاً هستند، باهوش‌تر می‌پندارند و بر این باورند که اطلاعات بهتری نیز در اختیار دارند و در مورد قضاوت‌های خود خیلی مطمئن هستند. در نتیجه این افراد اطلاعات منفی را نادیده گرفته و معاملات پرحجمی را رقم زده و پورتفوهای غیرمتنوعی ایجاد می‌کنند که جمیع این موارد، منجر به عملکرد ضعیف سبد معاملاتی آنها می‌شود.

نماگری (Representativeness): زمانی که افراد با پدیده‌های جدیدی مواجه می‌شوند که با طبقه‌بندی ذهنی آنها ناسازگار است، به هر طریقی آن پدیده را با دسته‌بندی ذهنی خود تطبیق می‌دهند. این رفتار سبب توجیه عملکرد آتی آنها شده و ارزیابی‌های غلط در تصمیمات سرمایه‌گذاری به بار می‌آورند.

اتـــکـــــا و تعــــدیــــل (Anchoring and Adjustment): افراد برای تخمین یک متغیر، فرآیند تخمین را با مبنا قرار دادن یک رقم اولیه ذهنی (نقطه اتکا) آغاز می‌کنند و سپس تعدیلات مثبت یا منفی خود را روی آن اعمال می‌کنند تا اطلاعات جدیدی حاصل شود. مطالعات مختلف حاکی از انتخاب نقطه اتکای نادرست از سوی افراد بوده است.

آشناگرایی (Availability): سوگیری آشناگرایی یک قاعده سرانگشتی یا راه میانبر ذهنی است که موجب می‌شود افراد احتمال وقوع یک پیامد را بر اساس میزان شیوع آن در زندگی و تجربیات خود و اطلاعات در دسترس تخمین بزنند. در نتیجه عکس‌العمل صحیح نسبت به پالایش و تفسیر اطلاعات جدید نخواهند داشت.

خوداسنادی(Self-attribution): گرایش افراد در نسبت دادن موفقیت‌هایشان به ویژگی‌های ذاتی خود مانند استعداد یا بصیرت و شکست‌های خود به عوامل بیرونی. بر این اساس، افراد با سوگیری خوداسنادی، قادر به درک اشتباه‌ها و درس گرفتن از آنها نیستند و با ستایش بیش از اندازه از خود، خطرات رفتارهای خودخواهانه و جسورانه را در بازارهای مالی به جان می‌خرند.

توان‌پنداری (Illosion of control): مربوط به گرایشی در انسان است که موجب می‌شود افراد تصور کنند که می‌توانند پیامدها را کنترل کنند یا حداقل بر آنها تاثیر بگذارند. مثلاً هنگام پرتاب یک تاس و کسب یک عدد بالاتر، قاطعانه‌تر تاس پرتاب می‌کنند. این توهم کنترل، سبب آن می‌شود که معاملات اضافه‌تر و کم‌بازده‌تر و پورتفوی غیرمتنوع‌تری داشته باشند.

ابهام‌گریزی (Ambiguity Aversion): افراد هنگام مواجهه با توزیع احتمالات نامعلوم، تمایلی به پذیرش ریسک از خود نشان نمی‌دهند. این موضوع باعث می‌شود که در مواجهه با ریسک‌های مشاهده‌شده سرمایه‌گذاری خود، بازدهی بالاتری را مطالبه کنند. یا اینکه سبد سهام خود را منحصر به سهام محدودی که خود می‌شناسند کنند. چراکه آنها را در قیاس با سایر سهم‌ها، ایمن‌تر و کم‌خطرتر می‌دانند.

حساب‌انگاری (Mental Accounting): تمایل افراد به کدگذاری، طبقه‌بندی و ارزیابی پیامدهای اقتصادی از طریق گروه‌بندی امتیازات آنها در مجموعه‌ای از حساب‌های ذهنی. این سوگیری افراد را وا‌می‌دارد با پول‌های متفاوت بر اساس مکانی که این مقادیر از نظر ذهنی طبقه‌بندی شده‌اند (مثلاً راه به دست آوردن مبالغ از مسیر کار و فعالیت، ارث، شرط‌بندی، پاداش و...) یا ماهیت موارد استفاده از پول (در مسیر مصارف شخصی، رفع مایحتاج زندگی و...) رفتار غیرعقلایی متفاوتی از خود بروز دهند.

رویدادگرایی (Hindsight): انگیزه‌ای است که در فرد این ادعا را به وجود می‌آورد که «من از اول هم می‌دانستم که این‌گونه می‌شود». پس از سپری ‌شدن مدتی از وقوع یک رویداد، این افراد تمایل دارند که آن را از قبل قابل پیش‌بینی توصیف کنند. حتی اگر واقعاً این‌گونه نباشد. مثلاً افراد هنگام رشد شاخص‌های بورس با این توهم که این بار فرق می‌کند، دست به معامله می‌زنند. در حالی که پس از فروکش کردن تب بازار و افت شاخص‌ها، مدعی می‌شوند از ابتدا می‌دانستند که حباب قیمتی وجود داشته است. اینک به دو نمونه از سوگیری‌های احساسی نیز اشاره می‌شود.

داشته بیش‌نگری (Endowment): افراد در معرض این سوگیری، زمانی که از حقوق مالکیت یک دارایی برخوردار هستند، ارزش بیشتری را برای آن در مقایسه با زمانی که آن را تحت تملک ندارند، قائل می‌شوند. مثلاً قیمت‌های پیشنهادی فروش افراد برای مایملک خود، بیشتر از حداکثر قیمت‌های خریدی است که آنها حاضرند بابت همان کالا بپردازند. لذا این افراد عموماً حاضر نمی‌شوند سهامی را که خریداری کرده یا به هر نوعی تحت تملک خود درآورده‌اند، واگذار کنند و این زمینه‌ساز عملکرد ضعیف پورتفوی سرمایه‌گذاری خواهد بود.

زیان‌گریزی (Loss Aversion): تمایل افراد به پرهیز از زیان، بیشتر از کشش آنها به سمت کسب سود است. افراد زیان‌گریز زمانی که سرمایه‌گذاری‌های خود را رو به رشد می‌بینند، با شتاب عمل می‌کنند زیرا می‌ترسند بازار سودهای آنها را از بین ببرد و این یعنی محروم شدن از کسب سود بالاتر. مشاوران سرمایه‌گذاری به ‌منظور پی بردن به سوگیری‌های سرمایه‌گذاران قادر خواهند بود تا متناسب با اهداف و تمایلات سرمایه‌گذاران پورتفوی مطلوب را ایجاد کنند. در اکثر موارد سرمایه‌گذاران نیز از ضعف‌های خود در ارتکاب خطا آگاهی ندارند. در بیشتر مواقع سرمایه‌گذاران ناراضی هستند زیرا سوگیری‌ها معمولاً اهداف مالی آنان را متزلزل می‌کند. اگر سرمایه‌گذاران خود را بهتر شناخته و تلاش کنند که این سوگیری‌ها را تصحیح کنند، می‌توانند بهتر عمل کنند و به یک برنامه منظم و تدوین‌شده سرمایه‌گذاری پایبند بمانند.

منبع:  کتاب مالی رفتاری، ترجمه دکتر احمد بدری

دراین پرونده بخوانید ...