سازوکار ناکوک
چرا نظام اداری ایران به خط تولید ناراضی تبدیل شده است؟
محمد ناظری: ناکارآمدی نظام اداری در ایران یکی از قدیمیترین سوژههای لطیفهها و همچنین سریالهای طنز شده است و به بخشی از شکایات مردم در صحبتهای روزمره تبدیل شده است. با وجود اینکه نظام اداری مخصوصاً به معنای مدرن آن، در ایران پدیده نویی است چرا ناکارآمدی آن تا این حد با فرهنگ کشور عجین شده است؟ مسالهای که در سالهای اخیر و با برونسپاری بخشی از فعالیتها به بخش خصوصی نهتنها روند اداری را سادهتر نکرده است بلکه یک مرحله به بازی فرسایشی در نظام اداری اضافه کرده است. این بازی وقتی سختتر میشود که دولت الکترونیک که قرار بود برای نجات اربابرجوع استفاده شود، عملاً در بسیاری موارد یا مورد استفاده قرار نمیگیرد، یا کارایی ندارد یا اگر در روند اداری لازم باشد در کنار مراجعه حضوری و سایر امور قبلی نتیجه خواهد داد. بوروکراسی یا سیستم اداری یکی از ابزارهای دموکراسی برای کنترل قدرت است و این امکان را برای شهروندان هر جامعهای فراهم میکند که در پناه آن احساس امنیت و عدالت کنند اما مواردی مانند پیچیده شدن خود این سازوکار، فساد اداری، سیاسیکاری و... میتواند از طرفی به یکی از موانع توسعه و از طرف دیگر به تله گرفتارسازی و دستگاه تولید نارضایتی تبدیل شود. ناکارآمدی و بیسروته بودن روندهای اداری در کشور به صورت شهودی قابل ادراک است اما نهتنها رسانههای خارج از کشور برخی از موارد را برجسته میکنند برخی گزارشهای رسمی هم بر این امر صحه میگذارند. دفتر مطالعات اقتصاد بخش عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی خرداد سال گذشته در گزارشی با عنوان «تحلیل پیشینه اصلاح نظام اداری در ایران» تصریح میکند نظام اداری ایران همواره با چالشها و مشکلات فراوانی روبهرو بوده و در شرایط کنونی نیز ناکارآمدی نظام اداری به یکی از چالشهای جدی کشور مبدل شده است. بر اساس این گزارش، غلبه درگیریهای روزمره اداری و عدم توجه جدی، علمی، عملی و به موقع به اصلاح اصولی این مساله، باعث بروز چالش نظام اداری و تعمیق سایر چالشهای کشور شده است، بهطوری که ضعف و نابسامانی نظام اداری میتواند اجرای هرگونه سیاست اصلاحی را در حوزه بحرانهای اساسی کشور نظیر بحران صندوقهای بازنشستگی، بحران نظام بانکی، بحران بیکاری و... با چالش مواجه کند. وضعیت نظام اداری ایران به گونهای است که اگر افرادی از اداره سیاسی کشور راضی باشند یا اصولاً افرادی غیرسیاسی باشند و نه رسانههای خارج از کشور را ببینند و نه به اعتراضات این طرف و آن طرف توجه کنند زمانی که گذرشان به نظام اداری ایران برسد به ناراضی تبدیل میشوند. این ناکارآمدی اداری موجب میشود وقتی ناراضیان سیاسی علیه کارآمدی ساختار سیاسی تلاش میکنند صدایشان شنیده شود. با توجه به شرایط کنونی به نظر میرسد توجه کافی نکردن به مساله نظام اداری در چند دهه اخیر این مساله را به چالشی مزمن در کشور مبدل ساخته است. بهرغم اینکه اسناد و سیاستهای مهمی به منظور اصلاح نظام اداری و جلوگیری از ایجاد بحران در آن تدوین شده است، ولی گذشت زمان و وضعیت فعلی بیانگر آن است که این برنامهها و سیاستها موفق نبودهاند. آیا آن بخش از نظام اداری ایران که به خط تولید ناراضی تبدیل شده است، قابل اصلاح است؟