نزاع بیحاصل
ریشه بیعملی سیاستمداران از کجا آب میخورد؟
سیده زینب موسوی: هرگاه از مشارکت سیاسی و تحقق آن سخن گفته میشود، لاجرم شاهد رقابت سیاسی نیز خواهیم بود؛ رقابتی که در عرصه سیاست بیش از همه در کارزارهای انتخاباتی و میدانهای کسب قدرت دیده میشود. آنجا که احزاب، جریانها، گروهها و طیفهای سیاسی به کنش و واکنش واداشته میشوند و موتور رقابت میان آنان بر سر توفیق یافتن در کسب قدرت سیاسی دانسته شده است.
«مایرون وینر» مشارکت سیاسی را «هر نوع اقدام داوطلبانه، موفق یا ناموفق، سازمانیافته یا بیسازمان، مقطعی یا مستمر که برای تاثیرگذاری بر انتخابات سیاستهای عمومی، اداره امور عمومی یا گزینش رهبران سیاسی در سطوح مختلف حکومتی اعم از محلی و ملی، روشهای قانونی یا غیرقانونی» تعریف میکند. در واقع او هدف از رقابت سیاسی را نوعی تاثیرگذاری بر سیاست کشور یا قدرت سیاسی میداند و از اینرو رقابت سیاسی را میتوان شبیه مسابقهای تصور کرد که برای تصاحب و حفظ قدرت سیاسی از سوی بازیگران سیاسی صورت میگیرد. با این حال، روند رقابت سیاسی الزماً به شکلی درست صورت نمیپذیرد و گاه آثار مخرب آن تا حدی است که صاحبان قدرت را به انزوا کشانده و از پیشبرد برنامهها و سیاستهایشان بازمیدارد؛ سیاستهایی هرچند ضروری که یک جامعه یا کشور به آن نیازمند است. به نظر میرسد ایران در وضعیتی اینچنین قرار دارد؛ وضعیتی که هیچ جریان سیاسی یا سیاستمداری به دلیل آثار احتمالی اجرای سیاستهای مهم مورد نظر، به اجرای آنها نمیپردازد و در این میان آنچه به ایفای نقش میپردازد، جریان سیاسی رقیب است. آنها که آثار و هزینههای احتمالی یک سیاست ضروری را نه از سر توجه به منافع ملی بلکه تنها در جریان تخریب و تحقیر رقبا برای پایین کشیدن آنها از قدرت، قربانی منافع خود میکنند. در مقابل جریان سیاسی یا سیاستمدار حاکم و برآمده از آن جریان که توانسته در کارزار انتخاباتی پیروز شود، از ترس تخریب و تداوم نیافتن حضورش در قدرت، از اجرای سیاست و برنامههایی که وعده داده بود دست میکشد و آن را نیمه رها میکند. این همان نقطه است که با وجود تغییراتی که در ادوار مجلس در جایگاه نمایندگی رخ داد و دولتهای متفاوت با رویکردهای مختلف بر سر کار آمدند اما به نتایج چشمگیر قابل ملاحظه نینجامید و این افراد و جریانها در نهایت بدون عملکرد قابل دفاع، سطوح قدرت را ترک کردند.
بسیاری از صاحبنظران، شکلگیری این وضعیت را ناشی از نبود احزاب قوی و فعال در کشور عنوان میکنند؛ احزابی که بتوانند در عین حال که پشتیبان و مدافع سیاستهای درست نماینده خود در قدرت هستند، برای عملکرد نامطلوب یا سستی او در عمل، به افکار عمومی پاسخگو باشند. با این حال در پرونده پیش رو به شرح و بسط بیشتر این وضعیت و دلایل شکلگیری آن میپردازیم و به این سوال پاسخ میدهیم که ریشه بیعملی سیاستمداران در چیست و رقابت مخرب چه نقشی ایفا میکند؟