پاکستانیزه شدن
خطر تبدیل اقتصاد ایران به پاکستان دوم چقدر جدی است؟
از میان همه راهحلهایی که برای اصلاح قیمت انرژی روی میز بوده، دولت ظاهراً کمحاشیهترین و البته کماثرترین راه را برگزیده است. به نظر میرسد سناریو این است که حاملهای انرژی را دونرخی کنند، برای هر فرد مقداری سهمیه در نظر بگیرند و اگر فردی بنزین بیشتری خواست، با قیمت بالاتر تهیه کند. راهحلی که در بهترین حالت وضع موجود را برای چند ماه تمدید میکند اما در آینده خطرات بیشتری به دنبال خواهد داشت.
کسانی هشدار دادهاند که در صورتی که وضع فعلی ادامه پیدا کند (یعنی هیچ کاری برای اصلاح ساختار اقتصاد کشور انجام نشود) تصویر آینده اقتصاد ایران میتواند به اقتصاد پاکستان شباهت پیدا کند؛ در حالی که خانوارهای ایرانی هر روز فقیرتر میشوند، زندگی با سفره خالی در اتاق پرنور برای آنها رفاه بیشتری فراهم نخواهد کرد و در نهایت فرق ما با پاکستان در این خواهد بود که انرژی زیاد مصرف خواهیم کرد، ولی مثلاً گوشت کافی برای خوردن نخواهیم داشت.
در چنین شرایطی اقتصاددانان میگویند باید اصلاح قیمت انرژی جزئی از اصلاحات اقتصادی باشد، در غیر این صورت هیچ گامی موثر نخواهد بود. از آنجا که شرایط اقتصاد سیاسی در سالهای اخیر بسیار متفاوت شده و احتمالاً هرچه پیش برویم، حساستر خواهد شد، این سوال مطرح میشود که آیا امکان اصلاحات ساختاری وجود دارد؟ در پرونده ویژه این هفته ابتدا به مرور تجربه دولتها در تعدیل قیمت انرژی میپردازیم تا ببینیم کدام مدل اصلاحی بهترین مدل بوده است؟ در ادامه تلاش میکنیم به این سوالات پاسخ دهیم که اصلاحات اقتصادی در شرایطی که نهادهای سیاستگذار نزد افکار عمومی اعتبار لازم را ندارند چگونه دنبال خواهد شد؟ عدم تعادلهای اقتصاد کلان چه شرایطی پیدا میکند؟ توالی زمانی اجزای اصلاحات ساختاری اقتصاد چگونه باید باشد؟ نقطه آغاز اصلاحات کجاست و اصلاح قیمت بنزین کجای آن قرار دارد؟ و اگر این اصلاحات انجام شود، مردم و ساختار سیاسی چه بهرهای از آن میبرند؟