مزد ترس
ترس از شکست چگونه به مانع کارآفرینی تبدیل میشود؟
مجید حسینینژاد صاحب سایت گردشگری «علیبابا» در سخنرانی اخیر خود در همایش نوآفرین 98 دغدغههایی کاملاً شفاف از زبان یک کارآفرین ایرانی را بیان کرد. اگر قرار است موانع کارآفرینی را به خوبی در کشورمان درک کنیم، شاید یکی از بهترین منابع ما برای تحلیل شرایط، خود کارآفرینان باشند. او در ابتدا خودش را مجید فرصتطلب معرفی میکند.
مجید حسینینژاد صاحب سایت گردشگری «علیبابا» در سخنرانی اخیر خود در همایش نوآفرین 98 دغدغههایی کاملاً شفاف از زبان یک کارآفرین ایرانی را بیان کرد. اگر قرار است موانع کارآفرینی را به خوبی در کشورمان درک کنیم، شاید یکی از بهترین منابع ما برای تحلیل شرایط، خود کارآفرینان باشند. او در ابتدا خودش را مجید فرصتطلب معرفی میکند. همانطور که شومپیتر در سال ۱۹۲۸ تعریف کارآفرینی را به صورت زیر مطرح کرده است: عصاره کارآفرینی در درک و بهرهبرداری از فرصتهاست. در ادامه او دغدغهاش را اینطور بیان میکند که بخش زیادی از فرصتهایی که در کشور پدیدار میشود یا از بین میرود، به طور مستقیم به فعالیت و بسترسازی دولت برمیگردد. همانطور که در قسمتهایی از صحبتهایش بیان میکند اگر دولت بستر را برای ارزشآفرینی و خلق ثروت مهیا کند، کارآفرینان در همین بستر مشغول فعالیت میشوند. اما اگر دولت شرایط قاچاق بنزین هزارتومانی را فراهم کند، بسیاری از افراد این فرصت را غنیمت میشمارند و در این زمینه مشغول کار میشوند. او همچنین مثال دیگری در مورد یکی از فعالیتهایش بیان میکند که نشان میدهد چطور فرآیند تولید در برخی حوزهها در کشورمان با چالش روبهرو شده است. حسینینژاد به همراه چند شریکش دستگاههای پزشکی با ارز 4200تومانی وارد کردهاند. سپس تصمیم میگیرند که دقیقاً مشابه همان دستگاه را در ایران خودشان تولید کنند. اما نکته قابل تامل و غمانگیز این مساله آن بوده است که مواد و وسیلههای اولیه این دستگاههای پزشکی را نمیتوانستند با ارز دولتی یا نیمایی وارد کنند و همین مساله باعث شده که این مجموعه تولیدی به مجموعهای نیمهورشکسته تبدیل شود. اگر پرونده ویژه هفته گذشته را که در مورد تخریب خلاق و فرآیندهایش چاپ شده است مطالعه کرده باشید، احتمالاً موافق هستید که فرآیندهای تخریب خلاق و آماده کردن بستر برای این فرآیند از ضروریات بسترسازی کارآفرینی و نوآفرینی در کشور است. این فرآیند در برخی مسائل ممکن است موجب آسیب برخی کسبوکارهای سنتی شود و همچنین نیازمند تغییر برخی قوانین بر اساس تغییرات انجامشده است. اما از آنجا که اغلب این فرآیندها در کشورمان به کندی طی میشود، باعث رنجش خاطر کارآفرینان میشود. در این همایش مجید حسینینژاد بیان میکند که زمان زیادی را در دادگاهها میگذارنند و فقط او نیست که با این چالش روبهرو شده است. بلکه کارآفرینان دیگری با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. او میگوید: «کارِ کارآفرینی اخلال در نظم موجود است، حالا در کشور ما عدهای هستند که کسانی را که اخلال در نظم موجود به وجود میآورند، دستگیر میکنند» یا در قسمتهای دیگری از صحبتهایش میگوید گاهی اوقات کارآفرینی امثال او موجب کارآفرینی در دستگاههای قضایی و نیروهای انتظامی میشود. افراد فرصتطلب مانند مجید حسینینژاد در کشور ما وجود دارند. اما تعداد آنهایی که دغدغههایشان را چنین شفاف بیان کنند. زیاد نیستند یا اینکه تریبونی برای این دغدغهها برایشان وجود ندارد.
اگر قصد داریم موانع کارآفرینی در کشورمان را به درستی دنبال کنیم، در ابتدا باید دغدغههای کنونی کارآفرینان را دنبال کنیم و به دور از حدسیات و تئوریها، گامهای عملی در راستای بسترسازی مناسب برای ارزشآفرینان کشور ایجاد کنیم.
کارآفرین کیست؟
کارآفرین که از یک کلمه فرانسوی گرفته شده به معنای کسی است که ریسک انجام کاری را قبول میکند. به طور خلاصه کارآفرین با استفاده از فرصتها به دنبال تولید کالا یا عرضه خدمات است. معمولاً کارآفرینان در ابتدا با یک هدف شخصی، انگیزه ایجاد یک ارزش برای پاسخ به یک یا چند نیاز را در خود پیدا میکنند. عوامل متعددی در شکلگیری اهداف و انگیزههای کارآفرینان تاثیرگذار است. عواملی همچون خانواده، دوستان و دولت و... همگی بر اهداف و انگیزههای کارآفرینان تاثیرگذار هستند.
کارآفرینان در تمام دنیا مشکلات و دغدغههایی دارند. جنس برخی از این دغدغهها در کشور ما متفاوت است. همانطور که نسیم نیکولاس طالب در کتاب قوی سیاه بیان میکند، هیچ انتشاراتی خاطرات یک انسان شکستخورده را چاپ نمیکند. در نتیجه احتمالاً تاکنون اکثر حرفهایی که در ارتباط با کارآفرینان شنیدهایم در ارتباط با پیروزیها و دستاوردهایشان بوده است. در این مقاله قصد داریم با بررسی عوامل روانشناختی به این مساله بپردازیم که چه تهدیدهایی در مسیر کارآفرینی وجود دارد و همچنین چه ترسهایی عامل بازدارنده ورود افراد به عرصه کارآفرینی هستند.
ترسهای کارآفرین
بیایید در یک دستهبندی اولیه، ترسهای یک کارآفرین را به دسته ترسهای درونی، ترسهای مرتبط به اطرافیان، ترسهای مرتبط به جامعه و کشور دستهبندی کنیم. هر کدام از این ترسها در شرایط متفاوتی چالشها و دغدغههایی برای یک کارآفرین به وجود میآورد. همانطور که گفتیم اهداف اولیه یک کارآفرین تاثیر بسیار زیادی در انگیزه ایجادهشده برای برطرف کردن یک نیاز یا دغدغه میگذارد. مطالعات نشان میدهد که هرچقدر این اهداف اولیه قدرتمندتر باشند، کارآفرین در شرایط پیچیده و سخت بیشتر میتواند بر مسیرش تمرکز کند و ارزشآفرین شود. پس یک کارآفرین ابتدا باید از خودش فرآیند کارآفرین شدن را شروع کند. برخی از ترسهای درونی را مرور میکنیم. ترس از از دست دادن شرایط کنونی یکی از این موارد است. افراد در هر شرایطی باشند، چه خوب باشد و چه بد، نسبت به بدتر شدن شرایطشان همیشه تحت فشار هستند و ترجیح میدهند در شرایط کنونیشان باقی بمانند. به نوعی افراد نسبت به شرایط کنونیشان اینرسی دارند. شاید برای شما جالب باشد که بدانید اینکه شرایط بعدی افراد برایشان بهتر باشد، قطعیت خروج از شرایط فعلی را تضمین نمیکند. انسانها ترجیح میدهند در شرایط فعلیشان باقی بمانند. یکی از حیرتانگیزترین آزمایشهای اقتصاد رفتاری مربوط به شرایط پیشفرض بوده است. پژوهشگران در ابتدا متوجه میشوند که نرخ داوطلب شدن افراد در کشورهای مختلف برای اهدای اعضای بدنشان بسیار با یکدیگر متفاوت است. به طور مثال دانمارک چهار درصد، آلمان 12 درصد، انگلیس 17 درصد و هلند 28 درصد برای اهدای اعضای بدنشان داوطلب شدهاند. اما از طرف دیگر با آمار بسیار متفاوتی روبهرو شدند. افراد در کشورهای پرتغال، لهستان، فرانسه و اتریش صد درصد برای اهدای عضو داوطلب شدند و در بلژیک 98 درصد و در سوئد 86 درصد برای اهدای اعضای بدنشان داوطلب شدهاند. در ابتدا که این آمار را به افراد نشان دهید، به احتمال زیاد شروع به تراشیدن دلایلی نظیر تفاوت فرهنگی و... میکنند. اما اگر خوب به اسامی کشورها دقت کنید، متوجه میشوید که برخی از این کشورها تفاوت زیادی از نظر جغرافیایی و فرهنگی با یکدیگر ندارند، پس این تفاوت در داوطلب شدنشان چه علتی دارد؟ پژوهشگران فرمهای اهدای عضو را بررسی کردند و متوجه نکته خاصی شدند. در فرمهای کشورهایی که افراد کمی داوطلب شدند نوشته شده بوده است: «اگر میخواهید در برنامه اهدای عضو داوطلب شوید بر روی گزینه تیک بزنید» و در فرمهای کشورهایی که اغلب افراد داوطلب شده بودند نوشته شده بود که «اگر نمیخواهید در برنامه اهدای عضو داوطلب شوید بر روی گزینه تیک بزنید». افراد در هر دو فرم به طور معمول تیک را نزدهاند. اما در برخی کشورها تیک نزدن موجب داوطلب شدن بوده است و در کشورهای دیگر موجب حذف از برنامه بوده است. این آزمایش نشان میدهد که در هر صورت افراد ترجیح میدهند تیک را نزنند. چه به قیمت اهدای اعضای بدنشان باشد چه نباشد. درس مهمی که این آزمایش برای ما دارد این است که افراد ترجیح میدهند از شرایط فعلیشان خارج نشوند. پس باید حق بدهیم که یک کارآفرین نخواهد بر روی موارد بسیاری از شرایط کنونیاش ریسک کند و به سراغ شرایط جدیدتری باشد. مورد بعدی در ارتباط با از دست دادن آبرو و حسن شهرت افراد است. مطالعات نشان میدهد مردم موارد منفی را بهتر در ذهنشان ذخیره میکنند. یعنی اگر فردی موفق شود یا شکست بخورد، احتمالاً در ارتباط با شکست خوردنش افراد بیشتری نسبت به آن واکنش نشان میدهند و به خاطرشان میسپرند. بدیهی است که اگر فردی به عنوان شکستخورده در جامعه و اطرافیان زبانزد شود، به سختی در آینده میتواند اعتماد دیگران را برای موارد کاری جلب کند. حتی امکان دارد شکست کاری باعث میانبر ذهنی برای قضاوت دیگر افراد شود. یعنی آنها اولین قضاوتشان از آن فرد را بر اساس شکستخورده بودنش انجام دهند. به طور مثال در یک مهمانی هم بعید است افراد زیادی دور آن فرد جمع شوند، به دلیل اینکه افراد به آن فرد به چشم فرد شکستخورده نگاه میکنند. پس در این مورد هم باید حق بدهیم که ترس از دست دادن حسن شهرت، دلیل بسیار محکمی است که یک فرد در ابتدا برای شروع یک کار جدید تامل بیشتری کند.
از ترسهای درونی دیگری که یک کارآفرین با آن دست و پنجه نرم میکند، پیدا کردن ایدههای خلاقانه است. یک کارآفرین میداند که با شروع یک کار از نو احتمالاً در شرایط زیادی نیازمند ایدههای خلاقانه است. همچنین احتمالاً به دلیل نو بودن کار با مشکلاتی نوین و جدید روبهرو خواهد شد که تاکنون دیگران با آن روبهرو نشدهاند. احتمالاً خیلی از کارآفرینان افرادی اهل حساب و کتاب و عدد و رقم هستند. به خاطر دارم یکی از آنها اصطلاحی را همیشه به کار میبرد. او میگفت من هر کاری را بخواهم انجام دهم باید مطمئن باشم که صدای جرینگ پولش را میشنوم. یکی دیگر از ترسهای این افراد محاسبه هزینه فرصت شروع یک کار جدید است. احتمالاً همعقیده هستید که این ترس در شرایط کنونی کشور ما بسیار شایع است. در شرایطی که اوضاع بازار ارز آشفته است، محاسبه ورود به یک بازار جدید یا خرید و فروش ارز، خیلی از افراد را نسبت به انجام یک کار نو و ارزشمند دچار تردید میکند. افراد با خودشان محاسبه میکنند در صورتی که وقت و زحمتشان را بر روی یک پروژه قرار دهند بعد از مثلاً دو سال چه درآمدی کسب کردهاند، در حالی که اگر امروز پولشان را در خرید و فروش ارز و کالاهایی که به ارز دولتی گره خوردهاند سرمایهگذاری کنند، در زمان بسیار کوتاهی درآمد زیادی را کسب کردهاند. از دغدغهها و ترسهای دیگر کارآفرینان میتوان به از دست دادن عزیزان و نزدیکان اشاره کرد. داستانهای گوناگونی را شنیدهایم که یک فرد بعد از آنکه در کسبوکارش شکست بزرگی میخورد، تعداد زیادی از عزیزان و دوستانش را از دست میدهد و حتی خیلی از اوقات این شکستها موجب فروپاشی خانواده آنها میشود. در ارتباط با ترسهای اطرافیان و نزدیکان میتوانیم به طور خلاصه به مواردی نظیر سرزنش و شماتت اطرافیان اشاره کنیم. همچنین از دست دادن جایگاه فرد کارآفرین در میان اطرافیان چالش دیگری است که آنها را تهدید میکند. و همانطور که در قسمت ترسهای درونی اشاره کردیم، از هم پاشیدن خانواده چالش دیگری است که کارآفرینان با آنها روبهرو میشوند. اگر به ترسهای کارآفرین نسبت به شرایط جامعه و دولت برای شروع یک کار هم نگاهی بیندازیم، همانطور که احتمالاً برای شما پرواضح است نگرانیهایی همچون عدم قطعیت بازار، بیثباتی ارز، بسترسازی نامناسب دولت برای کارآفرینان، الگوی درآمدی افراد پردرآمد سالهای اخیر که تعداد زیادی از آنها از راههایی به غیر ارزشآفرینی، تولید ثروت کردهاند باعث میشود که ترسهای این افراد برای شروع کسبوکار جدیدشان افزایش پیدا کند.
دو خطای مهم ذهنی کارآفرینان
به نظر میرسد در شرایط کنونی مهمترین چالشهای ذهنی یک کارآفرین به شرایط جامعه و شرایط حمایتی دولت گره خورده باشد. به همین منظور بخش اصلی مقاله را به این مطلب اختصاص دادم. معتقدم اگر همه کارآفرینها نسبت به خطاهای ذهنیشان آگاه باشند، اما بسترهای ضروری کارآفرینی در کشور فراهم نباشد، آن اطلاعات خیلی به کارشان نمیآید. مگر آنکه آن اطلاعات سبب شود که نسبت به شروع ارزشآفرینیشان تردید کنند. اما از آنجا که به سالهای آینده امید دارم و امیدوارم که شرایط کارآفرینی نیز در کشورمان بهبود یابد، باید دو مورد از اصلیترین خطاهای کارآفرینی را ذکر کنم. اولین خطای ذهنی اعتمادبهنفس بیش از حد است. دنیل کانمن در کتاب تفکر سریع و کند مثالهایی متعدد از خطاهای تصمیمگیری افراد به دلیل اعتمادبهنفس بیش از حد عنوان میکند. افراد باید آگاه باشند که بالاتر از معمول نسبت به شرایط خوشبین هستند. همچنین در کنار این خوشبینی معمولاً نسبت به خودشان هم اعتماد دارند که باعث میشود تصمیماتی بگیرند که به دور از واقعیت جامعه و شرایط کنونی باشد. پس باید آگاه باشیم که تصمیمهای مهممان را با افراد متخصص در آن حوزه نیز به اشتراک بگذاریم.
دومین خطای ذهنی ریسکپذیری ناشی از از دست دادن است. همانطور که اشاره کردیم، یک کارآفرین موفق بدون شک نیاز به ریسکپذیری دارد. اما گاهی اوقات این ریسکها به دلیل شرایط و الگوهای موجود در شرایط غیرعقلانی قرار میگیرند. دنیل کانمن در آزمایشهای بینظیر و فوقالعادهای نشان میدهد که چگونه افراد زمانی که دچار از دست دادن میشوند، ریسکپذیرتر میشوند. یعنی امکان دارد افراد به ریسکهایی دست بزنند که به خاطر الگوهای شرایطی از دست دادن رقم خورده است و در شرایط عادی چنین ریسکی را متحمل نمیشدهاند. در نهایت به نظر میرسد برای کاهش خطای ریسکپذیری غیرعقلانی هم بتوان با مشورت افراد خبره از این خطای ذهنی تا حد زیادی دوری کرد.