سردرگمی
چه بازارهایی مناسب سرمایهگذاری هستند؟
این روزها رفتارهای متفاوتی را از مردم شاهد هستیم. این تفاوتها فقط به رفتارها و عملکردهای سرمایهگذاری مردم برنمیگردد. در زندگی شخصی نیز متوجه تغییر رفتارهای مردم شدهایم.
چندی پیش در گپوگفتی با مدیر یک شرکت نرمافزاری از گلایههایش نسبت به عدم تمرکز کارمندانش شنیدم. بازار سهام باعث شده بود سه تا چهار ساعت ابتدایی روز کاری این افراد شدیداً دچار چالش شود. بعد از مدتی متوجه شدم برخی از این کارمندان استعفا کردهاند. وقتی از او پرسیدم چرا نفرات جدیدی را استخدام نمیکنی، متوجه شدم این وضعیت در بقیه بازارها هم وجود دارد. یعنی بسیاری از برنامهنویسان در این مدت مشغول سرمایهگذاری در بازارها هستند و استخدامهای این حوزه برای برخی شرکتها به مشکل خورده است.
در تجربه دیگری که در گفتوگو با کارمندان مجموعه دیگری داشتم، موارد مشابه اما با واکنشهای متفاوتی را شاهد بودم. خانمی که نزدیک به 30 سال سن داشت و اخیراً ازدواج کرده بود، نسبت به از دست دادن بخشی از سرمایهاش در بازارها صحبتهای زیادی را مطرح کرد. به نظر میرسید آزردگی خاطر او در روزهایی که باید شیرینی آغاز زندگی مشترک را تجربه کند، حسابی کامش را تلخ کرده است. او در نهایت گفت که با همسرش تصمیم گرفتهاند دیگر تا مدتی به سرمایهگذاری فکر نکنند. همین حقوقی را که دریافت میکنند، برایش برنامهریزی کردهاند. اما برنامهریزی نه به این معنا که بخشهایی از آن را ذخیره کنند. او معتقد بود که هرچقدر حقوقهایشان را پسانداز کنند، دیگر فایدهای ندارد. بههمین دلیل تصمیم گرفتهاند که بخش هزینههای ضروری را در ابتدای ماه جدا کنند و بقیه پول را به رستورانگردی مشغول شوند. او میگفت که دیگر بعید است پولدار شوند، حداقل این روزها را به خوشی بگذرانند.
مشابه مثال بالا موارد دیگری را دیدهام. اینکه رفتارهای هیجانی در بازارهای سرمایهگذاری باعث شده است که بسیاری از افراد بهطور کل نسبت به سرمایهگذاری ناامید شوند.
اگر احساس میکنید که سردرگمی و آشفتگی تنها در عموم جامعه وجود دارد، احتمالاً بهتر است که گفتوگوهایی با خبرگان اقتصادی و افرادی که زندگیشان را با معاملات گذراندهاند داشته باشید. به عنوان مثال بازرگانی را میشناسم که طی سالیان گذشته همواره به دنبال سرمایهگذاری و افزایش سرمایهاش بوده است. بهنظر میرسد که در این زمینه موفق هم بوده است. اما همین فرد هم دچار احساس خسران شده است. از طرفی به دلیل نبود ارز نتوانسته محصولات جدیدی را وارد کند و جرات نکرده ریالهای دریافتی جدیدش از بازار را سرمایهگذاری کند. او در تمام مدت جمله یکسانی را میگوید. اینکه اگر در آن تاریخ فلان مبلغ را دلار یا طلا یا ماشین میخرید، امروز سرمایهاش تغییر اساسی کرده بود. زمانی که از او سوال میکنی اکنون نیز همین فرصت را داری، او پاسخ میدهد که اکنون ریسک سرمایهگذاری بالاست. زمانی که بحث را جلو میبری و میگویی که این احساس در همان تاریخهای مورد اشارهاش هم وجود داشته است، باز هم قبول نمیکند. وقتی میگویی علتی که همان روزها هم سرمایهگذاری نکرده، ریسک بالا بوده است و همین احساسش بوده است با پاسخهای منفی روبهرو میشوی.
در تداوم نااطمینانی که جامعه ایران را گرفتار کرده، مردم حتی نمیدانند با پول خود چه کنند. شاید مهمترین پرسشی که بخش مهمی از جامعه در ذهن خود دارد این است که در شرایط کنونی پساندازشان را در کجا سرمایهگذاری کنند؟ کدام بازار میتواند پناهگاه خوبی برای سرمایه مردم باشد؟ این سردرگمی بیسابقه را چطور باید مدیریت کنیم؟
با دلار پریشانم و بیدلار پریشان
دلار بخریم یا دلار نخریم؟ دلار به 35 هزار تومان میرسد یا به 24 هزار تومان؟ تایید میکنید که نمیتوان جواب محکم و قطعی به این پرسشها داد. اما میتوانیم برخی از احتمالات را در نظر بگیریم. قبل از آنکه وارد احتمالات شویم، بگذارید چند خبر در ارتباط با دلار را بخوانیم.
در تاریخ 5 مرداد امسال دنیای اقتصاد چنین نوشته است: «پس از هشت افزایش متوالی، وقت نزول دلار رسید، نزولی سنگین که در سال ۹۹ سابقه نداشت. از همان ابتدای پنجمین روز هفته، دلار میل به کاهش قیمت را از خود نشان داد و حدود ساعت ۴ بعدازظهر در معاملات عمده با قیمت ۱۹ هزار و ۵۰۰ تومان معامله شد؛ این قیمت ۸۰۰ تومان پایینتر از روز چهارم هفته بود که چنین میزان کاهشی را در سال ۹۹ تجربه نکرده بود. آخرینبار در تاریخ ۱۰ اسفند سال قبل، شاخص ارزی افت بیشتری را ثبت کرده بود.»
یا در ابتدای سال خبرگزاری برنا که گفتوگویی با یکی از کارشناسان اقتصاد داشته است چنین جملهای را پیشبینی کرده است: «میانگین قیمت دلار در نیمه اول سال 99 به 15 هزار تومان و نیمه دوم سال به 18 هزار تومان خواهد رسید.»
امروز هم اگر ما صحبتی میکنیم یا احتمالات را بررسی میکنیم، تنها با اطلاعات موجود و اخبار موجود به سراغ پیشبینی آینده میرویم. شرایط دلار اکنون در چنین حالتی است. دلار اخیراً نوسانی از 32 به 27 هزار تومان را تجربه کرده است. این نوسان بهنظر میرسد بسیار تحت تاثیر چند خبر بوده است. اول آنکه مجموع پیشبینیها و اخبار به سمتی است که احتمال برنده نشدن ترامپ را مورد بحث قرار دادهاند. به نظر مناظرههای اخیر آمریکا برای ترامپ خوب نبوده است. دوم آنکه دلار توسط بانک مرکزی به بازار تزریق شده است. سوم آنکه اخباری در ارتباط با پولهای مسدودشده کشور منتشر شد. خبر سوم بعد از آن بود که تحریمهای تسلیحاتی کشور به پایان رسید.
این نوسان بهوجودآمده همراه با ویدئوهایی بود که معاملات ارز توسط مردم مشهد در نیمهشب را نشان میداد. در آن ویدئو گفته شد که مردم برای فروش دلار هجوم بردهاند. فروشندگان به دنبال فروش دلار به 26 و 27 هزار تومان هستند و خریداران، دلار را تنها در حدود 24 هزار تومان خریداری میکنند.
همچنان که این نوسان به وجود آمد، شاید ریزش مجدد دلار رخ دهد. احتمالاتی همچون پیروزی بایدن در انتخابات و خبرهای کشف واکسن کرونا میتواند به این ریزش کمک کند. گفتههایی مبنی بر ریسک دلار 20 هزار تومانی نیز وجود دارد. اما این احتمالات و پیشبینیها مربوط به ریزش دلار است. پیروزی ترامپ و شوکهای دیگری نیز میتواند به وجود بیاید که تجربه دلار بالای 30 هزار تومان را دوباره رقم بزند.
بورس و روزهای ناخوش
خبرها و تحلیلهای مرتبط به بازار سهام هم اجماع بر یک موضوع مشخص ندارند. برخی از خبرها مثبت هستند و برخی معتقدند این وضعیت را در ماههای آتی ادامه خواهیم داد.
دنیای اقتصاد چنین نوشته است؛ «شایان کرمی، کارشناس بازار سرمایه میگوید که چنین کارشناسان اقتصادی افزایش قیمت دلار را از قبل نیز پیشبینی میکردند، با این اوصاف ممکن است بازار سرمایه از آبان رونق بیشتری داشته باشد.» اما دنیای اقتصاد در گزارش اخیرش همچنین امکان خبرهای بد برای بورس را هم محتمل دانسته و چنین نوشته است: «بازار سهام با عواملی روبهرو است که میتواند روند بازار را کند و حتی بازار را از فاز اصلاح وارد فاز ریزش کند. برخی از این عوامل در درون بازار سهام قرار دارد و برخی نیز از بیرون بازار به بورس تحمیل شود و اجازه نمیدهد شاخص در باند پرواز قرار بگیرد.»
همچنین برخی از کارشناسان این حوزه معتقدند که امروز اگر کسی قصد دارد در بورس سرمایهگذاری کند باید به دنبال شرکتهایی باشد که دارایی دارند. باید بتوانند دارایی آنها و عیارشان را با دلار 13، 14 هزارتومانی بسنجند.
طلا
نوسانات اخیر بر روی طلا هم اثر گذاشته و بعد از مدتی صعود این بازار شاهد کاهش قیمت طلا بودیم. تجارتنیوز نقل کرده است که رئیس اتحادیه طلا و جواهر تهران میگوید: «یکی از دلایل ریزش قیمت طلا به اجرای تعهدات بانک مرکزی و تزریق دلار به بازار برمیگردد. دومین عامل نیز میتواند به کاهش میزان تقاضا ارتباط داشته باشد. همچنین سومین عامل نیز دستگیری برخی افراد خاطی در اتاقهای مجازی است که منجر به ارزان شدن قیمت طلا شده است.» طلا هم به نظر میرسد همچون دلار وضعیت کوتاهمدت آیندهاش اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد به انتخابات آمریکا و واکسن کرونا گره خورده باشد. در صورت برنده نشدن ترامپ و خبرهای امیدوارکننده از واکسن کرونا ریزش این بازار محتمل خواهد بود.
مسکن
بازار مسکن در تابستان امسال دچار تغییرات زیادی شد. این بازار که در سالهای قبل تغییرات اساسی را شاهد نبود، امسال تغییرات جدیتری به خود دید. برخی از این تغییرات ناشی از اخبار و قوانین اتخاذشده بود. خبرهایی نظیر مالیات بر خانههای خالی تا تلاش برای تنظیم قیمت بازار مسکن به این هیجانات دامن زد.
تحلیل این بازار موارد متعددی را نشان میدهد. از طرفی به نظر میرسد که رشد برخی مناطق از حد معقول فراتر بوده است و از طرف دیگر مناطقی هنوز به رشد مورد انتظار نرسیدهاند.
دنیای اقتصاد در گزارشی مربوط به کاهش بازار مسکن آورده است که«مقایسه نقطهبهنقطه معاملات در شهریور امسال رشد ۲۰۳درصدی را نسبت به شهریور پارسال نشان میدهد. بازار از این نظر در نیمه اول امسال هم شرایط بهتری نسبت به شش ماه ابتدای سال ۱۳۹۸ داشت و معاملات در نیمه اول سال جاری افزایش ۶۹درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان داد.» همچنین در ادامه این گزارش برای پیشبینی روزهای آینده چنین گفته شده است: «با این حال به دو دلیل نمیتوان شرایط معاملات ملک را پررونق تلقی کرد؛ دلیل اول اینکه رشد معاملات نسبت به سال قبل نمیتواند شاخصی برای رونق تلقی شود؛ زیرا در بعضی از ماههای نیمه اول سال گذشته بهخصوص شهریورماه خریدوفروش به کمترین میزان خود طی دهههای اخیر رسیده بود. دوم اینکه در دو ماه منتهی به مهرماه ۱۳۹۹ معاملات روند کاهشی داشته و دو افت ۳۵ درصد و 8 /6 درصد ماهانه را تجربه کرد که احتمالاً این شرایط در مهرماه نیز ادامه داشته است.»
تصمیمگیری برای سرمایهگذاری
میتوانیم روند درپیشگرفته را برای ارزهای دیجیتال و حتی خودرو هم ادامه دهیم. اما نکته مهم آن است که این موارد هم مانند موارد مشابه که صحبت کردیم به طور قطعی به ما بینش نمیدهند. آنقدر متغیرهای این بازارها دچار پیچیدگی شده است که نمیتوان با خیالی آسوده و با اطمینانخاطر دست به سرمایهگذاری زد.
برای آنکه راهحل نسبتاً بهتری در این مرحله بتوانیم ارائه کنیم، شاید خوب باشد که به تحقیقات گرد گیگرنزر (Gerd Gigerenzer) روانشناس آلمانی اشاره کنیم که به خاطر کتاب و تحقیقاتش در مورد میانبرهای ذهنی heuristic شهرت پیدا کرده است. زمینه مورد علاقه گیگرنزر به چهار بخش تقسیم میشود: 1-عقلانیت محدود و هوش اجتماعی، 2-تصمیمگیری تحت تاثیر عدم قطعیت و محدودیت زمانی، 3-تبحر و صلاحیت در ریسک و 4- استراتژیهای تصمیمگیری مدیران، قضات و پزشکان.
انسانها برای تصمیمگیری بهتر، به دلیل محدودیت اطلاعات از میانبرهای ذهنی استفاده میکنند. به عنوان مثال برای آنکه فردی در هنگام بازی بسکتبال بتواند توپی را به سمت هدف پرتاب کند، اطلاعات زیادی را نیاز دارد که مورد بررسی قرار دهد. اطلاعاتی نظیر فاصله، ارتفاع، شتاب اولیه، سرعت و...؛ به نظر میرسد محاسبه این اطلاعات با تمام این جزئیات برای مغز مقدور نیست و به همین دلیل از میانبرهای ذهنی استفاده میکند. یعنی تنها چند اطلاعات ساده را در نظر میگیرد. مثلاً برای دریافت توپ بر روی هوا، تنها اختلاف سرعت توپ از حرکت خودش را در نظر میگیرد و با همین اطلاعات دست به تصمیمگیری میزند.
بانکی در انگلیس از گیگرنزر میخواهد که میانبر ذهنی برای تصمیمگیری مردم عادی طراحی کند که مشتریانش و مردم به بحرانی که مردم آمریکا در سال 2008 دچار شدند، گرفتار نشوند. او بعد از بررسیهایش به یک قاعده ذهنی ساده رسید. همان ضربالمثل معروف «تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید».
او متوجه شد برای آنکه مردم بتوانند تصمیمهایی با امنیت خاطر بالا برای سرمایهگذاری بگیرند نیاز دارند که فقط بر روی یک بازار سرمایهگذاری نکنند. بلکه بر روی چند بازار سرمایهگذاری کنند. با توجه به شرایط موجود و عدم قطعیتهای جدی که در بازارهای مورد بحث وجود دارد، بهتر است که مردم برای سرمایهگذاریهایشان از این قاعده استفاده کنند و با توجه به تحلیلهایی که وجود دارد، سرمایهشان را بر روی بازارهایی که امیدواری بیشتری وجود دارد بگذارند و تنها به یک بازار
بسنده نکنند.
تغییر الگوی بازار
اگر به شرایط جهانی و تغییر رفتار مصرفکنندگان نگاه کنیم، متوجه تغییر الگوی جدی در بازار میشویم که شاید سیگنالهای جدید و نسبتاً متفاوتی برای سرمایهگذاری را برایمان داشته باشد.
بگذارید چند اتفاقی را که اخیراً در سیاستهای کسبوکارهای بزرگ رخ داده است، در ابتدا بررسی کنیم.
اخیراً کنفرانس اپل برگزار شد و این کمپانی طبق سنت هرسالهاش محصولات جدیدی را به بازار معرفی کرد. نکته بسیار مهم این کنفرانس آن بود که گوشیهای جدید این مجموعه بدون شارژر به فروش میرسد. یعنی افراد شارژر گوشی را باید جداگانه خریداری کنند. به نظر میرسد در اصطلاح مدیریتی این محصول به مرحله گاو شیرده رسیده است و اپل قصد دارد بیشترین سود ممکن را از این محصول دریافت کند. از طرف دیگر به محصولات معرفیشده این مجموعه اگر نگاه کنیم متوجه هندزفریهای بدون سیم و ساعتهای هوشمند میشویم که در حال رشد در بازار هستند. اما یک محصول دیگر هم اپل دارد که بسیار هدفمند در حال ارتقای آن است. آن محصول هم آیپدهای این کمپانی است. احتمال دارد در سالهای آینده با حذف لپتاپ و گوشیهای همراه در بازار روبهرو شویم. بسیاری از مردم وسیلهای همچون آیپد را خریداری میکنند که با ترکیب آن با هندزفری، ساعت هوشمند و کیبورد بدون سیم همان کار لپتاپ و گوشی همراه را خواهد کرد.
این تغییر الگو در کسبوکارهای دیگر به نوع دیگری دیده میشود. والت دیزنی که به انیمیشنهایش معروف است اخیراً سیستم فروش اشتراک ماهانه به مشتریان را آغاز کرده است. یعنی این مجموعه به طور کل محصولات قدیمی خود را که سیدی یا دیویدی یا فروش تکفیلم بوده است، به نمایش تمام فیلمها در ازای پرداخت ماهانه تغییر داده است.
به پیشرفتهای اخیر نتفلیکس، یوتیوب، لایو اینستاگرام و... نگاه کنید. شوکی که کرونا به دنیا وارد کرد این تغییر الگو را سرعت بخشید. امروز مصرفکنندگان به دنبال ویدئو هستند.
در ادامه این تغییر الگو به وضعیت درآمدی برخی از اینفلوئنسرهای اینستاگرام نگاه بیندازید. برخی از آنها از شرکتهایی تا 100 عدد کارمند نیز بیشتر درآمد ماهانه دارند.
بهنظر میرسد امروز میتوان بخشی از درآمد را در این تغییر الگوی بازار سرمایهگذاری کرد. احتمال دارد بازاری در آینده شکل بگیرد که محتواها یا صاحب محتواها به صورتی قابل سرمایهگذاری باشند.
توصیههایی برای سرمایهگذاری
اگر میخواهید سرمایهگذاریهایتان را کمریسکتر کنید به سه توصیهای که در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم دقت کنید.
1- گلهگرایی: گلهگرایی یعنی تصمیمهای بسیاری از مردم به دنبال تصمیم یک نفر ابتدایی میتواند شکل بگیرد. آن رستورانی را میروید که یک نفر اکنون در آن حضور دارد. اولین جرقهای که در ریزش یا رشد بازارهای طلا، دلار و سهام رخ میدهد باعث شکلگیری رفتارهای گلهای میشود. بسیاری از اوقات سود در انجام رفتاری خلاف رفتار گله است. از طرف دیگر سرمایهگذار باید آگاه باشد که برخی از اوقات رفتارهای گلهای از سیگنالی طراحیشده توسط دولت یا کسبوکارها نشات میگیرد.
2- حسابداری ذهنی: اگر میخواهید سود بیشتری کسب کنید بین پولهایتان و درآمدهایتان تفاوتی قائل نشوید. اگر دلار خریدید و 20 درصد سود کردید، فکر نکنید این 20 درصد با مبلغ اولیه دلار خریداریشده تفاوت میکند. فردی را در نظر بگیرید که قصد دارد بعد از کرونا به سفر برود. در بورس و دلار سرمایهگذاری کرده است. بورس سقوط کرده است و دلار رشد کرده است. به نظرتان از کدام پول برای خرج سفرش استفاده میکند؟ احتمالاً او بخشی از سودش در دلار را تبدیل به ریال میکند و با آن ریال به سفر میرود. این رفتار برای سوددهی بیشتر مضر است. اینکه برای پولهایمان تفاوت قائل شویم. ما اگر 20 درصد سود میکنیم، آن 20 درصد هم پول است و نباید به آن جداگانه فکر کنیم و رفتار پرخطری را برایش در نظر بگیریم.
3- انتظار: اگر میخواهید در درازمدت سوددهی خوبی را رقم بزنید، فقط به دنبال برنده شدن و سود نباشید. انتظار ضرر هم داشته باشید. اگر انتظار شما از سرمایهگذاری سود باشد، بعد از ضرر کردن اولاً حال بسیار بدی خواهید داشت، دوماً آنکه با هیجان منفی به پول باقیمانده نگاه خواهید کرد و ممکن است تصمیمهای بدی بگیرید. اما اگر انتظار از دست دادن پولتان را داشته باشید، میتوانید بعد از ضرر کردن مجدداً راحتتر به سرمایهگذاری فکر کنید.