ثروتمندان رانتیر
نابرابری در اقتصاد ایران چه جنسی دارد؟
رضا طهماسبی: جامعه ایران در دهه اول انقلاب، متاثر از اندیشههای انقلابی و چپ، خصومت زیادی با ثروتاندوزی و حتی ثروتمندی داشت، طبیعی بود که در انقلابی که انقلاب مستضعفان نامیده میشد، ثروت مذموم جلوه کند، بهویژه که هنوز چند صباحی نگذشته، جنگ آغاز شد و کمبود پول و کالا و خدمات و آنچه در این شرایط بیشتر به کمک میآمد، ترویج فرهنگ قناعت بود و هر کس کمتر از نیازش. در این دوران سرمایهداران، اعم از رانتی یا غیررانتی، به چشم دشمن ملت و زالوصفت دیده میشدند که ثروتشان گرد نیامده مگر به زایل کردن حقوق دیگران و دستدرازی به بیتالمال. سالهای زیادی طول کشید تا گروه معدودی از اقتصاددانان و دانشگاهیان به تدریج این گفتمان را آغاز کنند که الزاماً هر ثروتی نتیجه مفسده و دزدی نیست و ثروتاندوزی میتواند نشان از بهکارگیری عقل و منطق اقتصادی در افزایش درآمد و متناسب کردن هزینه باشد، حالا چهار دهه بعد از انقلاب به نظر میرسد هر چه در دهههای 70 و 80 رشته شده بود پنبه شده است و دوباره تفکر دیدن هر ثروتمندی به چشم رانتخواری زالوصفت در حال اشاعه است، رخدادی که ریشهاش در اقتصاد دولتی و اصرار سیاستگذار بر تداوم سیاستهایی است که نتیجه غاییاش جز توزیع رانتهای بزرگ بین گروههای کوچک و خاص نزدیک به قدرت نبوده است. بازگشت دیدگاه منفی نسبت به ثروتمندان البته در دورهای رونق گرفت، که دولتها ابتدا با فراغ بال و جیبهای پرپول از درآمدهای نفتی، و بعد در عسرت و تنگنای ناشی از خوردن کفگیر به تهدیگ منابع، مداخلات خود را در بازار به شدت افزایش دادند. نتیجه این مداخلات تدوین و اجرای سیاستهایی بود که امتیازات انحصاری به عدهای خاص میبخشید. زمانی منابع فراوانی در قالب تسهیلات بانکی ارزانقیمت برای حمایت از صنعت، حمایت از تولید، ایجاد اشتغال، ساخت مسکن ارزانقیمت و... تخصیص داده شد که بخش بزرگی از آن توسط متصلان به حلقه قدرت بلعیده شد و زمانی ارزهای ترجیحی 1200تومانی و 4200تومانی به دوستان و خواص داده شد که نتیجهاش هیچگاه سر سفره مردم دیده نشد، البته همانطور که پیشبینی میشد و هشدار داده شده بود. نتیجه اینکه میان ثروتمندان یک دهه اخیر، کمتر کارآفرین و مبدعی دیده میشود و آنهایی طبقه اقتصادی خود را یکشبه عوض کردند که با واسطهای و پیوندی توانستند به خوان گسترده رانتهای دولتی دست پیدا کنند. بخشی از آنان از کشور خارج شدند، بخشی در راهروهای دادگاهها در رفتوآمدند و پروندههای کلان دارند، برخی هنوز سر سفره نشستهاند و عکسهای لاکچریشان در فضای مجازی میچرخد و بسیاری هم هنوز از تداوم سیاستهای تولیدکننده نابرابری و تقویتکننده احساس نابرابری منتفع میشوند. نابرابری در ایران، حداقل طی یک دهه گذشته، نه مولود رشد اقتصادی و توسعه بازارهای مختلف، که بخش عمده آن ناشی از سیاستهای به اصطلاح حمایتی دولتها بوده است. جامعه حالا در عین نابرابری، گرفتار احساس نابرابری است، احساسی که به مردم میگوید رشد و پیشرفت و به دست آوردن ثروت، نه نتیجه کار و تلاش که نتیجه داشتن رابطه و اتصال با منابع توزیع رانت است.