پاکستانیزه کردن اقتصاد ایران
چرا قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی اهمیت دارد؟
بهرغم تصوری که ممکن است در داخل و در بیرون از کشور شکل گرفته باشد که قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی توسط ایالاتمتحده، اقدامی صرفاً سیاسی است و پیامدهای سیاسی یا اهداف نظامی دارد، این اقدام به واسطه تبعات اقتصادیاش در دستور کار آمریکا قرار گرفت.
بهرغم تصوری که ممکن است در داخل و در بیرون از کشور شکل گرفته باشد که قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی توسط ایالاتمتحده، اقدامی صرفاً سیاسی است و پیامدهای سیاسی یا اهداف نظامی دارد، این اقدام به واسطه تبعات اقتصادیاش در دستور کار آمریکا قرار گرفت. جالب است عنوان کنم که پیش از تصمیم رسمی برای این اقدام و رسانهای شدن آن، از کارشناسان مستقلی در واشنگتن که مساله تحریم و اقتصاد ایران را پیگیری میکنند، شنیدم که هدف غایی و چشمانداز پیشروی دولت حاکم در آمریکا، حرکت در جهت زمینگیر کردن و فلج کردن اقتصاد ایران است و در این مسیر از هر ابزاری که بتواند استفاده میکند.
واضح است که سیاستهای تحریمی آمریکا اگرچه اثرگذار بوده اما نتوانسته است اقتصاد ایران را به مرحله انجماد برساند؛ برای نمونه همچنان برخی کشورهای کوچک اروپایی، با وجود کاهش سطح مناسبات، با ایران ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم تجاری دارند. همچنین کشورهایی مانند هند، سریلانکا، فیلیپین، مالزی و دیگر کشورهای غرب آسیا نیز در حال همکاری با ایران هستند و همکاری اقتصادی با شرکتهای ایرانی را ادامه میدهند. شق سوم همکاریهای اقتصادی ایران و شرکتهای خارجی که فارغ از تحریمها همچنان ادامه دارد، در حوزه انرژی اعم از خرید مستقیم حاملهای انرژی مانند نفت خام و گاز طبیعی یا پروژههای ساخت و تامین تجهیزات و امور فنی و مهندسی است. در این بخشها شرکتهای اقتصادی تابعه یا همکار سپاه فعالیت دارند و بهخصوص میتوان به حوزههای نفت عراق اشاره کرد که وزارت نفت یا شرکتهای ایرانی با همکاری و مشارکت سپاه در حال فعالیت هستند. شرکتهای همکار سپاه در حوزه خدمات فنی و مهندسی تجربه بالا و توان خوبی دارند و این فعالیتها نیز بُعد نظامی ندارد اما با اعلام رسمی قرار گرفتن سپاه در فهرست گروههای تروریستی توسط ایالاتمتحده احتمال بالایی وجود دارد که این فعالیتها به سمت توقف حرکت کند.
واکنش اروپا و نگرانی آلمان
تا این لحظه غیر از لندن که این اقدام را فعلاً نپذیرفته و خواستار توضیح آمریکا در این مورد شده است، دیگر کشورهای مهم اروپا مانند فرانسه واکنشی در برابر این مساله نداشتهاند و مخالفت و مقاومتی نشان ندادهاند. اما نکته مهمی وجود دارد که میتواند دغدغه اصلی برخی شرکای اروپایی آمریکا مانند آلمان باشد؛ اینکه ایالاتمتحده تروریستی قلمداد کردن سپاه را به توافقی تسری دهد که پس از واقعه 11 سپتامبر بین این کشور و برخی کشورهای اروپایی برای مبارزه با تروریسم امضا شد و بریتانیا هم بعداً به آن پیوست. برابر این توافق هرگاه یکی از کشورهای حاضر در توافق، نهاد یا گروهی را بهطور رسمی تروریستی اعلام کند، دیگر امضاکنندگان نیز حق هیچگونه همکاری با آن نهاد را نخواهند داشت. سپاه پاسداران دفتر یا پایگاهی در برلین و لندن ندارد و از این منظر در حوزه سیاسی و نظامی دچار مشکل نمیشود اما ممکن است برخی همکاریهای دوجانبه در حوزه اقتصاد تحت تاثیر این توافقها قرار گیرد چون بنابر ادعای آمریکا هر نوع همکاری با شرکتهای تابعه یا مرتبط با سپاه از سوی آمریکا به نوعی همکاری با تروریسم تلقی میشود و هزینه زیادی برای شرکتهای خارجی دارد. از سوی دیگر ایالاتمتحده فهرست بلندبالایی از شرکتهای ایرانی و خارجی تهیه کرده که در یک دهه گذشته با سپاه همکاری داشتهاند و اعلام کرده است که تداوم هر نوع همکاری مجازات سنگینی دربر خواهد داشت. با این حرکت آمریکا نهتنها چتر تحریمهای قبلی را گستردهتر کرده بلکه عمق تحریمها را نیز بسیار بیشتر کرده است. این اقدام کاملاً در جهت انجماد اقتصاد ایران است.
تفاوت تروریستی قلمداد کردن سپاه با تحریم این نهاد که پیشتر صورت گرفته بود، این است که در مساله تحریم دادگاههایی در آمریکا برپا میشود و بر اساس سنجش سطح مبادلات شرکت خاطی از نظر آمریکا جریمه میشود که باید برای شروع یا تداوم فعالیت در آمریکا این جریمه را بپردازد اما همکاری با نهادی که تروریستی اعلام شده است، مجازاتی بسیار سخت و سریع در پی دارد؛ در حدی که میتوانند انبارهای آن شرکت را تصرف کنند و اجازه خدماتدهی و فعالیت را از شرکت بگیرند. در واقع شدت و حدت برخورد در این دو مساله بسیار متفاوت است. در نتیجه این رویکرد میتواند هر شرکت خارجی را از هرگونه همکاری تجاری و اقتصادی، حتی بدون شک و شبهه در مورد نظامی بودن یا دوگانه بودن استفاده از کالا و خدمات، با شرکتهای تابعه یا همکار سپاه پاسداران باز دارد. تفاوت بین تحریمهای یکسویه ایالاتمتحده که از سوی اتحادیه اروپا، چین، هند، روسیه و... به رسمیت شناخته نشده با تروریستی قلمداد کردن سپاه پاسداران که میتواند وارد توافق آمریکا و کشورهای اروپایی شود، قابل ملاحظه است.
با این حال لازم است تاکید کنم تصور آغاز درگیری نظامی یا هدف قرار دادن پایگاههای سپاه پاسداران در داخل خاک ایران از سوی آمریکا کاملاً بیپایه است و کنگره آمریکا هم به شدت مخالف چنین اقداماتی است. چنین اتفاقی روی نخواهد داد. در عین حال باید تاکید کنم که این اقدام آمریکا به هیچ عنوان نمایشی نیست و از قضا بسیار جدی و در جهت محدودسازی فعالیتهای تجاری و اقتصادی ایران است. ایالاتمتحده صرفاً به شناسایی شرکتهای ایرانی و خارجی همکار با سپاه بسنده نکرده است و شرکتهای تاسیسشده در کشورهای خارجی مانند هند را هم زیر ذرهبین برده است تا هرگونه شائبه همکاری با یا وابستگی به سپاه پاسداران را در مورد آنها بررسی کند. احتمالاً با انتشار فهرست نهایی ایالاتمتحده از شرکتهای مرتبط با سپاه، امکان دارد برخی شرکتهای ایرانی ثبتشده در دیگر کشورها مورد سوءظن قرار گیرند و برای ادامه فعالیت آنها مشکل ایجاد شود.
تضعیف اقتصاد ایران هدف اصلی است
نتیجه طبیعی این اقدام کاهش بهرهوری اقتصادی شرکتهای تابعه و مرتبط با سپاه پاسداران در خارج از مرزها و بهطور کل کاهش بهرهوری اقتصاد ایران است. تجربه نشان داده است شرکتهای خارجی اعم از اروپایی یا آسیایی در صورتی که تصویر شفافی از شرکت ایرانی همکار خود نداشته باشند و دچار ظن ارتباط آن با سپاه شوند، احتمالاً از همکاری دست خواهند کشید. با این حال اگر در داخل تصمیمی قطعی برای خروج تدریجی نیروهای نظامی از جمله سپاه پاسداران از فعالیتهای اقتصادی به اجرا درنیاید، سپاه همچنان به فعالیتهای خود با قدرت ادامه میدهد و تمامی نهادهای حاکمیتی و دولتی هم با توجه به شرایط به وجود آمده از سپاه حمایت و پشتیبانی میکنند. ضمن اینکه تخمینها و برآوردها به ویژه از تحریمهای پیشین نشان میدهد، در این دوره که دامنه فعالیت شرکتهای خصوصی به واسطه تحریم محدود و ضعیفتر از گذشته میشود، افراد حقیقی و حقوقی همکار و مرتبط با سپاه بیشتر وارد میدان اقتصاد میشوند. از اینرو از نظر من حرکت واشنگتن خلاف هدف تضعیف سپاه عمل خواهد کرد. حرکت امروز واشنگتن زمین بازی را از بخش خصوصی بیشتر خالی میکند.
واقعیت این است که پروژه آمریکا برای ایران بسیار بزرگتر از آن است که تحلیل میشود. آمریکا قصدی برای جنگ و درگیری با ایران ندارد اما سعی دارد سهم ایران را در همه بازارها از جمله بازار انرژی بسیار کوچک کند. من سه سال قبل در لندن این گزاره را شنیدم که هدف آمریکا «پاکستانیزه کردن اقتصاد ایران» است؛ یعنی کاهش تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه و افزایش وابستگی.
امروز مطمئن هستیم که دلیل جنگ عراق وجود سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی نبود، هدف تبدیل عراق به بستری برای احیای هلدینگهای آمریکایی بود. برنامههای یک دهه آینده از انعقاد قراردادهای مختلفی به ارزش 2 /1 تریلیون دلار بین عراق و شرکتهای آمریکایی خبر میدهد که میتوان نشانه آن را در خروج رویال داچ شل از جنوب عراق و ورود اکسون موبیل به منطقه دید. آمریکا توان رقابت مستقیم در تجارت با چین، هند و اروپا را ندارد و به همین دلیل سرزمینی مانند عراق را که منابع و فرصتهای نهفته زیادی دارد با حمله نظامی تصرف میکند. از آنجا که چنین امکانی در مورد ایران میسر نیست، آمریکا تلاش میکند تا ایران را در پروژههای فرامرزی ضعیف کند تا توان در اختیار گرفتن پروژههای فنی مهندسی در عراق، افغانستان، آذربایجان، آفریقا و... را نداشته باشد. ابزار این هدف هم نهفقط تحریمهای یکجانبه که متوسل شدن به مساله تروریسم و ارعاب شرکای تجاری ایران از این رهگذر است.