فصل سرد
آیا روابط ایران و اروپا در آستانه یک بحران است؟
روابط ایران و اروپا به شدت به سمت تیره شدن میرود. با آغاز دور جدید اعتراضات در ایران، اروپاییها رفتاری متفاوت از قبل را در قبال جمهوری اسلامی در پیش گرفتهاند. مجموعه واکنشها، موضعگیریها، تصمیمات و اقدامات اتحادیه اروپا به گونهای بوده است که به نظر میرسد کلیتی به نام اروپا، چه در قالب اتحادیه اروپا و چه به صورت کشورهای اروپایی نگاهی تهاجمی را در قبال تهران اتخاذ کردهاند.
اتحادیه اروپا ریشه این اختلافات بین ایران و اروپا را در سه پرونده مورد بررسی قرار داده است. پرونده اول مربوط به دستگیری شهروندان دوتابعیتی و شهروندان تکتابعیتی است. در طول سالهای گذشته کم نبودند افراد دوتابعیتی که به عناوین مختلف بازداشت، محاکمه و زندانی شدند. همین مساله نوعی اختلاف نظر جدی را بین اروپاییها با ایران مشخصاً در حوزه حقوق بشر ایجاد کرده بود تا جایی که این ایده شکل گرفت که ایران به دنبال سیاست «گروگانگیری» است. از نظر اروپاییها ایران از این دستگیریها به عنوان ابزار فشار برای دولتهای این شهروندان استفاده میکند.
از نظر دولتهای اروپایی، ایران تمام کنوانسیونهای مختلف در مورد توریسم و مهمان و چگونگی رفتار با آنها را زیرسوال برده است. این مساله در بین کشورهای اروپایی پذیرفته شده و حتی ایتالیا که جزو کندترین کشورها در پیوستن به این همراهی بود و یونان که به دلیل مسائل مربوط به وابستگی انرژی و حضور ایران در سیستم بانکیاش در مورد تحریم ایران یا ایجاد فشار بر روی ایران تردید داشت مواضعشان را در این زمینه تغییر دادهاند. این مساله فقط در چارچوب سیاسی باقی نمیماند و هزینه بسیار سنگینی برای حاکمیت ایران خواهد داشت. در حال حاضر هم کل سیستم امنیتی نظامی و انتظامی ایران زیر ذرهبین است.
پرونده دوم مربوط به حمله روسیه به اوکراین و ادعای اروپا در مورد حمایت ایران از روسیه در این جنگ است. بعد از وقوع جنگ اوکراین سیاست خارجی ایران در حمایت از روسیه به عنوان طرف متجاوز در سایه سیاست نگاه به شرق باعث شد که این نگاه هزینهها و تبعات بسیار گزافی را برای ایران داشته باشد تا جایی که اکنون از نگاه اروپاییها، ایران حامی جدی طرف متجاوز است. در شروع این جنگ مساله عدم همکاری و عدم تمایل ایران برای فروش گاز به اروپا مورد توجه قرار گرفت و اروپاییها این برداشت را کردند که ایران روسیه را مهمتر از اروپا میداند و در واقع ایران، روسیه را همراهی میکند. این مساله به تنهایی پیچیده بود اما پروندهای که چند روز پیش در بروکسل دیده شد این بود که ایران به صورت مداوم به روسیه سختافزار جنگی میفروشد، سختافزارهایی که بهطور مستقیم در اوکراین استفاده شدند؛ همین مساله باعث شد اوضاع رو به وخامت رود. به این خاطر که جنگ روسیه در اوکراین به صورت مستقیم با امنیت اروپا پیوند دارد. روسیه اخیراً کشورهای دیگری مانند لهستان و سه کشور کوچکتر را که همسایه روسیه و اوکراین هستند هم تهدید مستقیم کرده است. همین امر نگرانی اروپاییها را افزایش داده است. در حال حاضر اروپا مدعی است پنج نمونه مستند از پهپادهایی که سریال آنها نشان میدهد متعلق به ایران هستند؛ شناسایی شده است. از نظر اروپاییها ایران مستقیماً در این نبرد و تهدید روسیه علیه اروپا مشارکت و همراهی میکند. درواقع این نگاه در شورای کمیسیون وزرای اتحادیه اروپا و لندن حاکم است. ارزیابیهایی که در این زمینه وجود دارد این است که ایران به صورت مستقیم به افزایش توان نظامی روسیه برای حمله به کشورهای اروپایی کمک میکند. طبیعتاً این مساله عکسالعمل بسیار منفی در میان اروپاییها داشته است و بیشتر در رده شاخه اجرایی کشورهای اروپایی خودش را نشان داده است. در پیامهایی که ردوبدل میشود و در تصمیماتی که گرفته میشود؛ میتوان به صورت آشکار دید که چه نگاهی بر ایران حاکم است و همچنین چه گزینههایی در مورد ایران در حال بررسی است. این مساله باعث افزایش تنش ساختاری بین اتحادیه اروپا و ایران شده است. در امتداد فروش سختافزار نظامی از ایران به روسیه، حتی سه کشوری که تا دو هفته پیش نسبت به تحریم ایران تردید داشتند در کنار بقیه کشورها قرار گرفتند.
پرونده سوم مربوط به اعتراضات در ایران است. اگر بخواهیم به مساله تاثیرگذاری دور جدید اعتراضات در ایران بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی نگاه کنیم، نمیتوان شکلگیری اختلاف نظر جدی بین ایران با برخی کشورها در سایه این اعتراضات شکلگرفته را نادیده گرفت. در یک نگاه کلی به نظر میرسد بیشتر کشورهای جهان نتوانستهاند یا نخواستهاند اعتراضات در ایران را نادیده بگیرند. در این رابطه نوع برخورد هر کشور با اعتراضات در ایران، روابط ما با این کشور را تحتالشعاع قرار داده است. در این میان اختلاف جدی میان ایران با کشورهای اروپایی شکل گرفته است. من نمیتوانم اندازهگیری کنم که این مساله تا چه اندازه بر اذهان عمومی در اروپا تاثیر منفی گذاشته است. من فکر میکنم جامعهشناسان سیاسی بهتر میتوانند این مساله را ارزیابی کنند.
من فقط میتوانم از شنیدههایم در نشستها بگویم. این اعتراضات فضای افکار عمومی در اروپا را تغییر داد و درنهایت به تصمیمگیریهای سیاسی در پارلمان اتحادیه اروپا رسید.
آن برداشتی که اروپاییها از اعتراضات در ایران داشتند این بود که مردم ایران خواستار تندروی نیستند. آنها زندگی عادی میخواهند. مانند بقیه کشورها شادی، اشتغال، سازندگی و امید به آینده میخواهند. به همین خاطر هم موضع کشورهای اروپایی تغییر کرده است. دغدغه کشورهای اروپایی این است
که تحریمهای گستردهای را علیه ایران وضع کنند: اینکه گستردگی این تحریمها تا به کجا باشد؟ عمق تحریمها تا چه حدی باشد؟ چه ابزارهای فشاری باید در برابر ایران استفاده شود؟ و تا چه اندازه این تحریمها با کشورهای دیگر هماهنگ باشد؟
از دید کشورهای اروپایی ساختاری که در داخل کشورش اوضاع نابسامانی دارد، طرف مناسبی برای مذاکره نیست. آنها ترجیح میدهند با کشوری وارد رابطه شوند که افق همکاری با آن کشور مثبت باشد. در حال حاضر افق همکاری با ایران منفی است و ما نهتنها شاهد وضع تحریمهای جدید علیه ایران خواهیم بود بلکه نظارت و اجرای این تحریمها و محدودیتهایی که در مورد آنها اعمال خواهد شد (که در حال حاضر ما از آنها خبر نداریم) بسیار قابل توجه خواهد بود.