یک دنیا نگرانی
بررسی علل نزولی بودن جایگاه کسبوکار ایران در گفتوگو با محسن جلالپور
«باید توجه کنیم که فضای کسبوکار بیشتر از اینکه در اختیار فعالان اقتصادی باشد، در اختیار دولت و حاکمیت است. تصمیمگیران برای فضای کسبوکار باید توجه کنند که فضای غیررقابتی و رانت را در محیط کسبوکار کشور به وجود نیاورند که اگر این هشدار جدی گرفته نشود آنوقت فعالان اقتصادی به دنبال آن خواهند بود که خودشان را با این فضا وفق دهند.»
فضای کسبوکار کشور حال و روز خوبی ندارد. این را تنها روی کاغذ و آمارهای رسمی و شاخصهای بینالمللی نیست که میتوان مشاهده کرد، حضور و فعالیت در این محیط هم خود بهترین گواه است. محسن جلالپور، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران با بیان نشانههایی از نامساعد بودن فضای کسبوکار کشور از عواملی سخن میگوید که بیشترین نقش را در نامساعد کردن این فضا دارند. این فعال اقتصادی عنوان میکند: «باید توجه کنیم که فضای کسبوکار بیشتر از اینکه در اختیار فعالان اقتصادی باشد، در اختیار دولت و حاکمیت است. تصمیمگیران برای فضای کسبوکار باید توجه کنند که فضای غیررقابتی و رانت را در محیط کسبوکار کشور به وجود نیاورند که اگر این هشدار جدی گرفته نشود آنوقت فعالان اقتصادی به دنبال آن خواهند بود که خودشان را با این فضا وفق دهند.» وی تصریح میکند که کسبوکار نامساعد، فعالان اقتصادی بیاخلاق و رانتجویی را پرورش خواهد داد که به این فضای نامناسب کسبوکار دامن خواهند زد و در نتیجه احتمال برگرداندن فضای نامساعد کسبوکار به فضای مناسب کمتر و کمتر خواهد شد.
♦♦♦
چرا با وجود بهبود نمره ایران در گزارش سهولت کسبوکار، رتبه ایران بهبود پیدا نکرده است؟ چرا سرعت اصلاحات ما از دیگر کشورها کندتر به نظر میرسد؟
ما در دنیا تنها کشوری نیستیم که میخواهیم برای ارتقای رتبه کسبوکار خود تلاش کنیم، ضمن اینکه کاری هم انجام نمیدهیم. کشورهای دیگر به سرعت در حال انجام اصلاحاتی در این زمینه هستند و روزبهروز وضعیت خود را بهبود میدهند و در برخی از کشورهای همسایه و کشورهایی که بهترین رتبهها را به دست آوردهاند شاهد جهشهایی در زمینه نمره و جایگاه آنها هستیم. گرچه در این زمینه شعار میدهیم اما به خوبی دیگران عمل نمیکنیم و کشورهای دیگر گوی سبقت را از ما ربودهاند. اما ما چهار پله از نظر جایگاه افت داشتیم که این تنزل جایگاه چندان هم دور از ذهن نبوده است. متاسفانه ما در شاخصها شرایط نابسامانی داریم و این وضعیت کاملاً هم مشهود است.
البته ما در زیرشاخص سهولت پرداخت مالیات و تجارت فرامرزی بهبود داشتیم. به نظر شما در این دو بخش چه اتفاقی باعث بهبود رتبه ما شده است؟
مهمترین اتفاق در بخش مالیاتها، آنلاین کردن سیستم بوده است که به هر حال یکسری از کارها را آنلاین کردهایم و این اقدام رتبه ما را بهبود داده است. در حال حاضر هم سیستم مالیات ارزش افزوده و هم کل کارهای ورود به اطلاعات مالیاتی آنلاین است که باعث ارتقای ما در این بخش میشود. در بحث تجارت فرامرزی هم هرچند که اگر وارد پروسه شویم و بخواهیم اجرای پنجره واحد را بسنجیم از نظر من نمره قابل قبولی نمیگیریم اما بالاخره این پروسه مطرح شده و در کشور در حال راهاندازی و جایگزینی پروسههای قبلی است و همین باعث شده که رتبه ما بهبود پیدا کند. حرف من این است که این پنجره واحد تجاری تاثیر چندانی در روند اجرای کار ندارد اما آنجایی که این شاخصها سنجیده میشوند عمدتاً به پروسهها و ساختارها هم نگاه میشود. تنها بخشی که به نظر من بهبود پیدا کرده همان جایگزین کردن و استفاده از سیستم پنجره واحد تجاری است. اما اگر در سالهای آینده با همین روند فعلی ادامه دهیم نهتنها در برخی مواقع گرفتاریهای وجود پنجره واحد تجاری از نبود آن بیشتر میشود، بلکه فکر میکنم جریان بهبود رتبه ما در تجارت فرامرزی ادامه نخواهد یافت و در این زمینه رتبه ما نزولی خواهد شد.
در بین زیرشاخصهای سهولت کسبوکار بدترین عملکرد ایران مربوط به شاخص حمایت از سرمایهگذاران خرد است. به نظر شما چرا در این زمینه ضعف داریم؟
اول باید بگویم یک بخش از سنجش این شاخصها بر اساس پرسشنامهها و یک بخش هم بر اساس بررسی میدانی است که گروهی این وظیفه را انجام میدهند. تجربه حضور من در اتاق بازرگانی ایران نشان میدهد که در بخش پرسشنامهها عمدتاً شرکتهای بزرگ این پرسشنامهها را بعضاً در اختیار کارمندان بیارتباط با کار و نامطلع از جریان قرار میدهند و خیلی از اوقات اطلاعاتی که میدهند واقعی نیست. اما در مجموع سرمایهگذاران خرد اینطور نیست و عمدتاً خود آنها پرسشنامهها را تکمیل میکنند. بنابراین یک مساله مربوط به تکمیل پرسشنامههاست. مساله دیگر این است که در سرمایهگذاریهای خرد با توجه به میزان سرمایه و حجم کاری که انجام میشود آن همه بوروکراسی سنگین است و اجازه پیشرفت کار را نمیدهد اما وقتی سرمایهگذاریهای ما بزرگ و کلان است، اینها با اینکه گرههایی ایجاد میکنند با توجه به توان و اختیارات مجموعههای بزرگ اقتصاد، امکان تداوم کار برای آنها وجود دارد. به هر حال برای سرمایهگذار بزرگ شاید این هزینهها آنقدر نباشد اما اگر همین هزینهها را برای سرمایهگذاریهای خرد محسوب کنید بخش عمدهای از حجم کل کاری است که فرد میخواهد انجام دهد. به این دلیل ما در این موضوع مشکل اساسی داریم. ما در فرآیند تکمیل پرسشنامه و فرآیند کلی کسبوکار باید موارد مهمی را رعایت کنیم. ببینید در کشوری که شرکتهای خصولتی و دولتی و مجموعههایی از شرکتهایی فعالیت میکنند که دست آنها در جیب خودشان نیست و فقط از یکسری منابع و رانتهای اطلاعاتی برخوردار هستند سرمایهگذاران خرد اصلاً فضای رقابتی برای کارشان ندارند. بنابراین در این زمینه هم اگر یک کسبوکار در یک فضای نامساعد بخواهد رشد کند سرمایهگذار خرد را با اندک تنفسی بیمار میکند و در نهایت به مرگ آن میانجامد.
این در حالی است که بخش عمدهای از بنگاههای اقتصادی کشور همین بنگاههای خرد هستند. با این روند فکر میکنید برای این بنگاهها ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟
صحبت شما را من اینطور تکمیل کنم که بیش از 90 درصد اشتغال کشور توسط بنگاههای خرد تامین میشود. در بحث تامین مشاغل کشور بنگاههای کوچک و متوسط هستند که اشتغال ایجاد میکنند و به همین دلیل هم است که با وجود اینکه ایران بیستمین اقتصاد از نظر دسترسی به منابع است در اشتغال دچار یک بلای جدی هستیم. دلیل داشتن چند میلیون نفر بیکار این است که هم مانع وجود دارد و هم اینکه وضعیت کسبوکار ما در مقایسه با وضعیت کسبوکار کشورهای دیگر موقعیت بهتری ندارد بنابراین شاهد ایجاد اشتغالی در اقتصاد کشور خود نیستیم. بنابراین این نگرانی مورد اشاره شما هم وجود دارد و این بیشتر به دلیل وجود مساله بیکاری در کشور است.
بخشی دیگر از گزارش سهولت کسبوکار سال 2018 نشان میدهد بیشترین افت ما در زیرشاخص شروع کسبوکار است. وقتی یک سرمایهگذار در همان شروع کار با موانعی مواجه شود چگونه ممکن است به خروج سرمایه از کشور فکر نکند؟
ببینید مثلاً در زیرشاخص شروع کسبوکار در ایران نسبت به کشور نیوزیلند که در جایگاه اول قرار دارد، 30 برابر زمان نیاز است. یعنی آنها در نیم روز میتوانند استارت یک کاری را بزنند و ما حداقل 15 روز برای استارت زدن یک کار نیاز داریم. یا برخی از هزینههایی که در کشور ما وجود دارد در دیگر کشورها وجود ندارد. ما خیلی راحت میتوانیم مشکلات را حل کنیم. مثلاً یکی از مواردی که برای شروع کسبوکار نیاز است درخواست اخذ سوءپیشینه از افراد است. اصلاً قانون اساسی ما میگوید که همه قابل اعتماد هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. ایکاش اعلام میشد که افراد تنها در صورتی که اسمشان در لیست سیاه باشد باید سراغ تهیه سوءپیشینه بروند. یعنی به جای اینکه تمام فعالان بخش خصوصی را برای تهیه سوءپیشینه بفرستیم که بالای 90 درصد آنها در این زمینه مشکلی ندارند میتوانیم لیستی تهیه کنیم تا بر اساس آن اقداماتی انجام دهیم. اما اکنون بیشتر فعالان بخش خصوصی یک هفته زمان نیاز دارند تا بتوانند سوءپیشینه نداشتن خود را تهیه کنند. بنابراین کاملاً شدنی است که با اصلاحاتی در این زمینه فضا را برای بهبود موقعیت خود مهیا کنیم. یا یکی از کارهایی که امروز انجام میشود انجام کار آنلاین است. حتی اگر فردی به صورت آنلاین یا اینترنتی کاری را انجام میدهد مجدداً باید حضوری اقدام کند، انگار که حضور او حلال مشکل است، در حالی که کارهایی مثل معاملات یا ردوبدل شدن پول در دنیا آنلاین است. البته به دلایل متعدد بیاعتمادی باعث بروز برخی از این مسائل شده است.
به نظر شما چرا بیاعتمادی در فضای کسبوکار کشور ما به وجود آمده است؟
فضای کسبوکار کشور ما به گونهای شده که یک عدهای توانستهاند در آن رشد و فضا را نابسامانتر کنند و اعتماد عمومی را به حداقل رسانده و باعث شدهاند که ما به فعالان اقتصادی باسابقه و قابل اعتماد هم نتوانیم اعتماد کنیم. با این حال برای بهبود وضعیت کسبوکار خود باید رویههای آنلاین اقتصاد کشور را بیشتر کنیم و اعتمادها را افزایش دهیم. از سوی دیگر باید لیست سیاهی از کسانی را که منجر به کاهش اعتماد عمومی در فضای کسبوکار شدهاند برای مواردی مثل دریافت سوءپیشینه مدنظر قرار دهیم و شبکه کاری و پنجره واحد تجاری حداقل ارتباط را با نهادهایی مثل سازمان تامین اجتماعی و سازمان امور مالیاتی داشته باشد. باید مجموعه نیازهایی را که یک فعال اقتصادی برای شروع کسبوکار خود احتیاج دارد در نظر گرفت و میتوان با یک شبکهسازی مناسب در کمترین زمان ممکن همه نیازهایش را تامین کرد. ضمن اینکه در این بخشها اکنون وضعیت مناسبی نداریم اما میتوانیم با چند حرکت سریع مثل همین موردی که در بخش مثلاً اخذ سوءپیشینه، آنلاین کردن رویهها و داشتن یک شبکه ارتباطی قوی بین نهادها پیشنهاد دادم وضعیت را بهبود دهیم.
شما به برخی نقصها در کسبوکار اشاره داشتید، جالب است در همین دوره که مثلاً در شاخصهایی مثل شروع کسبوکار وضعیت مناسبی نداریم و فعالان اقتصادی هم از این رویه ناراضی هستند شرکتهای مختلفی وجود دارند که در کمترین زمان ممکن مثلاً اقداماتی مانند ثبت شرکت را انجام میدهند.
ببینید دلیل این موضوع دقیقاً همان مسالهای است که اشاره کردم. در این فضا عدهای هم توانستهاند رشد کنند. بخشی در اقتصاد ایران افتاده و به مرور خودش را جا انداخته که در گذشته نبوده است. توجه کنید در کسبوکاری که در دهههای گذشته روزبهروز وضعیت آن نامساعدتر و بوروکراسیهای اداری آن پیچیدهتر شده مجموعههای ناسالمی پا گرفتهاند و رشد کردهاند که اینها خود فشارآورنده برای نامساعدتر کردن فضای کسبوکار کشور شدهاند. در نتیجه یک چرخهای به وجود آمده که هم فضای کسبوکار روزبهروز نامساعدتر شده و هم اینکه آن بخش ناسالم روزبهروز بزرگتر شده و فضای کسبوکار را نامساعدتر کردند. پنج سال پیش مثلاً شاهد چنین رویهای نبودیم که اگر خواستید تسویهحساب مالیاتی بگیرید گروهی باشد که برای شما در کمترین زمان ممکن این کار را انجام دهد. تا پنج سال پیش بالاخره فضای کسبوکار نامساعد بود، رفتن به سازمانهای مالیاتی گرفتاریهایی داشت اما کسی به شما پیشنهاد انجام این کار را در کمترین زمان ممکن نمیداد. اما عدهای از خود همین سازمانها که به هر دلیلی مثل بازنشستگی یا بازخرید از آن سازمانها خارج شدهاند و ارتباطاتی دارند برای انجام امور سخت فعالان بخش خصوصی در فضای کسبوکار رویهای برای خود ایجاد کردهاند و نرخهایی هم برای انجام این کار به وجود آوردهاند. معنای این سخنان آن است که ما در حال پیش بردن رویهای در فضای کسبوکار خود هستیم که دیگر کسبوکار درست از اقتصاد ایران رخت برخواهد بست و حتی اگر ما همه تلاش خود را هم بکنیم و بخواهیم فضای مساعدی را به وجود آوریم، دیگر در آن فضا، آن کسی که با فعالیتهای سالم باید از این فضا بهره ببرد وجود نخواهد داشت. در دنیا یک مثال ساده دو سرمایهگذاری آمریکایی و مکزیکی را میتوانیم بزنیم. یکی بیل گیتس در آمریکا و یکی هم کارلوس اسلیم در مکزیک. این دو نفر، دو سرمایهگذار بزرگ دهههای اخیر هستند که بین سالهای 1990 تا 2000 شروع به رشد کردند و در سالهای بعد به نقطه اوج خود رسیدند. اما شما اگر بیل گیتس را به مکزیک و کارلوس اسلیم را به آمریکا ببرید در فاصله خیلی کوتاهی هر دو نفر ورشکسته میشوند. چراکه هرکدام از آنها با توجه به فضای کسبوکار کشور خود توانستهاند رشد کنند. آقای بیل گیتس با توجه به آن قدرت ابتکار و خلاقیت خاص خود تنها در اقتصاد آمریکا که فضای رقابتی دارد و ردوبدل شدن ارتباطات در آن نقش ندارد رشد کرده است و کارلوس اسلیم (فعال اقتصادی مکزیکی) هم در فضایی رشد کرده که بدهبستان و رانتهای اطلاعاتی و اقتصادی نقش قابل توجهی داشته که توانسته در آن فضای مسموم رشد کند. حال اگر این فعال اقتصادی مکزیکی را به اقتصاد آمریکا ببریم عملاً نمیتواند در اقتصاد رقابتی آمریکا بیش از یک هفته دوام بیاورد. اگر دقت نکنیم و همین فضای امکانپذیر حداقلی رقابتی باقیمانده را هم از بین ببریم همان خواهد شد که در جشن روز ملی صادرات اعلام کردم و هشدار دادم با روند فعلی عملاً تا پنج سال دیگر صادرکنندهای که در فضای سالم بتواند تنفس کند نخواهیم داشت. آنوقت دیگر اگر فضای ناسالم را هم بخواهیم سالم کنیم آن آدمها و فعالان اقتصادی که میدانستند چگونه در فضای سالم کار کنند وجود نخواهند داشت. مثلاً در مکزیک اگر فضای کسبوکار را سالم و رقابتی کنیم دیگر فعال اقتصادیای نداریم که بتواند در این فضا کار کند و همه این محیط را ترک کردهاند. مثل این میماند که شما یک فضایی را ذرهذره آلوده کنید و آدمها خودشان را با آن محیط آلوده منطبق کنند و بعد که بخواهید فضا را سالم کنید دیگر کسی نمیتواند به حالت قبل برگردد. بنابراین یک نگرانی جدی که پیش روی اقتصاد ایران وجود دارد این است که فضای فعلی کسبوکار ما که هر سال جایگاه آن بدتر میشود و در برخی از شاخصها مثل فساد هر سال وضعیت ما رو به عقب است، امکان دارد باعث ظهور فعالان اقتصادیای شود که فقط در آن فضا میتوانند کار کنند و اگر پنج سال دیگر هم به این فکر بیفتیم که فضای آلوده کسبوکار کشور را بهبود دهیم دیگر افرادی نخواهیم داشت که بتوانند در فضای مناسب فعالیت کنند. واقعاً کسبوکار نامساعد، فعالان اقتصادی بیاخلاق و رانتجو و افراد با دیدگاه تنها به دنبال منافع شخصی را پرورش خواهد داد که بعد این فعالان هم به آن فضای نامناسب کسبوکار دامن میزنند و روزبهروز در این چرخه عقبتر میرویم و اگر روزی هم شرایطی مهیا شود که امکان برگرداندن فضای نامساعد کسبوکار به فضای مناسب را داشته باشیم دیگر آن فعالان اقتصادی بااخلاق و رقابتی را نخواهیم داشت. امروز ما بازاری با ویژگی 50 سال پیش را نداریم، هرچند که میگوییم فضا هم ایجاب نمیکند که چنین افرادی داشته باشیم اما اگر هم فضا را تغییر دهیم و مثل گذشته کنیم و ارزشها را مثل ارزشهای دوران قدیم کنیم دیگر آن فعالان اقتصادی گذشته را نداریم و این در فضای کسبوکار مدرن هم در حال وقوع است که شاخصهای مناسب و علمی در حال تبدیل شدن به شاخصهای دیگری است که اگر این اتفاق بیفتد دیگر برگشتن به شرایط قبلی امکانپذیر نیست و اینبار دیگر اقتصاد کشور ما به صورت جدیتر صدمه خواهد دید. در این فضا باید توجه کنیم که فضای کسبوکار بیشتر از اینکه در اختیار فعالان اقتصادی باشد، در اختیار دولت و حاکمیت است. تصمیمگیران برای فضای کسبوکار باید توجه کنند که فضای غیررقابتی و رانت را در محیط کسبوکار کشور به وجود نیاورند که اگر این هشدار جدی گرفته نشود آنوقت فعالان اقتصادی به دنبال آن خواهند بود که خودشان را با این فضا وفق دهند.