زیر سایه جنجال
آیا ادبیات کوچهبازاری بر نهادهای تصمیمساز سایه انداخته است؟
پارلمان در همه جای جهان بیش از هر نهاد سیاسی دیگری حاشیهساز و جنجالی است. فرقی نمیکند ینگه دنیا باشد یا همین ایران ما و در قلب بهارستانش! سیاست در همه جای جهان زبان و بیان خودش را دارد. از قضا از دور تاکنون در ضمیر مردم عام یا در باور تودهها، سیاستمداری به معنی سخنوری و دانایی و زبانریزی هم هست اگرچه به صفات کریهتری هم گاه نواخته میشود. اما آیا ادبیات چالهمیدانی و کوچهبازاری جایی در دایره واژگانی نمایندگان ملتها ندارد؟
جواد حیدریان: پارلمان در همه جای جهان بیش از هر نهاد سیاسی دیگری حاشیهساز و جنجالی است. فرقی نمیکند ینگه دنیا باشد یا همین ایران ما و در قلب بهارستانش! سیاست در همه جای جهان زبان و بیان خودش را دارد. از قضا از دور تاکنون در ضمیر مردم عام یا در باور تودهها، سیاستمداری به معنی سخنوری و دانایی و زبانریزی هم هست اگرچه به صفات کریهتری هم گاه نواخته میشود. اما آیا ادبیات چالهمیدانی و کوچهبازاری جایی در دایره واژگانی نمایندگان ملتها ندارد؟
آیا دالانهای سیاست و تریبونهای صدارت، هر لحن و بیان و صوت و آوازی میطلبند و جایگاه پارلمان و صندلی قدر قدرت، چنین نازل و بیقدر است که میشود با هر ادبیاتی در آن داد سخن گفت؛ از «کجاست این دختر خوشگلا» گرفته تا فحاشی به فلان مقام و اهانت به آن مخالف! در نهایت هم میشود از درخت بیثمرش میوه خود را چید؟ پس چه فرق میان نخبگان منتخب ملت و مردم ساده و یک لا قبای کوچه و خیابان؟
گویی این تصور که سیاست امر نامقدسی است و میشود با زبان سیاس و دهان آلوده آنجا سخن راند و داد از بیداد نشناخت و نستاند و اعتبار آن به باد داد، رایج شده است.
اگر سیاست، اتفاق دم دست و دکان هر فرد کممایهای است که دخلی اندوزد و بر ریش ملت بخندد و به قول سعدی «ترک دنیا به مردم آموزند / خویشتن سیم و غله اندوزند» چه حاجت به تماشای ماست؟
در سالهای اخیر هم تصاویر پرحاشیهای از مجلس شورای اسلامی بیرون آمده و هم ادبیات غریبی از بلندگوهای بهارستانش شنیده شده است. یک روز نمایندگان یقه رئیس بانک مرکزی را روی سکوی سخنرانی میگیرند و به زیر میکشند، روزی دیگر دادِ وزیر بهداشت را درمیآورند که شرط استعفای خود و اخراج فلان نماینده را دو روی یک حقیقت مینامد.
در آخرین شاهکار البته در میانه چند تکذیب و تایید پیدا و پنهان نمایندگان مجلس، علاوه بر مهر تایید بر رواج ناراستی و سستعهدی کلامی و دروغگویی در جامعه، سخن از «دختر خوشگلها» به زبان آمده و از تریبون رسمی و رادیوی سراسری کشور پخش شده است که تاباندن نور بر صفحات چنین ادبیاتی را ضروری مینماید.
آیا واقعاً ادبیات کوچهبازاری بر مباحثات نهادهای سیاسی و اجرایی و قانونگذاری کشور سایه انداخته است؟ به بهانه رویدادهای مجلس میپرسیم چرا سیاستمداران، نمایندگان مردم و چهرههای تصمیمساز و تصمیمگیر از ادبیات نازلی استفاده میکنند؟ شأن نهاد قانونگذار کجاست و چگونه باید بر شأن مجلس افزود؟ آیا فضای سیاسی ما به سمت لمپنیسم پیش میرود؟ آیا جامعه ما مستعد ورود چهرههای پوپولیست و لمپن است؛ چنانکه پیشتر بوده و بیم آینده نیز میرود! در این شماره به این پرسشها و دیگر ابهامات در این باره پاسخ میدهیم.