غیررسمی اما قانونی
سیدمحمدرضا داودالحسینی از چگونگی برخورد بانک مرکزی با بیتکوین میگوید
سیدمحمدرضا داودالحسینی میگوید: بانکها و موسسات مالی که سپرده میگیرند، نباید اجازه داشته باشند که بیتکوین و داراییهای مشابه در سبد دارایی خود نگه دارند، به خاطر اینکه ریسک سبدشان را بهشدت افزایش میدهد و میتواند منجر به مشکلات احتمالی بیش از پیش سیستم بانکی شود.
سایه فتحی: تنور بازار ارزهای دیجیتال چندی است در ایران نیز داغ شده و حتی شنیدهشده برخی صرافیها و کارگزاریها در بازار پول و سرمایه وارد سرمایهگذاری در این حوزه شدهاند اگرچه هنوز سیاستگذار پولی در ایران نسبت به ارزهای دیجیتال چون بیتکوین، به طور قطعی موضع مشخصی اتخاذ نکرده و در حال حاضر بیشتر به هشدار دادن بسنده کرده و حتی اخیراً رئیسکل بانک مرکزی با هشدار نسبت به خریدوفروش بیتکوین گفته که در تلاشند تا امنیت نسبی در این رابطه ایجاد شود. به این بهانه با سیدمحمدرضا داودالحسینی اقتصاددان ارشد در بانک مرکزی کانادا از این زاویه که بانکهای مرکزی در دنیا چه رویکردی به بیتکوین داشتهاند و در ایران باید با این پدیده چگونه برخورد کنیم به گفتوگو پرداختیم. با این توضیح که نظرات مطرحشده، صرفاً نظرات شخصی مصاحبهشونده است و به هیچ عنوان نظرات بانک مرکزی کانادا را منعکس نمیکند.
♦♦♦
هشدار بانک مرکزی در مورد بیتکوین شاید برای ما تازه باشد اما به طور کل در دنیای معاملاتی امروز مساله عجیبی نیست و تقریباً همه به ریسک آن واقف هستند. با توجه به این امر بانکهای مرکزی باید چه سیاستها و مواضعی در برخورد با ارزهای دیجیتال چون بیت کوین داشته باشند؟
برخوردی که سیاستگذار و مراجع نظارتی باید با ارزهای دیجیتال داشته باشند، به سه حوزه کلی مربوط میشود: اول اقتصاد کلان، دوم ثبات مالی و سوم مباحث مربوط به پولشویی، فرار مالیاتی و موارد مشابه. قبل از اینکه به تکتک این حوزهها بپردازم، این تذکر را بدهم که مبحث ارزهای دیجیتال و اثرات آنها از منظر اقتصادی مبحث نسبتاً جدیدی است و من در حد دانش خودم آخرین نتایج را ارائه میدهم، ولی اینها قطعاً حرف آخر نیستند. راجع به حوزه اقتصاد کلان، اگر استفاده از بیتکوین در مبادلات فراگیر شود، پیادهسازی سیاست پولی تحتالشعاع قرار میگیرد. این وضعیت دقیقاً مشابه وضعیتی است که واحد پول یک کشور خارجی در مبادلات داخل کشور استفاده شود. در این صورت، سیاست پولی، و به طور مشخص تعیین نرخ بهره پول داخلی، تصمیم آحاد اقتصادی در مورد مصرف، سرمایهگذاری و موارد دیگر را نمیتواند تحت تاثیر قرار دهد و تا حدی که بیتکوین /پول خارجی فراگیر است، سیاست پولی بیاثر میشود. این حوزه تقریباً در هیچ کجای دنیا در حال حاضر دغدغه سیاستگذار نیست، به این دلیل که ارزهای دیجیتال به صورت فراگیر استفاده نمیشوند. همچنین، در آینده نزدیک، محتمل نیست که این ارزها به عنوان پول به صورت فراگیر استفاده شوند، به خاطر اینکه قیمت این ارزها تغییرات بسیاری دارد و ذخیره ارزش خوبی نیستند. در حوزه ثبات مالی، اگر موسسات مالی اقدام به پذیرش سپردههای بیتکوینی کنند، تغییرات احتمالی قیمت بیتکوین موسسات مالی را در معرض ریسک زیادی قرار میدهد. مهمتر از آن، اگر موسسه مالی با شوک منفی نقدینگی مواجه شود که نیاز به دخالت بانک مرکزی باشد، بانک مرکزی منابع زیادی بیت کوین نیاز دارد که تامین آن هزینهبر است. بدیهی است که در اینجا بانک مرکزی نمیتواند نقش lender of last resort را ایفا کند تا چنین موسسهای را نجات دهد. این کاملاً برخلاف حالتی است که بانک مرکزی با تزریق پول داخلی یک موسسه مالی را نجات میدهد که تامین پول داخلی هزینه تقریباً صفر دارد. این منجر به بیثباتی مالی در اقتصاد میشود، و متعاقباً میتواند بخش حقیقی اقتصاد را تحتالشعاع قرار دهد. حال ارزیابی کنیم که این خطرات در حوزه سیاست پولی و ثبات مالی تا چه حد در ایران به واقعیت نزدیک هستند. به نظرم، در این مرحله استفاده از بیتکوین در مبادلات در ایران به هیچ عنوان فراگیر نشده و در آینده نزدیک هم فراگیری آن بعید است. به همین دلیل خطری که راجع به پیادهسازی سیاست پولی مطرح شد، موردی ندارد. در مورد خطری که ثبات مالی را تهدید میکند، بانکها و موسسات مالی که سپرده میگیرند، نباید اجازه داشته باشند که بیتکوین و داراییهای مشابه در سبد دارایی خود نگه دارند، به خاطر اینکه ریسک سبدشان را بهشدت افزایش میدهد و میتواند منجر به مشکلات احتمالی بیش از پیش سیستم بانکی شود. حال بپردازم به حوزه سوم. هماکنون نگرانی فزاینده بعضی از کشورها در قبال بیتکوین برمیگردد به مباحث فرار از مالیات، پولشویی و موارد مشابه، و از اینرو کشورهای مختلف در حال تدوین رگولیشن جدید هستند که این مباحث را مورد توجه قرار میدهد. رگولیشنهای جدید که احتمالاً بر بیتکوین اعمال خواهد شد یا اجرای آنها شدت خواهد گرفت همانهایی است که هماکنون مثلاً بر فارکس اعمال میشود: اینکه صرافیهای بیتکوین باید هویت افراد را چک کنند و capital gain ناشی از خریدوفروش و نگهداری از بیتکوین را به مراجع نظارتی گزارش کنند. این نگرانی برای کشورهایی که نظارتهای سفتوسخت بر سیستم مالی و کل مبادلات دارند، منطقی است. منتها به نظرم در کشورمان که روشهای گوناگون فرار مالیاتی وجود دارد (مثلاً به دلیل ضعف نظارت یا تعارض منافعِ مالیاتگیرنده مالیات ستانده نمیشود)، در بسیاری از موارد قانونگذار به اشتباه مالیات اخذ نمیکند (مانند مالیات بر سپردههای بانکی)، و نظارت بر پولشویی ضعیف است (مثل پولشوییِ منابع ناشی از قاچاق)، دغدغه بیتکوین قطعاً نباید ذهن سیاستگذار را از دغدغههای اصلیاش منحرف کند. اضافه کنم که اِعمال رگولیشن بر صرافیها و معاملات بیتکوین و ارزهای مشابه دشوارتر از رگولیشن نهادها و معاملات پولهای متعارف است، به این دلیل که هویت افراد استفادهکننده از بیتکوین اصولاً نامشخص است.
آنچه مشخص است؛ موضع بانکهای مرکزی هریک از کشورها در قبال بیتکوین بسیار متفاوت است، هند آن را غیرمجاز میداند، انگلستان آن را یک انقلاب بالقوه در فاینانس میشمارد، فرانسه خواهان محافظهکاری بیشتر سرمایهگذاران است، سنگاپور هشدار رسمی میدهد، بزریل آن را نوآوری میداند و حامی آن است.... این همه تفاوت نظر و تشتت در قبال بیتکوین میان نهادهای ناظر پولی دنیا نشانه چیست؟
شاید دلیل اصلی تشتت نظر برگردد به این نکته که ارزهای دیجیتال از نظر فناوری و روشی که منتشر و مبادله میشوند نمونه مشابهی در تاریخ ندارند و تاثیر آنها بر اقتصاد از تمام جوانب بررسی نشده است، و به همین دلیل هنوز یک تفاهم کلی در سطح نظری راجع به اثرات اقتصادی آن و همچنین چگونگی پاسخ سیاستگذاران و رگولاتورها به آن به وجود نیامده است. البته، از بعضی از جنبهها این پولها جدید نیستند: این ارزها شبیه پولهای خصوصی هستند که در بسیاری از کشورها، از جمله آمریکا به خصوص در قرن 19 میلادی، از طریق بانکهای خصوصی یا ایالتی منتشر میشدند و به طور گسترده مورد استفاده بودند. طبعاً، در اقتصاد پولی از دهها سال پیش تاثیرات پولهای خصوصی در اقتصاد مطالعه شده است. از این نظر بیتکوین شبیه به آن پولهای خصوصی است و بانکهای مرکزی از آن تجربهها میتوانند استفاده کنند. منتها بیتکوین از نظر اقتصادی تفاوتهای مهمی هم با این تجربههای تاریخی دارد که مستلزم ارزیابی مجدد اثرات این نوع ارز بر اقتصاد است: اولاً از نظر دسترسی هیچ محدودیت جغرافیایی در برابرش نیست و میتواند در همه کشورها و قلمروها با پولهای محلی رقابت کند. این یک مزیت مهم برای این ارز است که در نمونههای مشابهِ تاریخیِ پولهای خصوصی دیده نمیشود. ثانیاً، عرضه آن در آینده کاملاً مشخص و پیشبینیپذیر است و نسبت به شرایط اقتصادی تغییر نمیکند. این خصوصیت را بعضی افراد یک ویژگی مثبت قلمداد میکنند، زیرا مانند یک بانک مرکزی است که میتواند در مورد سیاست پولی آینده خود تعهد کامل (full commitment) داشته باشد، و از این لحاظ یک اطمینان برای استفادهکنندگان از آن ایجاد میکند. منتها حقیقت این است که این بیشتر یک ویژگی منفی برای واحد پولی است که میخواهد مورد قبول همگانی قرار گیرد، زیرا نمیتواند ثبات قیمتی برای استفادهکنندگان از آن فراهم آورد، چون عرضه آن توانایی پاسخ در برابر شوکهای متفاوت در طول زمان را ندارد و به همین دلیل نوسانات زیادی در ارزشش خواهد داشت.
آیا در نشستهای جهانی که روسای کل بانکهای مرکزی دنیا حضور دارند در مورد ارزهای دیجیتال یا به طور کلی جایگزینی پول الکترونیک با پول کاغذی بحث نمیشود یا تصمیم گرفته نمیشود؟
بانکهای مختلف دارند روی این موضوع به صورت مجزا کار میکنند و البته در کنفرانسهای مختلف در حد کارشناس و محقق با هم تبادل نظر و تجربه میکنند، ولی فکر نمیکنم که هنوز در حد روسای بانکها تصمیم مشترک گرفته شده باشد.
بیشترِ بحثی که سیاستگذارها و رگولاتورها دنبال میکنند، اولاً این است که چگونه به ارزهای دیجیتال پاسخ دهند، ثانیاً آیا خود بانک مرکزی باید پول الکترونیک منتشر کند یا نه، و اگر آری، با چه خصوصیاتی (آیا با تکنولوژی بلاکچین باشد یا خیر، آیا هویت استفادهکننده معلوم باشد یا مجهول، و موارد دیگر). این بحث که انتشار پول کاغذی متوقف شود، هنوز در دستور کار بانکهای مرکزی نیست. چرا؟ اول اینکه کار با ابزارهای پرداخت الکترونیک هنوز برای بخشهایی از جمعیت، مانند بعضی از افراد مُسن یا کسانی که در مناطق دورافتاده هستند، آسان نیست و عدم انتشار پول کاغذی این افراد را از داشتن ابزار پرداخت امن و مطمئن محروم میکند. همچنین، برای آمریکا (و بعضی از کشورهای دیگر) داشتن پول کاغذی و استفاده گسترده از آن در جهان هم به عنوان ابزار پرداخت و هم ذخیره ارزش، از نظر سیاسی یک نماد (و شاید ابزارِ) مهم قدرت محسوب میشود، و بعید است که حاضر باشند از انتشار آن در آینده نزدیک دست بکشند.
حدس من این است که به مرور زمان که از نظر تئوریک یک همگرایی در مورد ماهیت و چگونگی برخورد با این ارزها به وجود بیاید، فعالیت بیشتر و تصمیمات مشترک در حد روسای بانکهای مرکزی را هم شاهد خواهیم بود.
آیا بانکهای مرکزی در دنیا وارد خریدوفروش و معامله بیتکوین شدهاند؟ این مساله مطرح شده که بانکهای مرکزی هم ذخایر هرچند محدود از بیتکوین داشته باشند؟
خیر، هیچ بانک مرکزی وارد معامله بیتکوین نشده. ورود بانکهای مرکزی به این قضیه منجر به رسمیت یافتن بیتکوین به عنوان یک ارز مهم میشود و میتواند باعث تضعیف ارزهای ملی شود. بدیهی است که بانکهای مرکزی علاقهای به ورود به این مساله نداشته باشند.
دیده شده است که گاه هکرها (یا به تعمیم سایر کلاهبرداران و جنایتکاران) برای دریافت مبالغ به منظور دست برداشتن از یک عمل مجرمانه تقاضای بیتکوین کردهاند. آیا رمزنگاریها و مجهول بودن هویت معاملهگران، بیتکوین را به ارز محبوب جنایتکاران تبدیل نخواهد کرد؟ این عامل سبب ترس بانکهای مرکزی و نهادهای امنیتی نیست؟
بله. مجهول بودن هویت معاملهگران، استفاده از آن را برای جنایتکاران آسانتر میسازد، به خصوص اینکه بیتکوین این مزیت را بر پول کاغذی هم دارد که نیاز به انتقال فیزیکی ندارد و انتقالش به صورت مجازی انجام میگیرد. بنابراین طبیعی است که نهادهای نظارتی روی این مساله حساس باشند، و همانطور که در پاسخ به سوال دیگری اشاره کردم، در حال حاضر مهمترین بخش رگولیشنهایی که بر بیتکوین اعمال میشود یا در دست بررسی است، مربوط به پولشویی و فرار مالیاتی است.
به نظر شما چرا رئیسکل بانک مرکزی در ایران پیش از اینکه رسماً چارچوب و سیاست این بانک در برابر ارزهای دیجیتال مشخص شود راساً در این باره هشدار میدهد؟ آیا معاملات بیتکوین در ایران تا این حد فراگیر شده که تا این حد بانک مرکزی نسبت به این مساله نگران است؟
من نمیدانم که آیا معاملات بیتکوین در ایران فراگیر شده یا نه، ولی میتوانم حدس بزنم که در پی افزایش بیسابقه قیمت بیتکوین در چند ماه اخیر افراد بیشتری متمایل به سرمایهگذاری روی بیتکوین شده باشند. همانطور که میدانید در قضیه موسسات غیرمجاز، بانک مرکزی به نوعی دیر وارد مساله شد، و مستقل از اینکه آیا از ابتدا مسوولیتی در قبال این موسسات داشت یا نه، میتوانست حداقل در بعد اطلاعرسانی شفافتر و قویتر عمل کند. حال، در این قضیه من هشدار رئیس بانک مرکزی را مبارک میدانم، و معتقدم که بانک مرکزی باید از کانالهای دیگر هم این اطلاعرسانی را انجام دهد تا افراد با چشم باز و آگاه از ریسکهای موجود به این مساله ورود کنند. استفاده از بیتکوین یا بقیه ارزهای دیجیتال مستلزم تحمل ریسک است و افرادی که در این زمینه فعالیت اقتصادی میکنند، جلوگیری کند. باید کاملاً واقف به این قضیه باشند (قیمت بیتکوین ظرف چند ماه چهار برابر شد و بعد ظرف یک هفته یکسوم ارزش خود را از دست داد). البته نیازی نیست که سیاستگذار یا رگولاتور از فعالیت افراد که بهطور خصوصی روی بیتکوین سرمایهگذاری میکنند، جلوگیری کند. همانطور که افراد در زمینههای دیگری ریسک میکنند و دولت نباید تا جایی که ریسک سیستماتیک برای سیاست پولی و سیستم مالی ایجاد نشود، دخالت کند. به عنوان یک مثال اضافه کنم که رئیس بانک مرکزی کانادا در یک مصاحبه اخیراً ضمن ذکر این نکته که بیتکوین پول نیست (چون تغییرات ارزش زیادی دارد و شما به راحتی نمیتوانید آن را خرج کنید)، تاکید میکند بر اینکه سرمایهگذاری روی بیت کوین یک نوع قمار است و سرمایهگذاران در این بازار امید دارند که از افزایش قیمت سود کنند و بدینوسیله هشدار میدهد تا افراد از ماهیت پرریسک این سرمایهگذاری آگاه باشند.
گفتهشده بانک مرکزیمان در نظر دارد تا سال آینده موضع قطعی خود در برابر ارزهای دیجیتال را مشخص کند اینکه آیا بیتکوین یک ارز رسمی خواهد بود یا خیر. به نظر شما سیاستگذار پولی در این زمینه باید چه رویکردی اتخاذ کند؟
مخالفم که بیتکوین به عنوان یک ارز به رسمیت شناخته شود. منظورم این نیست که بیتکوین باید غیرقانونی باشد. خیر، هرکس میتواند با صلاحدید و مسوولیت خودش در بیتکوین سرمایهگذاری کند. همچنین، اینکه بانکها یا فینتکها فناوری بلاکچین را مطالعه و در مواردی که مفید است بهکار گیرند، کار مبارکی است و این مساله باید تشویق شود. منتها بانکها یا موسسات مالی نباید اجازه داشته باشند که وارد فعالیت در حوزه بیتکوین و ارزهای مجازی شوند.
با توجه به مزایایی که پول الکترونیکی نسبت به پول کاغذی دارد و حتی شما نیز در مصاحبه قبلی با تجارت فردا گفته بودید اجرای سیاست پولی در اقتصادی که پول الکترونیکی وجود دارد، احتمالاً سادهتر است و دست بانک مرکزی را برای پیادهسازی سیاست پولی و ثباتسازی اقتصاد کلان (و نهتنها کنترل تورم)، بازتر نگه میدارد، چگونه میتوان در اقتصاد ایران همانگونه که در دنیا بهتدریج استفاده از پول کاغذی منسوخ میشود و مبادلات الکترونیکی محور قرار میگیرد ما هم به این سمت حرکت کنیم. در این صورت آیا بانک مرکزی استقبال خواهد کرد؟
من در مصاحبه قبلی با تجارت فردا از یک نوع خاص پول الکترونیکی حرف زده بودم که مزیت مهمش امکان پرداخت نرخ بهره منفی بود. این موضوع مطلقاً در کشور ما مصداق ندارد. نرخ بهره اسمی در کشور ما بسیار بالاست و انتشار پول الکترونیک از این منظر وجهی ندارد. همچنین، بعضی ممکن است وسوسه شوند که از فناوری بلاکچین برای انتشار پول ملی استفاده شود. این مساله در چند کشور در حال مطالعه است. منتها قبل از اینکه کشورهای دیگر کاملاً مزایا و معایب این تکنولوژی را بررسی کنند، برای کشور ما منطقی نیست که دغدغه جدیدی به دغدغههای سیاستگذاران اضافه کند. به نظرم نظامهای پرداخت و بانکداری الکترونیک کشورمان در حد خوبی پیشرفت داشته است. مشکل فعلی اقتصاد ما نظامهای پرداخت نیست. حتی اگر استفاده از پول کاغذی به تدریج کاهش یابد، در حال حاضر دلیل محکمی وجود ندارد که بانک مرکزی پول الکترونیک جدیدی ارائه کند. دغدغههای اصلی نظام بانکی کشور مسائلی از قبیل وضعیت ترازنامه بانکها، عدم ایفای نقش اصلی بانک مرکزی و مسائل مشابه است. به نظرم تلاش اصلی باید استفاده از ابزارهای موجود باشد برای حرکت بانک مرکزی به طرف ایفای وظیفه متداول آن در ثباتسازی تورم و همچنین ثبات سیستم مالی. بیشتر از آنکه نیاز به استفاده از تکنولوژی داشته باشیم، نیاز به نگاه اقتصادی درست به بانک مرکزی و به طور کلی سیاستگذاری اقتصادی داریم.