ریشههای خشم
آیا اعتراضات خیابانی اخیر ریشه اقتصادی داشت؟
9 ماه بعد از روزهای پرالتهاب اردیبهشت 96، جرقه اعتراض خیابانی در مشهد (بزرگترین شهری که در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم به حسن روحانی رای نداد) زده شد؛ اعتراضی که قرار بود «نه به گرانی» باشد اما به سرعت به شعارهای «مرگ بر» رسید و مسیری متفاوت پیدا کرد.
هادی چاوشی: 9 ماه بعد از روزهای پرالتهاب اردیبهشت 96، جرقه اعتراض خیابانی در مشهد (بزرگترین شهری که در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم به حسن روحانی رای نداد) زده شد؛ اعتراضی که قرار بود «نه به گرانی» باشد اما به سرعت به شعارهای «مرگ بر» رسید و مسیری متفاوت پیدا کرد. 9 ماه قبل، وقتی یکی از کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری تصویری از تقابل 96 درصد مردم در مقابل چهار درصد باقیمانده میساخت، کسانی هشدار دادند این دوقطبیسازی میتواند به تهدیدی برای امنیت ملی تبدیل شود.1 آن روزها گوش شنوایی در کار نبود و دمیدن بر آتش دوقطبیسازی تا دو روز قبل از انتخابات ادامه یافت. حالا اما در تجمعاتی که به ظاهر در اعتراض به گرانی برگزار شده، تهدیدات امنیتی رخ نموده و حتی شماری از شهروندان جان خود را از دست دادهاند.
شعار «نه به گرانی» در حالی به عنوان شعار اولیه سازماندهی اعتراضات معرفی شده که در بیش از یک سال و نیم گذشته تورم همواره در محدوده 10 درصد نوسان کرده2، پارسال برای اولینبار پس از 25 سال نرخ تورم سالانه تکرقمی شده و اغلب پیشبینیها از تکرار این تجربه در سال جاری حکایت دارند. البته در دو ماه اخیر نرخ تورم ماهانه بالاتر از نیمه نخست سال بوده اما مرور همین نرخ در 12 ماه گذشته حکایت از آن دارد که رشدهای اتفاقافتاده چندان غیرمعمول نیست. ضمن اینکه «آمارها نشان میدهد هم در حوزه تورم و هم در حوزه بیکاری استان خراسان رضوی در مقایسه با سایر استانهای کشور از شرایط مناسبتری در طول زمان برخوردار بوده است.»3 با این مقدمات، میتوان سخنان هفته گذشته حسن روحانی در جمع روسای کمیسیونهای مجلس را بهتر درک کرد که تلویحاً ریشههایی غیراقتصادی برای این اعتراضات متصور شد4. اما اگر فرض را بر این بگذاریم که یکی از ریشههای ماجرا از اقتصاد آب میخورد، پرونده پیش رو کندوکاوی در ابعاد اقتصادی شکلگیری این ناآرامیهاست.