داستانی پر از آب چشم
ملیسازی با اقتصاد ایران چه کرده است؟
عبارت «ملی شدن» همه ایرانیها را به یاد نفت، دکتر محمد مصدق و نهضت ملی میاندازد، یک یاد و خاطره تاریخی احتمالاً خوش. چراکه در کتابهای تاریخ نوشتهاند که این کار منجر به قطع ید بیگانگان از منابع عظیم نفت ایران شد که تا قبل از ملی شدن از سوی انگلیسیها چپاول میشد.
رضا طهماسبی: عبارت «ملی شدن» همه ایرانیها را به یاد نفت، دکتر محمد مصدق و نهضت ملی میاندازد، یک یاد و خاطره تاریخی احتمالاً خوش. چراکه در کتابهای تاریخ نوشتهاند که این کار منجر به قطع ید بیگانگان از منابع عظیم نفت ایران شد که تا قبل از ملی شدن از سوی انگلیسیها چپاول میشد. اما رویدادی به این بزرگی تنها منحصر به بیگانهستیزی نمیشود و آثارش بر اقتصاد ایران شاید بیش از هر رویداد دیگری باشد که پس از آن بارها و بارها فتیله قیمت نفت، که درآمدش مستقیم به خزانه و جیب دولت رفته، پایین و بالا کشیده شده است. همین کاهش و افزایش موجب نبود بیماری هلندی، توسعه صنعتی آمرانه، هزینهکرد بیحسابوکتاب، پیچیده شدن معمای نرخ ارز، یارانه سوخت، یارانه نقدی و هزاران گره دیگر شده است. ملی شدن نفت رویدادی است که هنوز هم نسبت به آن دید روشن، دقیق و شفافی وجود ندارد. ملی شدن اما محدود به صنعت نفت نشد. پس از اسفند 1329، بارها پیش آمد که ملی شدن گریبانگیر حوزههای مختلف اقتصاد ایران شد. از آب و جنگل و مرتع گرفته تا معادن و نظام بانکی و صنایع؛ و هر کدام به نوعی به عواقب سوء دولتی شدن دچار شدند. تمام این منابع سرشار، با مدیریت دولتی، که فریدمن میگوید در شنزارهای آفریقا هم شما را گرفتار کمبود شن میکند، دچار بحران شدند.
آنچه نوشته شد ملی شدن در واقع دولتی شدن بود که به ویژه بعد از انقلاب، صنایع پیشرو قبل را کمبهرهور، هزینهبر، بدون توجیه اقتصادی و به باری بر بودجه عمومی کشور تبدیل کرد، اثری آنچنان عمیق که حتی خصوصیسازی، که خود نیز در واقع شبهدولتیسازی بود، نتوانست آنها را نجات دهد.
داستان ملی شدن در ایران به قول فردوسی یکی داستان است پر آب چشم. چه برای صاحبان صنایع که مشمول ملی شدن و مصادره قرار گرفتند، چه برای منابعی که هدر رفت. با این حال هنوز هم ملی شدنها هوادارانی دارد، یا مدافعانی که لااقل رخ دادنش در بطن آن مقاطع تاریخی را لاجرم و گریزناپذیر میخوانند. ملیسازی هنوز هم محل مناقشه است.