افسانه کسری و پساندازهای ناچیز
آیا در نیمه دوم امسال سفره خانوار بزرگتر میشود؟
برای تحلیل وضعیت سفره خانوار میتوان بر مبنای آخرین اطلاعات و دادههای مرکز آمار ایران در سال 1394 مواردی را مطرح کرد. اطلاعات مربوط به این سال نشان میدهد که آن روند کاهش رفاه خانوارها که تا پیش از این سال وجود داشته، متوقف شده است و وضعیت سفره خانوار مانند گذشته در حال کوچک شدن نیست.
برای تحلیل وضعیت سفره خانوار میتوان بر مبنای آخرین اطلاعات و دادههای مرکز آمار ایران در سال 1394 مواردی را مطرح کرد. اطلاعات مربوط به این سال نشان میدهد که آن روند کاهش رفاه خانوارها که تا پیش از این سال وجود داشته، متوقف شده است و وضعیت سفره خانوار مانند گذشته در حال کوچک شدن نیست. یعنی در سال 1394 وضعیت رفاهی و سفره خانوارها نسبت به سال 1393 مقداری بهبود یافته اما حداقل با این دادهها نمیتوان این نتیجهگیری را داشت که وضعیت خانوار از این پس نیز بهتر خواهد شد. باید منتظر ماند تا اطلاعات مربوط به سفره خانوار در سال 1395 منتشر شود و آن وقت میتوان در این مورد بهتر و مستندتر قضاوت کرد که آیا قدرت خرید خانوار در دو سال اخیر تقویت شده است یا نه. با این حال مجموعه مشاهدات و مستندات نشان میدهد که به نظر میرسد آن روند سال 1394 همچنان ادامه داشته باشد و همچنان انتظار داریم که اگر سال 1393 را مبنا قرار دهیم، وضعیت این شاخص اقتصادی در سالهای 1394، 1395 و بهتبع آنها در سال 1396 بهتر شده باشد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد نرخهای رشد اقتصادی کشور در چند وقت اخیر نرخهای مثبت و بعضاً دورقمی اعلام شده است که اینها همه شواهد مثبتی در حوزه سفره خانوار و قدرت خرید خانوارهای ایرانی است. از سوی دیگر نرخ تورم هم کاهش یافته و بعد از طی کردن یک دوره نزولی، تقریباً ثابت و همچنان تکرقمی باقی مانده است. اینها نشان میدهند احتمالاً در یکی دو سال اخیر وضعیت رفاه خانوار نسبت به گذشته بهتر شده باشد.
بهبود مقطعی یا پایدار؟
با این حال باید به این نکته توجه کرد سرعتی که رفاه خانوار بر مبناهای مشخصشده افزایش یا حتی کاهش پیدا میکند به اندازه آن سرعتی که نرخ رشد اقتصادی کشور دارد نیست. یعنی اگر در سالی نرخ رشد اقتصادی 9 درصد یا 10 درصد مشاهده شود، نباید این انتظار را داشت که هزینههای خانوار 9 یا 10 درصد تغییر کند. یا حتی اگر نرخ رشد اقتصادی منفی شش درصد شد، نباید تصور کرد که هزینههای خانوارهای ایرانی هم به همین میزان تغییر یافته است. در واقع یک چسبندگی در هزینههای خانوار وجود دارد که این افزایش یا بهبودی که انتظار میرود مسلماً به آن اندازه که نرخ رشد افزایش یافته، نخواهد بود. جدای از بحث نرخ رشد اقتصادی و تورم که میتوانند بر رفاه خانوار تاثیر بگذارند، وضعیت بازار کار نیز میتواند در سفره خانوار موثر باشد.
به نظر میرسد وضعیت بازار کار حداقل طبق آمارهای رسمی، جدای از اینکه وضعیت تقاضا و سیل ورود بیکاران به بازار کار چگونه باشد، به بهبود سفره خانوار کمک کرده است. اگر وضعیت بازار کار را در مقاطع مختلف با هم مقایسه کنیم میبینیم که از این نظر رفاه خانوار تقویت شده است و ما میتوانیم این انتظار را داشته باشیم که در نیمه دوم امسال یا در مجموع ماههای امسال رفاه خانوار نسبت به سال گذشته وضعیت بهتری داشته باشد.
اما این وضعیت فعلی در مورد روند نزولی تورم، بهبود رشد اقتصادی و وضعیت بازار کار که بهبود رفاه خانوار را به همراه خواهد داشت، مقطعی است یا اینکه میتوان امیدوار بود که پایدار باشد؟ در این مورد نکاتی مطرح میشود که مقداری تصمیمگیری در این مورد یا پیشبینی آن را سخت میکند. وقتی دولت تقریباً همان دولت سابق است و مشاوران و مدیران و دیدگاهها همان دیدگاههای سابق است و به نظر میرسد حداقل در گفتار همچنان تاکید روی کنترل تورم در خط پایین است و از طرف دیگر سیگنالهایی داده میشود که برخی وزرای جدید ملاحظات متفاوتی دارند، باید صبر کرد تا دید در واقعیت چه اقداماتی انجام میدهند و چه اتفاقاتی در اقتصاد خواهد افتاد.
آنطور که به نظر میرسد بعضی از سیاستگذاریها متناسب با کنترل تورم نیست. خصوصاً سیاستی که برای اعطای وام با هدف اشتغالزایی کمدرآمدها و روستاییها بدون اینکه برنامهای برای شغل آنها وجود داشته باشد، در نظر گرفته شده نشان میدهد نمیتوان چندان به موفقیت این طرح امیدوار بود. برای تحقق چنین اهدافی باید برای تولید برنامهریزی شود که در نهایت آن تولید منجر به ایجاد شغل شود و آن تولید در بازار به فروش برسد تا آن شغل، یک شغل مداوم باشد که تاکنون در این بخشها تغییری مشاهده نشده است. حتی اطلاعات و آمارها نشان میدهند این منابع به سمت بخشهای غیرضروری حرکت میکنند و طبیعتاً این رفتارها میتواند آن بحث کنترل تورم را زیر سوال ببرد. باید دولت برنامه مشخصی در این زمینه داشته باشد و به نظر من سیاستهای اخیر مورد اشاره دولت متناسب با کنترل تورم نیست.
در مورد نرخ رشد اقتصادی و وضعیت بازار کار هم میتوان به مسائلی اشاره کرد. عمدتاً بحث تولید شغل با تزریق پول زیر سوال است. اینکه بتوانیم با تزریق پول، شغل ایجاد کنیم چندان منطقی نیست و معلوم نیست که چطور میتوان این پولها را به شغل تبدیل کرد. تجربه قدیم ما هم این بوده که ما تحت عناوین مختلف در طول 40 سال گذشته منابعی را به اقتصاد تزریق کردهایم که در نهایت به شغل هم منجر نشده است. از زمانی که به عنوان مثال به خانوار چرخ خیاطی و دار قالی داده میشد تا اینکه بعداً بحث بنگاههای زودبازده مطرح و وامهای زیادی در دورههایی واگذار شد هیچکدام از این طرحها نتوانستند به رشد و تولید ختم شوند. چراکه رشد و تولید تنها به سرمایه نیاز ندارد و ملاحظات زیاد دیگری باید برای آن در نظر گرفت تا تولید پایدار شود و بتواند اشتغال پایدار ایجاد کند. اما هنوز چنین سیاستی که بتواند بر رشد و تولید کشور تاثیر قابل توجهی بگذارد دیده نشده است.
«رشد» بیتاثیر بر سفره خانوار
برخی پیشبینیهای بینالمللی بر این است که تا پایان امسال نرخ رشد اقتصادی کشور به 5 /3 درصد برسد اما نرخ رشد 5 /3درصدی طبیعتاً نمیتواند تاثیر شگرف و خارقالعادهای روی سبد خانوار بگذارد، رشد 5 /3 درصد آن رشد طبیعی اقتصاد ایران است. یعنی اگر هیچ کاری در اقتصاد کشور انجام نشود و فقط رشد جمعیت و فعالیت افراد را مبنا قرار دهیم، رشد اقتصادی 5 /3درصدی مورد اشاره محقق میشود. ما اگر انتظار داریم که وضعیت رفاهی خانوار بهبود پیدا کرده و نرخ رشد منفی چند سال اخیر جبران شود، به رشدهای اقتصادی بالا مثل سال گذشته نیاز داریم. در واقع نرخ رشد اقتصادی 5 /3 درصد را ما میتوانیم همان نرخ رشد اقتصادی صفر درصد در نظر بگیریم یا رشد طبیعی اقتصاد خود بدانیم که البته رشد بالایی نیست و نمیتوان انتظار داشت که این نرخ رشد بر سفره خانوار تاثیر بگذارد.
در مورد بازار کار کشور هم باید پاسخ داد که کدامیک از شاخصهای بازار کار میتواند بر سفره خانوار تاثیر بگذارد؟ نرخ بیکاری، نرخ مشارکت اقتصادی یا نرخ اشتغال میتواند نشاندهنده تاثیر بازار کار بر سفره خانوار باشد؟ در این مورد باید اشاره کرد که مهمترین مساله، درآمد هر نیروی کاری است که در بازار کار فعالیت میکند. روند جمعیتی ما به سمت خانوارهای کوچک و مسن پیش میرود و وقتی میگوییم خانوار به سمت خانوادههای مسن پیش میرود از تعداد فرزندان کم شده و به تعداد بزرگسالانی اضافه میشود که میتوانند نانآور خانواده باشند. اگر این بزرگسالانی که میتوانند نانآور خانواده باشند دیگر به کسی برای تامین مسائل مالی خود نیاز نداشته باشند و علاوه بر این، شغل برای اعضای این خانوار وجود داشته باشد طبیعتاً رفاه این خانوار افزایش مییابد. چراکه اگر نیروی کار فراوان بتواند شاغل باشد و شغل تماموقت داشته باشد، حتی اگر دستمزدها هم پایین باشند این مساله بر رفاه خانوار بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
افسانه کسری خانوار
در مورد سفره خانوار مساله قابل توجه دیگر بحث کسری خانوار است. در سالهای اخیر معمولاً در آمارهای رسمی شاهد کسری خانوار و کمتر بودن درآمد خانوار از هزینههای آنها بودهایم اما آیا در واقعیت وضعیت همینطور است؟
از نظر من، این کسری خانوار یک اشتباه آماری بوده و واقعی نبوده است. در این زمینه تفاوتی که وجود دارد این است که مراکز آماری در کشور ما تعاریف متفاوتی از درآمد را نسبت به اقتصاددانان دارند. اطلاعاتی که این مراکز جمعآوری میکنند بر اساس درخواستها و نیازهایی است که به آنها اعلام میشود و تعاریف مشخص و معینی را از درآمد و هزینه دارند. اما وقتی اقتصاددانان در اقتصادی حرف از درآمد میزنند، با مفهومی که کارشناسان مراکز آماری در ذهن خود دارند، متفاوت است. اطلاعاتی که مرکز آمار ایران به عنوان میزان درآمد خانوار معرفی میکند، واقعاً درآمد خانوار نیست. در این مورد مثالهایی را میتوان مطرح کرد.
به عنوان مثال در اطلاعات مراکز خانوار هزینهای با عنوان هزینه مسکن برای خانوار محسوب میشود، در حالی که 70 درصد خانوار ایرانی صاحب یک مسکن هستند. این افراد عملاً پولی برای مسکنی که در آن ساکن هستند نمیپردازند اما در بودجه خانوار رقمی تحت عنوان برآورد ارزش اجاری مسکن این افراد به عنوان هزینه خانوار در نظر گرفته میشود. یعنی میگویند هرچند این آپارتمان متعلق به خودتان است و هزینهای برای سکونت در آن پرداخت نمیکنید اما اجاره این آپارتمان مثلاً ماهانه یک میلیون تومان میشود و شما واقعاً ماهانه یک میلیون تومان برای سکونت در این مسکن میپردازید. البته درست است که پرداختی صورت نمیگیرد اما ارزش برآوردی این پرداخت ماهانه مثلاً حدود یک میلیون تومان است و این رقم در هزینههای خانوار محاسبه میشود. در مقابل آن، قاعدتاً در بخش درآمدها هم باید یک میلیون تومان به عنوان درآمد ناشی از سرمایه افراد صاحب مسکن در نظر گرفته شود. مثلاً ممکن است کسی مسکنی داشته باشد که میتواند آن را اجاره دهد و ماهانه یک میلیون تومان بابت اجاره آن دریافت کند اما این کار را انجام نمیدهد و خودش از این مسکن بهره میبرد. این است که عملاً هزینههای خانوار از درآمدهای آنها افزایش مییابد.
مثال دیگر مربوط به حق بیمه کارمندان دولت است. تمامی کارمندان دولت وقتی که بیمه تامین اجتماعی میشوند، دولت دوسوم هزینه مربوط به حق بیمه آنها را پرداخت میکند. آن دوسوم جزو درآمد این افراد است که بابت بیمه پرداخت میشود و پساندازی برای دورههای بعدی کارمندان است، اما این رقم را جزو درآمد افراد محاسبه نمیکنند. یا کسی که از خانه سازمانی استفاده میکند، معادل اجاره آن خانه از دولت درآمد دارد، چراکه بابت شغلش از دولت که همان کارفرمایش باشد این خانه را گرفته است و در آن سکونت دارد.
خیلی از این موارد است که شاید جزو درآمدها و هزینههای خانوار محاسبه نمیشوند و اینها باعث وجود کسری در بودجه خانوار میشود.
باید توجه کرد که این مساله هیچوقت منطقی به نظر نمیرسد که هزینه خانوار از درآمد آنها بیشتر باشد. حال شاید ممکن است یک یا دو سال اینطور باشد اما در مجموع برای یک دوره بلندمدت مثلاً 10 یا 20ساله نمیتواند اینطور باشد. بالاخره این خانوار از کجا هزینهها و کسریهای خود را تامین میکند؟ این اشتباه در واقع یک اشتباه آماری بوده که وقتی به اطلاعات سالهای گذشته مراجعه شود، دیده میشود که چنین مسالهای برای یک دوره بلندمدت امکانپذیر نیست و این صرفاً اشتباه آماری بوده که متاسفانه در جامعه مطرح شده است. کسری بودجه خانوار افسانه است و من هیچوقت به آن اعتقادی نداشتم.
چشمانداز پسانداز خانوار
در ادامه به بحث پسانداز خانوار پرداخته میشود. در مورد پسانداز خانوار این سوال مطرح است که در نیمه دوم امسال آیا پسانداز خانوار افزایش مییابد و خانوارها قدرت پسانداز خواهند داشت؟
در این مورد باید اشاره کرد که خانوارها همیشه پسانداز میکنند و اینطور نیست که خانوارها هیچوقت پسانداز نکنند. در این مورد نکته مهمی وجود دارد. ممکن است خانوار در بعضی اوقات پسانداز کمتری کنند یا پسانداز حداقلی داشته باشند اما باید توجه داشت که این پسانداز خانوار به کدام سمت میرود؟ آیا پساندازها میتواند به سرمایه تبدیل شود و به اقتصاد ما کمکی کند یا اینکه اینطور نیست و این پساندازها به سرمایه تبدیل نمیشود؟ آنچه مهم به نظر میرسد این است که انتظار داریم با بهبودی که در رفاه خانوار صورت میپذیرد، به همان نسبت کموبیش پساندازها نسبت به قبل افزایش پیدا کند و این پساندازها به سرمایه تبدیل شود. سرمایهای که بتواند به عنوان منابع مالی به سرمایهگذار کمک کند، یعنی بتواند وارد بازار سرمایه شده یا اینکه در بانکها به سپردههای بانکی تبدیل شود و مستقیماً به تولید برود. اما جلب اعتماد مردم از طریق بازارها کار سختی است و این اعتماد به نظر میرسد اکنون وجود ندارد. مثلاً بازار سرمایه کشور قابل اعتماد برای اقشار عمده جامعه نیست و بورس به محلی برای فعالیت چند شرکت تبدیل شده و حداقل از نظر ساختاری جایی نیست که جذبکننده سرمایه عمده مردم باشد. از طرف دیگر جذابیت بانکها هم با تصمیمها و دستورات اداری که هر روز اتخاذ و ابلاغ میشود، کاسته شده است. انتظار من این است که پساندازهای خانوار حداقل در وهله اول صرف کالاهای مصرفی بادوام شود که خانوار در سالهای اخیر از آن محروم بودند. در این سالها خانوار اولین مقولهای را که حذف کردند کالاهای مصرفی بادوام مثلاً یخچال یا تلویزیون یا فرش خانه آنها بوده است. برداشت من این است که خانوارهای ایرانی اولین کاری که با اضافه درآمدهای خود میکنند این است که مقداری تقاضا را برای کالاهای مصرفی بادوام افزایش دهند و بعد از آن، حتی میتواند روی بازار مسکن تاثیرگذار باشد. حال ممکن است این تاثیرگذاری روی بازار مسکن در حد ناچیزی باشد و تنها به یک جنبوجوش ختم شود و معاملات مسکن را تا حدی افزایش دهد و مردم پساندازهای کوچک خود را به مسکن تبدیل کنند، اما در مجموع پسانداز به آن معنا که بتواند به عنوان یک شریان مالی برای سرمایهگذاری جدید از سوی خانوارها صورت بگیرد نخواهیم داشت و باید خیلی بخشهای دیگر آماده شود تا خانوار به بازارهای مختلف اعتماد کنند.
«خوراکیها» در معرض بیشترین آسیب
با توجه به نوساناتی که درباره وضعیت اقتصادی کشور در ماههای باقیمانده سال پیشبینی میشود، کدام بخش از سفره خانوار بیشتر در معرض آسیب هستند؟ در واقع با تغییرات در اقتصاد ممکن است بیشترین فشار به کدام بخش سفره خانوار وارد شود؟
در این مورد باید اشاره کرد که این موضوع به سیاستهای دولت در نیمه دوم امسال برمیگردد. وقتی بحث کنترل تورم یا کنترل نرخ ارز به همین صورت فعلی ادامه پیدا کند، شاهد تغییر خاصی در سفره خانوار نخواهیم بود اما بحث بر سر این است که دولت بتواند این کار را انجام دهد و این ثبات را همچنان در برنامههای خود داشته باشد. اگر تغییراتی در این مقولهها نداشته باشیم، تغییرات زیادی در سفره خانوار نیز نخواهیم داشت اما اگر دولت نتواند این کار را انجام دهد، انتظار داریم بخشهایی از سفره خانوار که امکان تاثیرپذیری بیشتری از ارز را دارند، بیشترین تاثیر را از این نوسانات داشته باشند. علاوه بر این، بحث بودجه دولت که دولت چقدر بتواند بودجه خود را تامین کند هم در سفره خانوار میتواند نقش داشته باشد. بحث بودجه دولت بر بهداشت، آموزش و مسائل دیگر مرتبط با خانوار تاثیر میگذارد که اگر دولت بتواند هزینههای بهداشت و آموزش را تامین کند آنوقت تاثیر قابل توجهی بر سفره خانوار نخواهد گذاشت. در مجموع عملکرد دولت طی نیمه دوم امسال در بخشهای بودجه، تورم و نرخ ارز از جمله فاکتورهای مهمی است که میتواند بر سفره خانوار تاثیر بگذارد. در این مورد باید اشاره کرد که طبق برآورد اعلامی سخنگوی دولت، دولت امسال کسری بودجه دارد، از سوی دیگر نگرانیهایی هم درباره نرخ تورم وجود دارد و علاوه بر اینها درباره نرخ ارز هم ممکن است تغییراتی رخ دهد که آنوقت باید دید این تغییرات چگونه میتوانند بر سفره خانوار تاثیر بگذارند. باید توجه کرد که این تغییرات از زوایای مختلف میتوانند بر سفره خانوار اثر بگذارند و این بستگی دارد به اینکه چه بخشی در هزینههای خانوار بیشترین سهم را دارد. در بخش هزینههای خانوار حدود 30 درصد آن مربوط به تغذیه خانوار است که این هزینه بسیار مهمی در سبد مصرفی خانوار محسوب میشود و در چارچوب کشور ما هم بسیاری از کالاهای ما وارداتی است و طبیعتاً اتفاقات ارزی میتواند بر این اقلام تاثیرگذار باشد.
ضمن اینکه در نیمه دوم امسال ممکن است بحث تغییر نرخ سوخت هم مطرح باشد که البته تاکنون معلوم نیست که چرا دولت پافشاری بر عدم تغییر نرخ سوخت داشته و اگر این نرخ سوخت افزایش پیدا کند که البته طبیعی هم به نظر میرسد بر بسیاری از بخشها به همان نسبت تاثیرگذار خواهد بود و حتی روی بخش تغذیه خانوار میتواند تاثیر بگذارد. من فکر میکنم بخش غذایی بخش خیلی حساسی است و با اعمال تغییراتی در بخشهای مورد اشاره، بخش غذایی خانوار (خوراکیها) ممکن است نوسانات خیلی زیادی داشته باشند.