قلابی که ماهی را میترساند
تحلیلی درباره موانع برونگرایی در اقتصاد ایران
یک سرمایهگذار خارجی که قصد سرمایهگذاری در ایران را داشت، تعریف میکرد سفر دوروزهای به ایران داشت تا بخواهد مقدمات کار خود را فراهم کند.
یک سرمایهگذار خارجی که قصد سرمایهگذاری در ایران را داشت، تعریف میکرد سفر دوروزهای به ایران داشت تا بخواهد مقدمات کار خود را فراهم کند. وی پس از ورود به فرودگاه امام سیمکارتی میخرد اما مطلع میشود دو روز طول میکشد تا این سیمکارت فعال شود. دو روز دیگر که سیمکارت او فعال شد او دیگر در ایران حضور نداشت. او گلایه داشت پس از حضور در ایران طرح جامعی وجود نداشت که به او پروژههای اقتصادی ایران را معرفی کند. اما در کشورهای دیگر وضعیت اینطور نیست. وقتی در ایران مسائل خرد اینچنینی سرمایهگذاران خارجی را آزار میدهد، چه دلیلی دارد سرمایهگذار خارجی به کشوری دیگر نرود. جذب سرمایهگذار خارجی خیلی کار حرفهای است و نیاز است جدای از موارد و مقولههای کلی و کلان که خیلی بیان میشوند، به مسائل خرد هم توجه شود.
در کنار دیپلماسی اقتصادی و فضای کسبوکار داخلی کشور مقوله مهم دیگر برای جذب سرمایه خارجی مسائل خردی است که میتواند در جذب سرمایه اهمیت داشته باشد. یکی از مواردی که در سالهای پس از برجام به وضوح قابل مشاهده بود، نداشتن تجربه در زمینه جذب سرمایه خارجی بوده است. ما با اینکه میدانستیم برجام در یکی دو سال آینده اجرا میشود اما آماده چنین فضایی نبودیم. با اینکه خیلی از هیاتهای خارجی به ایران آمدند اما عملاً طرح آمادهای را برای عرضه به آنها نداشتیم.
زبان سرمایهگذاری در دنیا یک زبان مشخص است و ما باید با آن زبان با دنیا صحبت کنیم. سرمایهگذارهای دنیا یکسری معیارها و مشخصات را در نظر میگیرند و با توجه به آن معیارها تصمیمگیری میکنند که آیا طرح را مورد بررسی قرار دهند یا نه. برای این کارها، موسسات حرفهای شناختهشدهای وجود دارد که مباحث مختلف حقوقی، اقتصادی و سیاسی را در قالب گزارشهای حرفهای بررسی و آماده میکنند. این نکته مهمی است که نقش قلاب ماهیگیری را ایفا میکند و اگر این نقش به درستی ایفا شود میتوانیم به موفقیتهایی دست پیدا کنیم. این مسائل ریز و جزئی واقعاً در دنیای بیزینس مهم هستند.
فضای نامهیا
اما گذشته از مسائل خرد، دو مقوله دیپلماسی اقتصادی و فضای کسبوکار در بحث سرمایهگذاری بسیار مهم است. برای اینکه بتوان یک دیپلماسی اقتصادی مناسب داشت باید قبل از آن، به یک دیپلماسی سیاسی قوی مجهز بود. بعد از آن است که میتوان این اطمینان را به فعالان اقتصادی کشورهای مختلف داد که این رابطه میتواند مستمر باشد. در کنار این، فضای کسبوکار هم در جذب سرمایه خارجی اهمیت دارد اما وضعیت فضای کسبوکار ما برای سرمایهگذاری مشخصاً مهیا نیست. رتبهبندیهای بین کشورها نشان میدهد که اقتصاد ایران فضای مناسبی برای سرمایهگذاری ندارد و نواقصی وجود دارد که باید تقویت شوند. دخالتهای دولتی، سیاستهای متناقض و تصمیمهای بیثبات هرکدام از جمله این نواقص هستند که باید برای آنها فکری کرد.
شاید در سالهای آتی ما به منبعی مثل چاههای نفت دست پیدا میکردیم که در آن چاهها به میزان فراوان دلار وجود داشت اما به هر حال ما نیاز داریم که سرمایهگذار خارجی به دلیل آن مراوداتی که ایجاد میکند وارد ایران شود. امروز دنیا به صورت یک زنجیره به هم پیوسته است. ما برای موفقیت باید وارد این جزیره شویم. هر قسمت از کالاهای تولیدی در دنیا در یک کشور ساخته میشود. اینطور نیست که همه یک کالا در یک کشور خاص تولید شود. بنابراین بسیاری از کشورها در داخل زنجیره تولید هستند و سرمایهگذاران خارجی هستند که میتوانند این زنجیره تولید را به هم وصل کنند. اگر ما بخواهیم تولید و صادرات داشته باشیم، باید وارد این زنجیرهها شویم و حضور در این زنجیرهها هم نیازمند جذب سرمایهگذارهای خارجی است. اقتصاد ایران برای داشتن نرخ رشد اقتصادی بالا نیاز به سرمایهگذاری دارد و برای تامین این نیاز، باید برونگرایی را مورد توجه قرار دهیم.
ثمره برونگرایی
بحث برونگرایی منافع بسیار زیادی برای هر کشوری دارد. به طور کلی از نظر تئوریک مبادله کردن باعث افزایش رفاه میشود. یعنی هر دو طرف مبادله از آن مبادله رضایتی خواهند داشت و تجارت برای هرکدام از کشورها میتواند مطلوب باشد اما گاهی مباحث سیاسی بین کشورها مطرح میشود که ممکن است این مبادلهها را دچار مشکلاتی کند. هیچ شکی نیست ما برای رشد و توسعه کشور خود به سرمایهگذاری نیاز داریم، به این دلیل که برای تولید بیشتر نیاز به سرمایهگذاری است و برای سرمایهگذاری دو منبع در اختیار داریم؛ یکی پسانداز داخلی و یکی هم سرمایهگذاری خارجی. ایران به دلایل متعددی در چند دهه گذشته اقتصاد ضعیفی داشته و توان پسانداز داخلی آن به دلیل اتفاقاتی مانند جنگ، تحریم و مشکلات دیگر آن بهشدت کاهش یافته است. در بحث فروش نفت هم کاهش قیمتها و از سوی دیگر افزایش جمعیت در ایران و نیاز زیادی که در داخل به انرژیهای تولیدی وجود دارد باعث شده پسانداز داخلی در اقتصاد ایران به اندازه کافی نباشد که بتوان امیدوار بود سرمایهگذاری مالی از طریق منابع داخلی تامین شود. بنابراین این نیاز وجود دارد که از سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد ایران استفاده شود. حتی اگر اقتصاد ایران میتوانست تمامی سرمایههای مورد نیاز خود را از پسانداز داخل تامین کند، باز هم استفاده از سرمایه خارجی مزایایی برای اقتصاد ایران به همراه داشت. خیلی از کشورهای دنیا مشکلات سرمایهگذاری داخلی ایران را ندارند اما آنها همچنان در بازار جذب سرمایه خارجی فعال هستند و سعی میکنند سرمایه خارجی را به کشور خود جذب کنند، در حالی که سرمایهگذاران آنها در کشورهای دیگر حضور دارند. این اتفاق به معنای افزایش رفاهی است که مبادله بین کشورها به همراه دارد. سرمایهگذار خارجی علاوه بر آن مقدار سرمایهای که به کشور ما وارد میکند و میتواند صرف خرید کالاها و خدمات و سرمایهگذاری شود، باعث انتقال دانش هم میشود. وقتی سرمایهگذاری وارد کشوری برای سرمایهگذاری میشود، مسلماً اینطور نیست که مستقیم پول خود را به کشور مقصد بدهد و بعد آن کشور را ترک کند، بلکه میخواهد خودش هم حضور داشته و بر کار و سرمایه خود کنترل داشته باشد. او میخواهد از نزدیک روند کار خود را مشاهده و بازدهی کار را ملاحظه کند و این حضور باعث انتقال دانش فنی به داخل کشور میشود. جدای از انتقال دانش فنی، مسالهای که شاید بسیار مهمتر باشد انتقال مدیریت است. بحثی که ما واقعاً در آن ضعیف هستیم. اما با انجام سرمایهگذاری در ایران، مدیریت پروژهها به کشور ما انتقال داده میشود. علاوه بر تمامی این موارد، ورود سرمایهگذار خارجی به داخل کشور به نوعی آن نظم حاکم بر اقتصاد دنیا را بر ما تحمیل میکند. به دلیل اینکه ما باید با آن سرمایهگذارهای خارجی کار کنیم و در بازار جهانی فعال باشیم و برای فعال بودن در بازار جهانی، باید یکسری استانداردها را رعایت کنیم. در واقع رعایت این استانداردها به نوعی به اقتصاد کشور ما نظم میدهد که میتواند یاریرسان وضعیت اقتصادی کشور ما باشد.
با این حال، پس از اجرای برجام هرچند انتظار میرفت سرمایهگذاریهایی در اقتصاد ایران انجام شود، اما اینگونه نشد. درباره علت این اتفاق میتوان به این اشاره کرد که فرآیند سرمایهگذاری خارجی بسیار دشوار و زمانبر است. ما باید تلاشهای بیشتری کنیم. صرف اینکه در اقتصاد ایران پتانسیلهایی برای سرمایهگذاری وجود دارد کافی نیست تا سرمایهگذار خارجی جذب کشور ما شود. خیلی از مسائل مهم است که باید به آن توجه شود. یک سرمایهگذار که میخواهد وارد ایران شود و منابع مالی خود را به ایران بیاورد، قصد دارد برای سالها در ایران بماند و در این بازار فعالیت کند. بنابراین تمامی جزئیاتی که بر این بازار حاکم است برای آن فرد سرمایهگذار اهمیت دارد؛ از حقوق مالکیت گرفته تا مباحث قانونی و قضایی کشور، تمامی این موارد در کنترلها و دخالتهای دولت در بازار مسائل مهمی هستند که سرمایهگذاران خارجی به آنها توجه میکنند. حقوق قراردادها با توجه به استانداردهای جهانی باید محترم شمرده شود و از همه مهمتر، در بدو ورود سرمایهگذاران، ما باید قابلیت و پتانسیلهای خود را نشان دهیم. ما به دلیل اینکه در این بازار هیچوقت فعالیت جدیای نداشتیم، از آن تجربه و دانش کافی برخوردار نیستیم که بتوانیم پتانسیلهای خود را به زبان بینالمللی به خوبی عرضه کنیم. این کار فرآیند بسیار پیچیدهای است که ما متاسفانه در آن تبحر نداریم اما باید به تدریج به حل مشکلات خرد و کلان این عرصه فکر کنیم.