جهاد احیای جهاد
آیا محرومیت با احیای مجدد جهاد سازندگی از بین میرود؟
آیسان تنها: جهاد سازندگی یک نهاد انقلابی بود که در خرداد سال ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی(ره) با هدف محرومیتزدایی از مناطق مختلف کشور به ویژه روستاییان تاسیس شد. این نهاد در سال 1379 با وزارت کشاورزی ادغام شده و وزارت جهاد کشاورزی تاسیس شد. قرار بر این بود که وزارتخانه ایجادشده مسوولیتهای هر دو نهاد را بر عهده گیرد؛ یعنی هم متولی امور کشاورزی کشور باشد و هم بار رسیدگی به مناطق محروم را به دوش بکشد. حالا اما در 21سالگی عمر این وزارتخانه ظاهراً مسوولان کشور از عملکرد این وزارتخانه بهطور خاص در حوزه محرومیتزدایی راضی نیستند و آن را فاقد کارکرد لازم برای فعال کردن اقتصاد روستا میدانند.
چندی پیش ابراهیم رئیسی مهاجرت از روستا به شهر و حاشیهنشینی را محصول فعال نبودن اقتصاد روستا دانسته و مطرح کرده بود باید زیرساختهای روستا مهیا شود و «برای تحقق این مهم نیاز به احیای جهاد سازندگی داریم». معنای سخنان آقای رئیسی این است که دولتهای قبل به این دلیل در احیای اقتصاد روستا موفق نبودند که ابزاری به نام جهاد سازندگی را در اختیار نداشتند و اگر این ابزار احیا شود، میتواند زیرساختهای روستاها را احیا و تولید را شکوفا کند و در نهایت از مهاجرت روستاییان بکاهد. واضح است که مساله مهاجرت روستاییان به شهرها عواقب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی دارد اما چیزی که در سخنان آقای رئیسجمهور مشخص نیست و دستکم تا امروز هیچکس در دولت به آن اشاره نکرده این است که دلیل اصلی مهاجرت روستاییان، مسائلی نظیر خشکسالی، سیاستهای غلط کشاورزی و مجموعه سیاستگذاریهایی است که به بیثباتی شاخصهای کلان اقتصادی منجر شده است. گرچه جهادگران ما در دو دهه اول انقلاب، تلاش زیادی کردند تا از روستاها محرومیتزدایی کنند و به همین دلیل تاسیسات زیادی هم در روستاها ایجاد کردند اما اکنون منابعی که با آنها بتوان از زیرساختها استفاده کرد، از بین رفتهاند. لولههای کشیدهشده دیگر آب ندارد و جادههای ایجادشده هم اهالی روستا را به خروج هدایت میکنند.
اما نکتهای دیگر هم وجود دارد. آن هم دلایلی است که تصمیمگیران وقت دهه 60 را به ادغام جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی ترغیب کرد. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در آن دوران گزارشی منتشر کرد که به واکاوی دلایل «ضرورت ادغام وزارت کشاورزی در جهاد سازندگی»، ترغیب کرد. دلایلی مانند انجام امور به صورت موازی با هم توسط هر دو سازمان، شکلگیری رقابت ناسالم میان دو نهاد، ضرورت برقراری مدیریت واحد بر بخش کشاورزی، کوچکسازی دولت، وجود تعداد زیاد پستهای مدیریتی در این دو مجموعه و تحمیل هزینه سنگین دو دستگاه بر بودجه دولت. سوال این است که آیا طرفداران احیای جهاد سازندگی برای جلوگیری از تکرار این مسائل چارهاندیشی کردهاند؟ سوال مهم دیگری که مطرح میشود این است که بر فرض احیای جهاد سازندگی اگر سیاستهای اقتصادی تغییر نکند احیای اقتصاد روستا چگونه امکانپذیر است؟ آیا با ترمیم نظام اداری میتوان انگیزه مهاجرت از روستا را کاهش داد؟