نظریههای موهوم
دولتها واقعیتهای داخلی و خارجی را چگونه میفهمند؟
حسین جلالی: «به نظر من بزرگترین مشکل این دولت فقدان نظریه است. این دولت اساساً فاقد یک نظریه راهبردی است... برنامه هم بر اساس نظریه ایجاد میشود... اعتدال که نظریه نیست. اعتدال روش است. نظریه یعنی اینکه شما بتوانید هنگام مواجه شدن با مسالهای آن را صورتبندی کنید و برای آن صورتبندی راهکار داشته باشید. فرقی هم نمیکند که مساله اقتصادی است یا سیاسی یا امنیتی و اجتماعی. نظریه داشتن به جهانبینی شما بستگی دارد. من از سال 93 معتقد بودم که دولت فاقد نظریه است و در هیات وزیران هم میگفتم که باید نظریه داشته باشیم نه اینکه حرفهای شیک بزنیم و بعد خلاف آن عمل کنیم... مثلاً راجع به اقتصاد آزاد و مالکیت و حقوق شهروندی حرف بزنیم و بعد داغ و درفش قیمتگذاری راه بیندازیم. اینها با هم نمیخواند» (عباس آخوندی، وزیر مستعفی راه و شهرسازی دولت حسن روحانی).دولتی که به قول محسن جلالپور، فعال خوشنام بخش خصوصی، بهترین تکنوکراتهای کشور را جمع کرده بود و با موجی از امید به اصلاح مشکلات کشور در سال ۹۲ پا به عرصه سیاست کشور گذاشت، سرآخر اینچنین به فقدان نظریه، یا به عبارتی فقدان نظریهای منسجم و منطبق بر واقعیتها متهم شد. منتقدان، که طیف گستردهای از اقتصاددانها تا فعالان سیاسی را در برمیگیرند، بر این باور هستند که در نبود یک نظریه منسجم و منطبق، نه امکان انسجام در رفتارهای دولت و در نتیجه به وجود آمدن نوعی پیشبینیپذیری وجود دارد و نه اساساً میتوان توان محدود دولت را صرف مشکلات اولویتدار کشور کرد. از زمان مرحوم دکتر حسین عظیمی تا الان نیز همه تاکید داشتند که دولتمردان در ایران سخت دچار روزمرگی میشوند و همین نکته باعث میشود که فقدان نظریه منسجم ضرر بیشتری نیز به کشور برساند.
حالا در آستانه تشکیل کابینه دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رئیسی هستیم. غمانگیز آنکه هنوز وضعیت بهگونهای است که دولتی در آستانه تشکیل کابینه قرار میگیرد اما برای کسی مشخص نیست که نظریه این دولت درباره مشکلات کشور بهطور عام و درباره مسائلی چون اقتصاد، سیاست خارجی، سیاستهای اجتماعی و امثال آن بهطور خاص، چه خواهد بود؟
محمد فاضلی، استاد جامعهشناسی دانشگاه بهشتی در گفتوگوی این پرونده در این مورد میگوید: «من هنوز گزارههای نظری بنیادین دولت سیزدهم را نمیدانم یعنی هنوز بیان صریحی از آنها ارائه نشده است که من هم بدانم. مدیران و وزیران که منصوب شوند میشود درباره نظریه آنها سخن گفت، اما نقد مدیران لیبرال، انتقاد به پیر و خسته بودن مدیران دولت حسن روحانی، یا غربگرایی به عنوان نقد دولتهای یازدهم و دوازدهم بارها بیان شده است. باید منتظر ماند تا معلوم شود بنیان نظری دولت سیزدهم همین گزارهها و گزارههای منتج از آنها خواهد بود یا بنیانهای عمیقتری خواهد داشت.»