خلسه وضع موجود
چرا پروژه اصلاح قیمت انرژی در ایران مرتباً شکست میخورد؟
هادی چاوشی: در چهار دهه گذشته «قیمت اسمی» بنزین در ایران 1000 برابر شده است.1 در «قیمت واقعی» اما تعداد نوسانات رو به پایین بیشتر از نوسانات رو به بالا بوده است. بالاترین قیمت واقعی بنزین در دوره 40ساله 1395-1355 مربوط به سال 1359 است -که قیمت اسمی هر لیتر آن سه تومان بود- و کمترین قیمت واقعی مربوط به سال 1373 -که قیمت اسمی هر لیتر بنزین معادل پنج تومان محاسبه میشد.2 با این حال، شدیدترین شوک افزایشی هم در قیمت اسمی و هم در قیمت واقعی بنزین مربوط به زمان آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال 1389 است؛ هنگامی که قیمت اسمی بنزین با 300 درصد رشد از 100 تومان به 400 تومان رسید و قیمت واقعی آن نیز رشدی 229درصدی را تجربه کرد.
با وجود این بالا و پایینها، تلاشهای صورتگرفته برای نزدیک کردن قیمت بنزین به ارزش واقعی آن و کاهش بار یارانه انرژی در دهههای گذشته هیچگاه با توفیقی ماندگار همراه نشده است. سال گذشته رئیس مجلس از پرداخت سالانه 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در اقتصاد ایران خبر داد؛ رقمی که حدود دو برابر بودجه عمومی دولت است. و کیست که نداند بخش اعظم این یارانهها مربوط به حوزه انرژی و بهویژه بنزین است که در ایران به عنوان نماد سوخت شناخته میشود.
حالا که با تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران، کفگیر دولت به ته دیگ خورده، به نظر میرسد بار دیگر جستوجوی راهی برای کاستن از حجم عظیم یارانهها آغاز شده است. از اواسط مرداد 1398، دولت از صاحبان وسایل نقلیه خواسته با استفاده از کارت سوخت شخصی خود بنزین بزنند -و البته همچنان کارتهای سوخت عمومی در پمپبنزینها موجود است. با این حال به نظر میرسد این فقط گام اول بوده و سناریو اصلی آن است که حاملهای انرژی را دونرخی کنند، برای هر خودرو مقداری سهمیه در نظر بگیرند و اگر کسی بنزین بیشتری خواست، آن را با قیمت بالاتر تهیه کند. تعدیل قیمت و سهمیهبندی بنزین پیش از این در دولتهای مختلف تجربه شده، اما اقتصاددانان میگویند به این دلیل که تداوم منطقی نداشته و جزئی از یک بسته اصلاحات ساختاری نبوده، پس از مدتی از حیز انتفاع خارج شده و دوباره «روز از نو، روزی از نو».
پرونده پیشرو با مرور تجربیات دولتهای گذشته در تعدیل قیمت انرژی تلاش میکند درسهای سیاستگذاری در تصمیمگیری برای حوزه انرژی را یادآوری کند.