ابرچالش رشد
چگونه اقتصاد ایران وارد دوره تنگنا میشود؟
رضا طهماسبی: آخرین رقم اعلامشده از نرخ رشد اقتصادی از سوی بانک مرکزی مربوط به سهماهه اول سال 97 با رقم 8 /1 درصد است. از شهریور سال گذشته تاکنون بانک مرکزی رقم جدیدی برای رشد اعلام نکرده است. تازهترین آمار از این مولفه مهم اقتصادی گزارش اخیر مرکز آمار است که رشد اقتصادی 9ماهه سال 97 را معادل منفی 8 /3 درصد با احتساب نفت و منفی 9 /1 درصد بدون نفت اعلام کرد تا به این ترتیب نخستین گام حرکت به سمت رکود اقتصادی (رشد منفی در دو فصل پیاپی) برداشته شود، اتفاقی که احتمال رخ دادنش در سال جاری نزدیک به قطعیت است. اما چگونه نرخ رشد اقتصادی ایران منفی شد؟
کمرشدی یکی از بیماریهای مزمن اقتصاد ایران است. اقتصاد ایران مانند همه دیگر اقتصادهای دنیا با استفاده از عامل سرمایهگذاری، تولید ناخالص داخلی خود را سالانه رشد داده است، اگرچه عمده این سرمایهگذاری ناشی از درآمدهای نفتی بوده و توسط دولت انجام شده است که خود تبعات و آثار مختلفی برجای گذاشته. با این حال این عامل در ابتدای راه توسعه، نرخ رشد بالایی برای اقتصاد ایران به همراه داشت که به مرور زمان و با گذشت چند دهه، به دلیل افزایش بالای موجودی سرمایه، اکنون کارایی خود را از دست داده است. برای اینکه اقتصاد ایران بتواند تداوم رشد را تجربه کند، لاجرم باید از عوامل دیگری چون بهبود بهرهوری و بعد از آن نوآوری استفاده کند. با این حال نه بستری برای بهبود بهرهوری ایجاد شده و نه طی این سالها به این عامل توجهی شده که همه نگاهها احتمالاً به منابع دلاری حاصل از نفت و ذخایر زیرزمینی و ظرفیتهای زیستمحیطی دوخته شده بود. مطالعات آماری نشان میدهد که اثر بهرهوری در رشد اقتصادی ایران عملاً صفر بوده است.
نتیجه اینکه اقتصاد ایران برای رشد همچنان نیازمند سرمایهگذاری است، اما با توجه به موجودی سرمایه بالا، این سرمایهگذاری باید بسیار بالا باشد تا فارغ از میزان استهلاک، روی رشد اقتصادی اثر بگذارد. این نیاز به سرمایهگذاری برای رشد در مقطعی که منابع در اختیار به شدت تقلیل یافته و همانی که هست در معرض تهدید تحریم قرار گرفته، عملاً بیپاسخ میماند.
ابرچالشهای ششگانه اقتصاد ایران نهفقط رفاه و زندگی امروز مردم را مختل کردهاند که عملاً به ترمزهای سرمایهگذاری و رشد هم تبدیل شده و بر زندگی اقتصادی آینده آنها نیز تاثیر گذاشتهاند. حل ابرچالشهایی چون آب، محیط زیست و بیکاری هزینههای بالایی میطلبد و صندوقهای بازنشستگی، بودجه و نظام بانکی عملاً مصرفکننده منابع هستند. صندوقهای بازنشستگی چنان دچار مشکل شدهاند که نزدیک به یکچهارم بودجه جاری دولت را میگیرند و منابع نظام بانکی هم راهی به سوی سرمایهگذاری ندارد، در واقع منبعی برای سرمایهگذاری باقی نمیماند. همه اینها فارغ از مساله تحریم است که در حال منقبض کردن هرچه بیشتر همان درآمدهای نفتی است که اقتصاد به آنها دلخوش کرده بود. با این وضعیت رشد اقتصادی در سال جاری حتماً محقق نخواهد شد. برای سالهای آتی اما قطعاً باید سیاستهایی برای پرهیز از اتلاف منابع و همراه کردن مردم در نظر گرفت. سیاستهایی که هدف نهاییاش رشد دادن اقتصاد باشد، ولو به قیمت سختی موقت کوتاهمدت.