ارتفاع پست
چرا استراتژی معمول رشد اقتصادی ایران دیگر جواب نمیدهد؟
هادی چاوشی: در سالهای سپریشده از دهه 1390، اقتصاد ایران یک خط در میان، میان رونق و رکود اقتصادی سرگردان بوده است: سال 1390 رشد اقتصادی مثبت بود، سالهای 1391 و 1392 منفی، سال 1393 مثبت، سال 1394 منفی، سالهای 1395 و 1396 مثبت و سال 1397 دوباره منفی.1 نتیجه این حرکت پاندولی چیزی جز درجا زدن تولید ناخالص داخلی نبوده است و با توجه به اینکه جمعیت ایران در این دوره زیاد شده، با یک حساب دو دو تا چهار تا میتوان نتیجه گرفت که امروز درآمد سرانه ایرانیان کمتر از درآمد سرانه آنها در سال 1390 یا حداکثر مساوی با آن زمان است. این گزاره تا همینجا هم چندان خوشایند نیست، اما اگر روند طولانیمدتتر را مورد توجه قرار دهیم، میتواند ناخوشایندتر هم باشد. به گفته پویا جبلعاملی، اقتصاددان «مساله امروز این است که سیکلهای تجاری روی یک روند نزولی قرار گرفتهاند و روند بلندمدت اقتصاد ایران منفی شده است. این یک رکود معمولی نیست، بلکه به این معناست که درآمد سرانه ایرانیان که در بلندمدت (دستکم از زمان کشف نفت تا امروز) بالاتر از متوسط جهانی بوده، در حال تغییر جهت و رفتن به زیر متوسط جهانی است و در ادامه کشور ما را به یک کشور فقیر بدل میکند».2
شواهد آماری نشان میدهد در دهههای اخیر، رشد GDP ایران همواره حول رشد «موجودی کل سرمایه» نوسان کرده است. اگر دهههای 1370 و 1380 (دو دهه بدون شوکهای بزرگ سیاسی و بینالمللی مانند انقلاب، جنگ، تحریم و...) را به عنوان دوره نسبتاً باثبات اقتصاد ایران ملاک بررسی قرار دهیم، میبینیم که «در طول این 20 سال متوسط رشد سالانه موجودی سرمایه معادل 8 /3 درصد و رشد تولید ناخالص داخلی 9 /3 درصد بوده است».3 اما مشکل اینجاست که «موجودی سرمایه در طول زمان بزرگتر میشود و به تدریج برای میزان معینی از رشد آن، مقادیر بیشتر و بیشتری سرمایهگذاری مورد نیاز است». در شرایط امروز که اقتصاد ایران از یکسو زیر شدیدترین فشارهای خارجی است و از سوی دیگر با بزرگ شدن ابعاد شش ابرچالش اقتصادی، سرمایهگذاری جدید هم برای دولت و هم برای بخش غیردولتی روزبهروز سختتر شده، به نظر میرسد استراتژی بلندمدت رشد اقتصادی ایران طی شش دهه گذشته -که مبتنی بر انباشت سرمایه بوده- در معرض شکست کامل قرار گرفته است. پرونده پیش رو به بررسی ریشهها و زمینههای این شکست میپردازد.