خطر انقراض
چرا اقبال به دانشگاهها کم شده است؟
عاطفه چوپان: تا همین دهه اخیر اولین سوال ما از یک دانشآموز دبیرستانی این بود که «در دانشگاه قرار است در چه رشتهای ادامه تحصیل بدهی؟»، دانشگاه رفتن یک امر بدیهی و پیشفرض بود و برای چنین نسلی شنیدن پاسخ «شاید اصلاً نرفتم دانشگاه» مانند یک سطل آب یخ است! اما چه بخواهیم چه نه، پژوهشهای مختلفی تایید میکنند که دانشآموزان این روزها کمتر از گذشته برای رفتن به دانشگاه رغبت دارند. آمارهای موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم نشان میدهد در سال تحصیلی 1400-1399 سه میلیون و ۱۸۲ هزار و ۹۸۹ دانشجو در دانشگاههای ایران تحصیل میکردهاند. نکته قابل توجه اینکه در سال تحصیلی 1394-1393 تعداد دانشجویان ایران چهار میلیون و ۸۱۱ هزار و ۵۸۱ نفر بوده است. و این به این معنی است که طی پنج سال گذشته بیش از 5/1 میلیون نفر از جمعیت دانشجویی کم شده است. در مقایسه ایران با پرجمعیتترین کشورهای جهان به آمار جالبی میرسیم. در ایران دو هزار و ۶۴۰ دانشگاه وجود دارد و این در حالی است که چین فقط دو هزار و ۴۸۱ و هند فقط هزار و ۶۲۰ دانشگاه دایر کرده است. اما چه اتفاقی در این سالها افتاده که ایران که از رکوردداران دانشگاهداری در دنیا محسوب میشود امروز در حال از دست دادن جمعیت دانشجویی خود است؟ در پاسخ به این سوال باید بر این نکته تاکید کرد که بهرغم رشد بعضاً قارچگونه دانشگاهها در ایران کیفیت آموزشی همچنان آنطور که باید مطلوب نیست. توزیع یکسان بودجههای آموزشی بین دانشگاهها و البته عوامل دیگر سبب شده رقابتی حتی بین دانشگاههای برتر کشور نباشد و این موضوع زمینهساز سرعت از دست رفتن مرجعیت علمی برای دانشگاههاست. البته که دانشگاههای برتر کشور از جمله دانشگاههای شریف، صنعتی اصفهان، تهران، صنعتی امیرکبیر، علموصنعت و فردوسی مشهد همچنان پرطرفدار هستند و رقابت بر سر گرفتن یک صندلی در دانشکدههای آنها نفسگیر است اما از دیگر سو مراجعه برای مهاجرت تحصیل در خارج از کشور در همین دانشگاهها بالاست و این یعنی این روزها مهاجرت تحصیلی به یکی از پررنگترین دغدغههای متقاضیان کنکور تبدیل شده است. از دیگرسو ما سالانه یک میلیون دانشجو را وارد دنیای کاریابی میکنیم و با وجود این بیشترین نرخ بیکاری یا اشتغال در حوزههای نامرتبط با رشته تحصیلی در بین فارغالتحصیلان دانشگاهی است. اینکه از یک طرف دانشگاه علوم کاربردی در اختیار دانشجویان نمیگذارد و از طرف دیگر بازار کار حاضر نیست برای تبدیل دانش آکادمیک به کاربردی هزینه و زمان صرف کند، باعث ایجاد بازار عجیبی شده، بازاری که هم عرضه و هم تقاضا در آن بالاست اما معاملهای صورت نمیگیرد. با این مقدمه ما میخواهیم در این پرونده به دو سوال عمده پاسخ دهیم، اول اینکه دقیقاً چه اتفاقی افتاده که اقبال دانشآموزان به دانشگاه کم شده و دیگر اینکه این موضوع در بلندمدت چه آثاری خواهد داشت.