شوربختی ارومیه
روند احیای دریاچه ارومیه چه نشانههایی از حکمرانی در ایران دارد؟
دورهای ممتد کاهش ارتفاع هواپیما بر فراز دریاچه ارومیه و ترسیم واضح تقسیمات زمینهای کشاورزی که از حاشیه دریاچه آغاز میشود و تا دوردستها ادامه دارد، چشمانداز نادری است، برای تحلیل آنچه زوال نگین آبی آذربایجان ایران را رقم زده است. حاشیه آشیانه فرود مرغهای آهنینبال، همجوار دریاچه خشکیده ارومیه، از دریچه چشم آسمان، نشان میدهد چطور توسعه بیمبالات کشاورزی در نبود ساخت مدیریت منابع آب، رمق دریاچه را گرفته است.
جواد حیدریان: دورهای ممتد کاهش ارتفاع هواپیما بر فراز دریاچه ارومیه و ترسیم واضح تقسیمات زمینهای کشاورزی که از حاشیه دریاچه آغاز میشود و تا دوردستها ادامه دارد، چشمانداز نادری است، برای تحلیل آنچه زوال نگین آبی آذربایجان ایران را رقم زده است. حاشیه آشیانه فرود مرغهای آهنینبال، همجوار دریاچه خشکیده ارومیه، از دریچه چشم آسمان، نشان میدهد چطور توسعه بیمبالات کشاورزی در نبود ساخت مدیریت منابع آب، رمق دریاچه را گرفته است. لاشه بیجان دریاچه ارومیه که در زوالی یک تا دو دههای به پایینترین کیفیت اکولوژیکاش رسیده، قربانی بیعملی مدیریتی در حوزههای آب، کشاورزی، محیطزیست و دردناکتر از همه قربانی طمعی است که ارزش آب را نمیداند و تنها به کشاورزی با راندمان پایین بسنده کرده و حقآبه دریاچه باستانی ایران را میدزدد!
روند از بین رفتن دریاچه ارومیه و غفلت از آن و سپس تلاش زیاد و صرف هزینه برای احیای دریاچه، نمونهای از حکمرانی ایرانی در بخش آب است. ارومیه در طول 15 سال گذشته به دلیل برداشتهای بیرویه آب از طریق چاه، سدسازی لجامگسیخته، توسعه کشاورزی با آبیاری غرقی، خشکسالی و کاهش بارشهای برف و باران و عوامل بسیار دیگر دومین دریاچه آب شور جهان را به لبه مرگ برده است. مرگی که حالا عبرتی برای کشورهای زیادی در دنیاست. برای نمونه حکمرانی آب در دریاچه ارومیه و نحوه زوال این دریاچه زیبا حالا در کتابهای درسی کشوری مثل استرالیا منتشر شده است و البته در اقدامی عجیب تصویر دریاچه ارومیه از کتابهای درسی کشور ما ایران حذف شده و سازمان ثبت اسناد و املاک کشور نیز نقشه دریاچه ارومیه را برای اولین بار از نقشه ایران در سندهای تکبرگی حذف کرده است. شاید چنین مسائلی را بتوان به نحوه مدیریت کلان کشور در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست، ربط مستقیم داد چراکه فقدان درک جغرافیایی و نادیده گرفتن بحرانهای محیطزیستی در نهایت میتواند امنیت ملی را در بالاترین سطوح خدشهدار کند.
بروز تنشهای جغرافیایی و آغاز کانونهای گرد و غبار در اطراف دریاچه ارومیه برای مثال در روستای جبل کندی، سبب شده در چند سال گذشته مبارزه بیولوژیک برای جلوگیری از گسترش کانونهای فرسایش بادی بستر دریاچه ارومیه آغاز شود و مطالعات برای پیشگیری از برخاست تودههای ریز نمکین و پرتاب چند کیلومتری شوریدگی دریاچه ارومیه شدت بگیرد.
این واقعیت تلخ وجود دارد که مدیریت نامناسب آب و توسعه ناپایدار کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تا حدی پیش رفته که دریاچه دیروز را به بیابان امروز تبدیل کرده است؛ بیابانی که به گفته فرهاد سرخوش - مدیر دفتر ستاد احیای دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی- در سال ۱۳۷۴ به طور کامل زیر آب بود اما طی سالهای گذشته به دلیل عقبنشینی آب دریاچه به تدریج به چنین شرایطی دچار شد تا اینکه در طول ۲۰ سال گذشته به دلیل کاهش ۴۰ سانتیمتر از دریاچه ارومیه در هر سال به یک بیابان تمامعیار تبدیل شد.
هدفگذاری 10 تا 15ساله برای رسیدن به تراز اکولوژیک
ستاد احیای دریاچه ارومیه با اولویتگذاری از سوی دولت در تلاش بوده طی 10 سال دریاچه را به سطحی از تراز اکولوژیک بازگرداند. مطالعات دانشگاهی پیرامون دریاچه ارومیه چه میگوید؟ محاسبات بیلان آبی دریاچه ارومیه برای 20 سال گذشته با کمک نقشه سهبعدی دریاچه ارومیه رابطه دقیق میان تراز دریاچه ارومیه و حجم آب را نشان میدهد. با کمک دادههای ایستگاههای هواشناسی و دبیسنجی میزان آبهای ورودی سطحی رودخانهها به دریاچه ارومیه، میزان تبخیر سطحی ماهانه و میزان بارش ماهانه و رابطه آنها با تراز و حجم دریاچه ارومیه بررسی شده است. بررسی منابع ورودی و خروجی آب از سطح دریاچه و مقایسه آن با تغییرات حجم دریاچه منجر به شناسایی یک پارامتر مجهول شد که در تعادل دریاچه ارومیه نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. همچنین با توجه به نمودارها و نتایج حاصله، آبهای ورودی سطحی و تبخیر سالانه نقش بسیار مهمی در تعادل آب دریاچه ارومیه بازی میکنند. با توجه به اینکه میزان تبخیر سطحی و بارش سالانه تحت تاثیر عوامل جوی بوده و خارج از کنترل انسان و عوامل انسانی است، لذا تنها ابزار در دسترس و قابل کنترل برای احیای دریاچه ارومیه، آبهای سطحی ورودی و نیز عوامل موثر در پارامتر مجهول نظیر کشاورزی در نظر گرفته شده است. بنابراین برای افزایش آبهای سطحی ورودی نیاز به مدیریت صحیح و بهینه منابع آبی حوضه آبریز دریاچه به ویژه در بخش کشاورزی وجود دارد.
اما نکته غمانگیز ماجرا اینجاست که به موازات کاهش نیافتن سطح کشاورزی در حاشیه دریاچه ارومیه با روشهای سنتی غرقآبی، ورودی آب به دریاچه نیز افزایش نیافته و در آخرین آمارها ما با کاهش تراز، حجم و وسعت دریاچه ارومیه روبهرو هستیم. بر اساس آخرین آمارها نسبت به سال گذشته تراز اکولوژیک دریاچه ارومیه سه سانتیمتر، حجم آن ۶۰ میلیون مترمکعب و وسعت آن نیز ۳۰ کیلومترمربع کاهش داشته است. تراز دریاچه ارومیه امسال به ۱۲۷۰ متر و ۲۹ سانتیمتر رسیده که این میزان در مقایسه با مدت زمان مشابه پارسال سه سانتیمتر کاهش را نشان میدهد. حداکثر حجم دریاچه ارومیه در تراز 1278 متر برابر 4 /34 کیلومتر مکعب است. وسعت دریاچه ارومیه هزار و ۷۰۰ کیلومتر و حجم آب موجود یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب است. بیش از 90 درصد از مساحت کل دریاچه ارومیه طی دو دهه گذشته کاهش یافته و به کمترین میزان سطح وسعت خود رسیده است.
حالا طرحهای ستاد احیای دریاچه ارومیه به نظر میرسد راه نجاتبخش دریاچه باشند اما پرسش اساسی همچنان پابرجاست: چرا دریاچهای که بالاترین تراز اکولوژیک را در میانه دهه 80 داشته حالا چنین نزار است. سوءمدیریت وزارت نیرو در کنترل رودخانهها و آبهای سطحی در کنار رهاشدگی کشاورزی بیرویه و البته غیراقتصادی به دلیل نبود هوش مدیریت کشاورزی از سوی وزارتخانه متبوع و نداشتن قدرت بازدارنده در سازمان محیط زیست دریاچه ارومیه را به چنین سرنوشتی مبتلا کرده است. البته پنج درصد سهم تغییرات اقلیمی آنقدر ناچیز است که نمیتوان در برابر دیگر دلایل خشکی در ارومیه اصرار کرد.
حالا با ایجاد کانال و تونل انتقال آب با هزینه بسیار از سد کانی سیب به اندازه سالانه 600 میلیون مترمکعب، انتقال پساب تصفیهشده شهر ارومیه و چند شهر اطراف به اندازه 53 میلیون مترمکعب، بستن چاههای غیرمجاز، اصلاح آبیاری در بخش کشاورزی و صرفهجویی 40درصدی آب کشاورزی، رهاسازی آب از سدها، ایجاد پوشش گیاهی در حاشیه دریاچه ارومیه به منظور تثبیت گرد و غبار و به تناسب تامین منابع مالی، قرار است در طول زمان 10 تا 15 سال از زمان اجرای پروژهها که حداقل دو تا پنج سال دیگر اجرایی میشوند، تراز اکولوژیک دریاچه ارومیه به سطح استاندارد 13 میلیون مترمکعب برسد. البته هیچ کار مطالعاتی درباره نظارت بر حسن مدیریت آب در ارومیه صورت نگرفته است و مطالعه تجربه مدیران و نمایندگان بخشینگر در آذربایجان غربی و شرقی نشان میدهد هنوز در منطقه بحران درک دقیق و صحیحی از چالش ملی و حتی منطقهای و بینالمللی خشکی دریاچه ارومیه به وجود نیامده است.
تونل انتقال آب از کانی سیب به دریاچه شاید مهمترین اقدامی است که همه چشمها به پایان کار اجرا و آغاز انتقال آب است. رسانههای خبری در توصیف کار این پروژه وزارت نیرو که قرارگاه خاتم کار اجرایی آن را در دست دارد میگویند: «ماشینآلات سنگین عمرانی و دستگاههای حفاری هم به کار افتادهاند. حفاری برای طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ آغاز شده و دو دستگاه TBM (ماشین حفار تونل) از دو جبهه کاری، ماهانه ۷۰۰ تا ۹۵۰ متر حفاری میکنند و پیش میروند. طرح انتقال آب برای دریاچه ارومیه از سد کانی سیب آغاز میشود، تونلی ۳۶کیلومتری را به دنبال دارد و ۵۶ کیلومتر مابقی بخشی در کانال و بخشی در بستر رودخانه گدار ادامه پیدا میکند تا به دریاچه برسد. انتقال آب در این مسیر ثقلی است و نیاز به ایستگاه پمپاژ ندارد. دستگاههای حفار در بخشی از مسیر به گرانیت سخت برخوردهاند اما کار همچنان پیش میرود و تونل با شیب 08 /0 درصد ساخته میشود. قطر تمامشده تونل 5 /5 متر است که ۸۰ درصد مقطع آن را آب پر خواهد کرد و سالانه ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه ارومیه خواهد رساند.»
مرور طرحهای ستاد احیای دریاچه ارومیه
به گفته مقامات استانی وسعت دریاچه ارومیه در سال ۷۴، پنج هزار کیلومترمربع بود، در حالیکه در شرایط حاضر به ۱۷۰۰ کیلومترمربع تقلیل یافته است. بقیه مساحت دریاچه ارومیه طی سالهای گذشته تبدیل به حاشیه شده است. بر اساس نقشه راه تعریفشده در ستاد احیای دریاچه ارومیه، تراز اکولوژیک دریاچه ۱۳۷۴ متر است که در این صورت چهار هزار کیلومترمربع از دریاچه زیر آب خواهد رفت.
طرح تصفیه فاضلابهای شهری در ۱۳ محل از جمله پروژههای در دست اجراست که به دلیل کمبود اعتبارات و عدم پرداخت به موقع بودجه مصوب ستاد احیای دریاچه ارومیه به دو طرح انتقال فاضلاب تصفیهشده ارومیه و تبریز کاهش یافته است. طرح انتقال پساب تصفیهخانه فاضلاب ارومیه هم به دلیل کمبود اعتبارات از برنامه عقب افتاده اما بنا به تاکید کوروش ستاریدباغی - مدیر دفتر برنامهریزی، ارزیابی و کنترل طرحهای فاضلاب استان آذربایجان غربی - در صورت تامین ۴۵ میلیارد تومان در سال جاری و تکمیل تجهیزات در نیمه اول سال ۹۸، اجرای انتقال پساب شهر ارومیه به دریاچه ارومیه به بهرهبرداری میرسد.
کاهش تراز، حجم و وسعت دریاچه نسبت به سال گذشته
فرهاد سرخوش مدیر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه تراز دریاچه ارومیه را 29 /1270 متر اعلام کرده و میگوید: این میزان در مقایسه با مدت زمان مشابه پارسال سه سانتیمتر کاهش نشان میدهد. وسعت دریاچه ارومیه یک هزار و ۷۰۰ کیلومتر و حجم آب موجود یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب است که در مقایسه با پارسال حجم آب دریاچه ۶۰ میلیون مترمکعب و وسعت نیز ۳۰ کیلومترمربع کاهش نشان میدهد. سرخوش با اشاره به تسریع در روند اجرای تونل آب از سد کانیسیب افزود: این طرح در حال حاضر ۶۵ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و بر اساس زمانبندی در حال اجراست. طبق برنامه زمانبندی این طرح تا پایان سال ۹۸ به اتمام میرسد و تاکنون هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه شده و امسال نیز ۴۰۰ میلیارد تومان برای اجرای آن اختصاص یافته است. مدیر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه با تاکید بر اینکه اتمام این طرح ۶۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد گفت: با بهرهبرداری از این طرح ۶۴۰ تا ۶۵۰ میلیون مترمکعب در سال آب به سمت دریاچه ارومیه رهاسازی میشود.
آیا حکمرانی آب در ایران یکسان است؟
اما آیا مدیریت آب در ارومیه به همان اندازه صحیح یا ناصحیح عمل میکند که در هامون و جازموریان و پریشان و گاوخونی و... عمل میکند؟ پاسخ به این سوال نیازمند نحوه مدیریت و حکمرانی آب در سراسر ایران است. کشوری که در طول قدمت تاریخ تمدن باشکوهش، همواره سرزمین کمآبی بوده و در پهنه جغرافیایی خشک و نیمهخشک واقع بوده است. اما تفاوت دریاچه هامون و منطقه سیستان که روزبهروز برهوتتر و از حیات خالیتر میشود با ارومیه و آذربایجان چیست؟ باید گفت که تفاوت هم اقلیمی است و هم مدیریتی. اقلیم سیستان روزبهروز خشکتر و بارش کمتر است. نیاز آبی حوضه هیرمند درونسرزمینی نیست. دولت و امنیت قابل مطالبهای در شرق هامون نیست و افغانستان تعهدات را عملی نمیکند. وضعیت اسفبار مرکز-پیرامون و دوری سیستان و بلوچستان از مرکز، نبود قدرت چانهزنی در حاکمیت و غیرسودآور بودن توسعه در منطقه برای شرکتهای بهرهکش صاحب دانش و تکنولوژی و... عامل تداوم مرگ هامون است. اینچنین است که به همان اندازه که امید به احیای دریاچه ارومیه در دلهای هواداران محیط زیستی ایران شعلهور شده، برای نجات هامون و دیگر مناطق خشک کشور کورسویی از امید دیده نمیشود!