آخر پاییز
نکات و پیشبینیهایی درباره تحریم نفت ایران
بالاترین برآوردهای آگوست از صادرات حدوداً دومیلیونی نفت و میعانات گازی ایران حکایت میکند که در مقایسه با ارقام 5 /2 تا سهمیلیونی در بسیاری از ماههای امسال، و حتی ارقام بلندمدت محدوده 5 /2 میلیون بشکه در روز، نشاندهنده افت حداقل 20درصدی است.
بالاترین برآوردهای آگوست از صادرات حدوداً دومیلیونی نفت و میعانات گازی ایران حکایت میکند که در مقایسه با ارقام 5 /2 تا سهمیلیونی در بسیاری از ماههای امسال، و حتی ارقام بلندمدت محدوده 5 /2 میلیون بشکه در روز، نشاندهنده افت حداقل 20درصدی است. تحریمهای جدیتر در نوامبر اجرایی خواهند شد و سناریوهای مختلفی درباره صادرات نفت ایران پس از تحریم مطرح میشود. پیشتر در شماره 271 تجارت فردا ارزیابی از سناریوهای درآمد نفتی کشور پس از تحریم مطرح شده بود که مطلب حاضر بهروزرسانی آن متناسب با آخرین تحلیلها و دادههای موجود است.
موضوع تحریمها
تحریمهای آمریکا روی صادرات نفت و فرآوردههای نفتی ایران تاثیرگذار خواهد بود. تعریف مذکور بسیاری از اقلام مهم مثل میعانات گازی و گازهای مایع را دربر میگیرد. میعانات گازی اگرچه به عنوان ترکیبی نزدیک به نفت در نظر گرفته میشود، کاربردی متفاوت و تولیدی محدود دارد و در نتیجه خروج ایران از بازار تولید آن به سادگی قابل جبران نیست. به همین دلیل نیز در دور قبلی تحریمها، بخشی از صادرات آن مستثنی شد و اکنون نیز تحریم کامل یک چالش جدی به شمار میرود. با وجود آنکه کره جنوبی به عنوان واردکننده اصلی میعانات گازی ایران در چند ماه گذشته واردات خود را از ایران متوقف کرده، پایداری این امر و امکان حذف کامل ایران از بازار میعانات گازی محل تردید است. البته از سوی دیگر نیز حذف کامل ایران از بازار میعانات گازی باتوجه به محدودیت ظرفیت پالایشی در کشور یعنی لزوم توقف تولید بخشی از آن به توقف بخشی از تولید گاز کشور خواهد انجامید؛ چراکه ظرفیت ذخیرهسازی روی آب محدود است و امکان تولید گزینشی میعانات گازی بدون گاز نیز وجود ندارد. میعانات گازی در تعریف گمرک ایران به عنوان صادرات غیرنفتی لحاظ میشود و آمارهای آن با تواتر خوبی به صورت ماهانه در دسترس است، اما بنا بر تعریف متعارف بخشی از سبد صادرات نفتی کشور را تشکیل میدهد که در این نوشته نیز بر روی آن تمرکز خواهیم داشت. با وجود این، صادرات فرآوردههای نفتی (از جمله گازهای مایع، نفت کوره و...) مورد بررسی قرار نخواهند گرفت.
تفاوتهای زمینهای
دور جدید تحریمها، تفاوتهای اساسی با نمونه قبلی دارد. در حوزه سیاسی به نظر میرسد اراده جدی به صفر کردن صادرات نفت وجود دارد و اوضاع با روند دوران ریاستجمهوری قبلی آمریکا متفاوت است. در این فاصله نیز بسیاری از روشهایی که توسط ایران اصطلاحاً برای «دور زدن تحریمها» به کار میرفت لو رفته، شبکههای مربوطه شناسایی شده و شرایط مرتبط با نظام بانکی و امثالهم تغییر کردهاند. دیگر اینکه پایش اقدامات در بخش حملونقل نفت امروزه با دقت بسیار زیادی انجام میگیرد و در نتیجه دور زدن تحریمها تا زمانی که یک سپر بزرگ در مقابل خریداران وجود نداشته باشد (مشابه آنچه در مقابل بسیاری از خریداران دولتی نفت ایران در چین هست)، تاثیر چندانی ندارد و مدت زیادی نیز نمیتواند ادامه یابد. در حوزه بازار نفت شرایط قدری پیچیدهتر است. از یکسو عواملی مثل افت تولید نفت ونزوئلا، نااطمینانی در بعضی تولیدکنندگان اوپک، افت میزان نفت انبارشده، محدودیت ظرفیت مازاد تولید (Spare Capacity) و جنگ تجاری چین و آمریکا شرایط را برای تحریم ایران دشوار میسازد و از سوی دیگر رشد قابل توجه تولید از منابع نفت شیل آمریکا، هماهنگی کمسابقه روسیه با عربستان (و کشورهای همسو) و رشد تولید نفت عراق شرایط را برای تحریم ایران مساعدتر میکند. البته اینها عوامل سمت عرضه هستند و در سمت تقاضا انتظار افت رشد اقتصادی جهان میتواند به تغییر زمینههای تحریم بینجامد.
افت تولید ونزوئلا: بر اساس آمارهای گزارش ماهانه سپتامبر اوپک (به نقل از منابع ثانویه)، تولید نفت ونزوئلا در آگوست کمی بیش از 2 /1 میلیون بشکه در روز بوده است. دو سال قبل تولید نفت ونزوئلا تقریباً دوبرابر این میزان بود. انتظار میرود تولید نفت این کشور تا پایان سال 2018 به یکمیلیون بشکه در روز یا کمتر برسد. افت تولید نفت ونزوئلا فشار بیشتری را بر تولیدکنندگان دیگر وارد میکند و حذف ایران را از بازار دشوار میسازد، به ویژه با توجه به اینکه نفت صادراتی این کشور نیز عمدتاً سنگین است.
رشد تولید نفت شیل آمریکا: در اواخر دهه گذشته میلادی، تولید نفت آمریکا در محدوده کمتر از 3 /5 میلیون بشکه در روز بود و روندی نزولی را طی میکرد. در نتیجه انقلاب شیل، روند دچار تغییر شد و تولید نفت این کشور هماکنون دو برابر ارقام آن دوران، یعنی حدود 11 میلیون بشکه در روز است. افزایش بیش از پنجمیلیونی تولید نفت خام آمریکا یعنی در کشوری که قصد دارد صادرات نفت ایران را کاهش دهد، چیزی بیش از دو برابر رقم پایدار صادرات نفت خام ایران به بازار اضافه شده و این یعنی سهولت بیشتر حذف ایران از بازار نفت.
رشد تولید نفت عراق: بر اساس گزارش اوپک (به نقل از منابع ثانویه)، عراق در ماه آگوست روزانه بیش از 6 /4 میلیون بشکه نفت تولید کرد، درحالی که در سال 2013 تولید نفت این کشور به طور میانگین کمتر از سه میلیون بشکه در روز بود. رشد تولید نفت عراق در سالهای آتی ادامه مییابد، اگرچه انتظار میرود عبور پایدار از مرز پنج میلیون بشکه در روز تا پایان دهه جاری میلادی محقق نشود. با وجود این، رشد تولید نفت عراق به عنوان کشوری که به لحاظ مسافت جغرافیایی و نیز کیفیت نفت میتواند رقیب نفت ایران باشد، حذف ایران را از بازار آسانتر کرده است.
نااطمینانی تولید برخی کشورها: تنش در شمال آفریقا (نیجریه و لیبی) و ونزوئلا، همچنین محدودیت خطوط انتقال نفت در بعضی مناطق آمریکا و تاثیر آن بر تولید نفت، شرایطی را رقم زده که هم به لحاظ میزان تولید و هم از جهت پایداری، حذف ایران از بازار ریسکهای زیادی را تحمیل کند.
محدودیت ظرفیت مازاد تولید: در تعریف ساده و خلاصه ظرفیت مازاد تولید نفت، آن میزانی است که بدون نیاز به سرمایهگذاری قابل توجه و ظرف مدت کوتاه (چند هفته) بتواند وارد مدار تولید شود. معمولاً گفته میشود عربستان دارای بیشترین ظرفیت مازاد است؛ اگرچه این ادعا به محک تجربه گذاشته نشده و قابل دفاع نیست. اداره اطلاعات انرژی آمریکا میزان فعلی ظرفیت مازاد اوپک را حدود 5 /1 میلیون بشکه در روز تخمین میزند. بر اساس گزارش ماهانه آژانس بینالمللی انرژی، ظرفیت مازاد اوپک 7 /2 میلیون بشکه در روز بیش از تولید ماه آگوست است که 62 /1 میلیون بشکه از آن به عربستان اختصاص دارد. با حذف ایران از بازار ظرفیت مازاد شدیداً کاهش مییابد که این مانعی بر سر تحریم محسوب میشود.
وضعیت میزان نفت انبار شده: متغیر مهم در ارزیابی موفقیت توافق اوپک، میزان نفت انبارشده (Oil Stocks) بود که در واقع تفاوت عرضه نفت و مصرف است. پس از ماهها کاهش نفت انبارشده اکنون برای چند ماه این شاخص مهم تقریباً ثابت بوده و این یعنی عرضه بازار متناسب با مصرف است. حذف ایران از بازار میتواند این روند را مختل کند، اگرچه در مقایسه با شرایط قبلی (افت مداوم نفت انبارشده) وضعیت مساعدتری برای حذف ایران فراهم شده و این موضوع در نشست اخیر اوپک نیز مورد توجه قرار گرفته است.
هماهنگی روسیه و عربستان: همانگونه که تصمیمسازی عربستان و روسیه به اجرایی شدن توافقی فراگیرتر از اوپک برای حفظ قیمت نفت انجامید، بعد از آن نیز تاکنون هماهنگی این دو کشور برای مدیریت بازار نفت ادامه داشته است. با توجه به اینکه هر دو کشور مذکور در نهایت رقیب ایران در بازار نفت هستند و از قضا گریدهای مشابهی در مقایسه با نفت ایران را نیز عرضه میکنند، این هماهنگی یعنی آسانتر شدن تحریم نفت ایران.
جنگ تجاری چین و آمریکا: تاثیر مستقیم جنگ تجاری چین، به عنوان بزرگترین مقصد صادراتی نفت ایران و آمریکا، که بیشترین رشد تولید نفت را لااقل در سالهای 2018 و 2019 (و احتمالاً در بلندمدت) تجربه خواهد کرد، موجب خواهد شد نفت ایران برای چین جذابیت بیشتری پیدا کند و در نتیجه حذف آن دشوارتر شود؛ چراکه نفت صادراتی آمریکا به این کشور پس از وضع تعرفه کمتر رقابتپذیر خواهد بود.
متدولوژی آمار
آمارهای صادرات روزانه نفت، در واقع تبدیل احجام محمولههای بارگیریشده از ایران (یا واردشده به کشور مقصد) طی یک ماه مشخص به ارقام روزانه هستند. برای مثال بارگیری (یا واردات) یک محموله یکمیلیون بشکهای نفت خام در یک ماه 30روزه، در گزارش منابع، به صادرات بیش از 33 هزار و 300 بشکه نفت تبدیل میشود. این شیوه گزارشگری، دلالتهایی را برای تحلیل به همراه دارد. نخست آنکه با توجه به حرکت کشتیها از مبدا تا مقصد، نوساناتی ناشی از مسائل لجستیک و امثالهم به وجود میآید که الزاماً به تحریمها مربوط نیست. نوسان 50 هزار بشکهای صادرات نفت در یک ماه مشخص در بسیاری از موارد صرفاً به این مربوط است که آمار کشتی بارگیریشده در کدام ماه محاسبه شود و در نتیجه تحلیل با این دقت بدون دسترسی به آمار محمولههای صادراتی و شرکتهای واردکننده (به طور خاص پالایشگاهها) آسان نیست. اینکه منبع تخمین صادرات بارگیریها در ایران (پایانه صادراتی خارگ) باشد یا واردات توسط کشورها یا حتی توافقها و قراردادهای خرید، تفاوتهای زیادی در ارقام ایجاد میکند که در زمان ایجاد شوک تحریم، افزایش مییابد. برای مثال، حالتی را تصور کنید که مذاکرات با یک شرکت پالایش هندی در جریان است و دو محموله نفت خام بارگیری میشود تا فروخته شود. بارگیری این دو محموله نفت خام در گزارشهای اولیه منابعی که آمار بارگیری را در نظر دارند، به عنوان صادرات به مقصد نامعلوم لحاظ میشود؛ در حالی که عملاً نفتی فروخته نشده است. این بارگیریها پس از آنکه محمولهها مدتی روی آب باقی ماندند و به فروش نرسیدند، به افزایش ذخایر نفت روی آب میانجامد و با توجه به گزارشهای رهگیری کشتی، طی زمان این نکته معلوم شده و از آمار صادرات کاسته میشود. با گذشت چند هفته و مشخص شدن آمار گمرک هند، رقم جدیدی از صادرات نفت ایران به هند به دست میآید. این رقم ممکن است هیچ تناسبی با رقم قبلی نداشته باشد. حال فرض کنیم از دو محموله روی آب، یک محموله با شرایط خاص تخفیف و حملونقل ایران توسط شرکت هندی خریداری شود. اینجا دوباره آمارها دستخوش تغییر خواهند شد. در نهایت اینکه باید در نظر داشت آیا میعانات گازی نیز جزو رقم صادرات در نظر گرفته میشوند یا نه؛ به ویژه در دور جدید تحریمها که انتظار میرود صادرات میعانات گازی نیز به میزان نفت و حتی بیشتر از آن کاهش یابد.
پیشبینی تاثیر تحریمها
مقاصد صادرات نفت ایران به دو دسته کلی تقسیم میشوند: کشورهای اروپایی و کشورهای آسیایی، که در نوشته حاضر ترکیه را جزئی از آسیا در نظر میگیریم. بر اساس گزارش mees، از مجموع صادرات کمتر از 5 /2میلیونی سال 2017، سهم آسیا 9 /1 میلیون بشکه یعنی معادل سهچهارم بوده و بقیه نفت و میعانات گازی راهی اروپا شده است. تقریباً یکچهارم کل صادرات به چین، 20 درصد به هند، 15 درصد به کره جنوبی، 9 درصد به ترکیه و هفت درصد به ژاپن رفته است. در میان مقاصد اروپایی نیز ایتالیا با هشت درصد و فرانسه با کمتر از شش درصد بیشترین سهم را داشتهاند. انتظار این است که کشورهای اروپایی به طور کامل خرید نفت را از ایران متوقف کنند، چراکه تقریباً تمام مشتریان ایران شرکتهای غیردولتی هستند که تاکنون نشان دادهاند به تحریمها پایبند هستند. تحریمهایی که شرکتها باید با آن مواجه شوند تنها مربوط به یک موضوع (مثل انتقال پول) نیست، بلکه مجموعهای از موارد مرتبط با خرید نفت، بیمه کشتیها و انتقال پول را شامل میشود که در نتیجه حتی اگر اتحادیه اروپا بتواند برای یکی از آنها راهحلی جزئی پیدا کند، احتمالاً برای مهمترین آنها که مربوط به خرید فیزیکی نفت خام است راهکاری نخواهد یافت. پس در تمامی سناریوها انتظار میرود واردات نفت اروپا از ایران صفر باشد. پنج مقصد مهم دیگر نفت ایران عبارتند از چین، هند، ترکیه، کره جنوبی و ژاپن. کره جنوبی از چند ماه قبل واردات نفت و میعانات گازی را از ایران متوقف کرده و انتظار نمیرود تغییری در آن ایجاد شود، اگرچه همانطور که قبلاً گفته شد پایداری این تصمیم محل تردید است و امکان دارد این کشور نهایتاً معافیتی جزئی از آمریکا دریافت کند. ژاپن نیز آخرین محمولهها را در ماه سپتامبر از ایران خریداری کرده و انتظار میرود واردات نفت را از ایران به طور کامل متوقف کند. با این تفاسیر، سناریوهای پیشرو بر اساس واردات نفت چین، هند و ترکیه از ایران تعریف میشوند. سناریوی خوشبینانه یعنی تداوم کامل و شاید حتی افزایش جزئی واردات نفت سه کشور آسیایی از ایران با احتساب تصمیم ژاپن و سناریوی بدبینانه یعنی کمترین شرایط متصور برای واردات نفت آنها. بازه مورد بررسی کمتر از یکسال است و فرض آن خواهد بود که هیچ معافیتی اعطا نشود، اگرچه باتوجه به سیاستهای فعلی آمریکا، معافیت احتمالی تنها زمان تحقق یک سناریو را به تعویق میاندازد و بر اصل تحقق آن تاثیر چندانی نخواهد داشت. سناریوهای 2019 در مقایسه با 2017 (که قیمت نفت برنت 1 /54 دلار بود) ترسیم شدهاند. نسبت انواع نفت و میعانات گازی در سبد صادراتی بر درآمد موثر است که فرض میکنیم این نسبت نیز بدون تغییر باقی بماند. در شرایط تحریم مواردی همچون تخفیف به خریداران یا ریزش ارزی ناشی از افزایش هزینه تراکنشها نیز ایجاد میشود که هیچ کدام در این محاسبات نیامدهاند. از اینرو ارقام نهایی افت درآمد نفتی ایران، در واقع سقف درآمد متصور هستند. نکته مهم دیگر اینکه تحریمها در سال 2018 تاثیر چندانی بر درآمد نفتی ندارند و شاید حتی برآیند اثر کاهشی تحریم و اثر افزایشی رشد قیمت نفت در مقایسه با سال 2017 مثبت باشد.
سناریوی پایه: در این سناریو چین و ترکیه پایبندی بالایی به سطوح پایدار واردات از ایران خواهند داشت، ولی هند واردات خود را کمابیش حدود 40 درصد کاهش میدهد. در نتیجه صادرات نفت ایران حدود یکمیلیون بشکه در روز خواهد بود. به نظر میرسد این سناریو محتملترین گزینه برای نفت ایران در سال 2019 باشد.
سناریوی خوشبینانه: در سناریوی خوشبینانه صادرات نفت ایران در ابتدای زمستان، به میزان صادرات پایدار به سه کشور چین، هند و ترکیه خواهد بود، یعنی 3 /1 میلیون بشکه در روز. این یعنی صادرات کشور در مقایسه با رقم بالقوه حدوداً 5 /2میلیونی، حدود50 درصد کاهش نشان میدهد.
سناریوی بدبینانه: این سناریو بر افت چشمگیر صادرات به هند استوار است. منابع مختلف برای این وضعیت صادرات 700 تا 800 هزار بشکه در روز را درنظر گرفتهاند که کمترین پیشبینی اعلامشده تاکنون درباره صادرات نفت و میعانات گازی ایران توسط منابع معتبر محسوب میشود.
بر این اساس به نظر میرسد بدون ایجاد یک تحول جدی در سیاست خارجی، صادرات نفت ایران در محدوده 700 هزار بشکه در روز تا 3 /1 میلیون بشکه در روز قرار گیرد که نتایج آن در نمودار همین مطلب آمده است.
بیش از «یک تحریم نفتی دیگر»
تحریم نفتی جدید ایران به هیچ وجه مشابه تحریم قبلی نیست. در این فاصله، کشورهایی مثل عراق و آمریکا ظرفیت تولید خود را افزایش دادهاند و با چشمانداز روبهرشدی نیز مواجه هستند. به طور خاص توان تولید نفت آمریکا در شرایط افزایش قیمت نفت با سرعت بسیار بالایی افزایش مییابد و این یعنی به طور خیلی ساده نفت این کشور جایگزین نفت ایران میشود، اگرچه نه الزاماً در همان پالایشگاهها و بازارهایی که مشتری نفت ایران هستند. انتظار میرود عربستان و بقیه کشورها نیز تولید حداکثری را در پیش بگیرند و این موضوع در بندهای پایانی بیانیه نشست اخیر اوپک و غیراوپک کاملاً واضح به نظر میرسد. همه موارد فوق یعنی حذف تدریجی ایران در بازار نفت. در شرایطی که ایران در بازار گاز تقریباً هیچ حضوری ندارد و تاثیرگذاری کشور در عرصه انرژی به همین صادرات نفت و میعانات گازی محدود میشود، تحریم جدید میتواند شرایطی را رقم بزند که جبران آن اگر ممکن باشد، آسان نیست. این موضوع را باید در چارچوب تصویر کلانتری مشاهده کرد، یعنی سناریوهای مطرح درباره پیک مصرف نفت (Demand Peak) در دهه 2030 و 2040 که به معنای اهمیت بیش از گذشته تولید حداکثری از منابع نفت است. چراکه روزبهروز از طرفداران استراتژی بلندمدت نگه داشتن ذخایر نفت زیر زمین کاسته شده و به طرفداران تولید حداکثری از آن (پیش از تبدیل شدن نفت به زغالسنگ دوم، یعنی سوختی که با وجود فراوانی بخش زیادی از آن بلااستفاده خواهد ماند) افزوده میشود.