مصائب مردان
اقتصاد چه تاثیری بر سلامت مردان ایرانی دارد؟
تاثیر شغل مناسب بر سلامت انسان از اهمیت بالایی برخوردار است. این موضوع مورد تایید روانشناسان بوده و در نتیجه کارهای پژوهشی مانند کاری که طی سالهای 2009 و 2010 در انگلستان انجام شده آمده است که افراد دارای اختلالات روانی مانند افسردگی هنگامی که دنبال یافتن شغل مناسبتری بودند، پس از به دست آوردن شغل مورد نظرشان سلامت روانی خود را بهبود بخشیدند ولی کسانی که مشاغل پرتنش، کمدرآمد یا نامناسبی به دست آوردند، در سلامت روانیشان بهبودی حاصل نشده بود.
تاثیر شغل مناسب بر سلامت انسان از اهمیت بالایی برخوردار است. این موضوع مورد تایید روانشناسان بوده و در نتیجه کارهای پژوهشی مانند کاری که طی سالهای 2009 و 2010 در انگلستان انجام شده آمده است که افراد دارای اختلالات روانی مانند افسردگی هنگامی که دنبال یافتن شغل مناسبتری بودند، پس از به دست آوردن شغل مورد نظرشان سلامت روانی خود را بهبود بخشیدند ولی کسانی که مشاغل پرتنش، کمدرآمد یا نامناسبی به دست آوردند، در سلامت روانیشان بهبودی حاصل نشده بود. در واقع استرس شدید در چنین افرادی بدتر از کسانی بود که بیکار باقی مانده بودند. در ایران نیز با توجه به اینکه آمار مرگومیر در مردان بالاتر از زنان است و طبق گفته برکاتی مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت زنگ خطر برای سلامت مردان ایرانی به صدا درآمده، اهمیت پرداختن به این موضوع را بیش از پیش نمایان میسازد. البته علل مرگومیر طیف وسیعی از بیماریها و حوادث غیرعمد و عمد را شامل میشود. اما توجه به عوامل خطر و بیماریها بهخصوص برای مردان که در معرض رفتارهای پرخطر بیشتری نسبت به زنان هستند تا حد زیادی سلامت مردان را تحت تاثیر قرار میدهد. مطابق با آنچه برکاتی مدیرکل دفتر سلامت و جمعیت گفته حوادث و سوانح عمد 3 /4 برابر، حوادث غیرعمد 6 /3 برابر، بیماری عفونی سه برابر و بیماریهای اعصاب و روان نیز هفت برابر در مردان بیشتر از زنان است. نقش عوامل محیطی بر بروز این بیماریها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. توجه به بازار کار کشور، از آنجا که بستر فعالیت اقتصادی محسوب میشود و ویژگیهای کاری به عنوان علل محیطی که بر روان و سلامت فرد تاثیرگذار است، حائز اهمیت است به گونهای که بهبود وضعیت کاری بر سلامت فرد و ارتقای امید به زندگی افراد بهخصوص مردان ایرانی نقش موثری بازی میکند. نگاه دقیقتر و موشکافانهتر به نرخ بیکاری به تفکیک جنسیت در کشور –که نرخ بیکاری را به تفکیک بیکاران قبلاً شاغل و بیکاران قبلاً غیرشاغل در نظر میگیرد- نشان میدهد که مردان در ایران نسبت به زنان از ناپایداری شغلی بیشتری رنج میبرند. از اینرو میتوان این نتیجه را گرفت که شرایط کاری نامساعد در محیط کار تاثیر منفی قابل توجهی بر سلامت مردان ایرانی نسبت به زنان دارد. این امر مستلزم این است که سیاستگذاران علاوه بر توجه به نرخ بیکاری، ثبات شغلی و شرایط مناسب کسبوکار را هم مدنظر قرار دهند و صرفاً تلاشها در جهت کاهش کمیت نرخ بیکاری کافی نیست.
در واقع بررسی نرخ بیکاری به تفکیک جنسیت که در پنج سال گذشته شاغل بودهاند و بعداً بیکار شدهاند و بیکارانی که هنوز موفق به دستیابی به شغل نشدهاند طی سالهای 90 تا 95 نشان میدهد که در مردان سهم بیکاران قبلاً شاغل به مراتب بالاتر از سهم بیکاران قبلاً غیرشاغل است و این برای زنان دقیقاً برعکس است. زنان با اینکه نسبت به مردان دارای نرخ مشارکت پایینتر و نرخ بیکاری کل بیشتری هستند اما از ثبات شغلی بیشتری برخوردارند.
میزان عدم ثبات شغلی در بخشهای متفاوت اقتصادی نیز قابل بررسی است. بررسی سهم بیکاران قبلاً شاغل در پنج سال گذشته در بخشهای مختلف اقتصادی به تفکیک نشان میدهد که ناپایداری شغلی عمدتاً در بخش صنعت (به ویژه ساختمان) سپس کشاورزی و در بخش خدمات است که در بخش خدمات عمدتاً در بخشهای خردهفروشی و عمدهفروشی، اداره امور عمومی و حملونقل، انبارداری و ارتباطات بیشتر از سایر بخشها عدم ثبات شغلی را داراست.
در گروه زنان ناپایداری شغلی عمدتاً در بخش صنعت و در بخش خدمات در زیربخشهای آموزش و بهداشت و خردهفروشی و عمدهفروشی دیده میشود.
در گروه مردان ناپایداری شغلی علاوه بر بخش صنعت و ساختمان، در بخشهای کشاورزی و در زیربخشهای اداره امور عمومی، حملونقل و انبارداری و ارتباطات و خردهفروشی و عمدهفروشی بخش خدمات قابل مشاهده است.
بنابراین شغل مناسب که مولفههای آن میتواند نوع شغل، میزان پیشرفت در کار، رضایت شغلی و میزان حقوق باشد بر سلامت فرد تاثیرگذار است. از آنجا که به لحاظ فرهنگی در جامعه ما مردان نانآور خانواده تلقی میشوند نرخ مشارکت و نرخ اشتغال بالاتری نسبت به زنان در بازار کار ایران دارند و به نوعی میتوان گفت که ساختار بازار کار جنسیتزده ایران به نفع مردان است. اما این تنها یک روی سکه است و روی دیگر میزان پایداری و ثبات شغلی است که سلامت فرد در آن شغل تضمین شود. آنچنان که آمارها نشان میدهد ثبات شغلی مردان در ایران با مشکل جدی روبهرو است. مشاغلی که ویژگیهای آنها استرس کاری، انتخاب نادرست شغل، وظایف بدون پاداش و ترقی اندک در شغل باشد سلامت فرد را تهدید میکند و این عدم رضایت از شغل صرفاً به این خاطر که فرد بیکار نباشد تبعات بدتری را به همراه دارد که نهتنها بر سلامت خود شخص بلکه بر اطرافیانش نیز تاثیر میگذارد. اگر فرصتهای شغلی بر اساس استعدادها و توانمندیها و نیاز بازار کار فراهم شوند و افراد بتوانند شغل مورد نظر خود را که متناسب با علایق و ارزشهای فردی است، انتخاب کنند قطعاً سطح بهرهوری و ارزش افزوده بیشتری را به همراه خواهند داشت. اهمیت پرداختن به این مساله دوچندان میشود وقتی آمار بیکاران فارغالتحصیل دانشگاهی که عمدتاً نیروی جوان هستند بالاست و فرصتهای شغلی متناسب با سطح تحصیلات آنها در بازار کار وجود ندارد. این افراد پس از سپری کردن دورههای آموزشی تحصیلی در دانشگاهها خواهان شغل مناسب هستند و در صورت تداوم وضعیت موجود مجبورند به مشاغلی بپردازند که در بسیاری از موارد ارتباطی با آموختههای تحصیلی و مهارتی آنها ندارد. ساختار بازار کار در بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات باید با توجه به خیل عظیم فارغالتحصیلان دانشگاهی تحولاتی را تجربه کند تا بتواند از مشکلات عدیدهای که هم سطح توان و نیروی فردی را به تحلیل میبرد و هم غنای زندگی ایرانی را تهدید میکند جلوگیری کند. در غیر این صورت عواقب ناگواری از این حیث در انتظار خواهد بود.