رویای شور
آیا انتقال آب به کویر مرکزی ایران از منظر زیستمحیطی توجیهپذیر است؟
«ایران دچار ورشکستگی آب است»، «منابع آبی از مرز بحران گذر کرده است»، «ایران تنها کشوری است که 80 درصد منابع آبی تجدیدپذیر سالانه خود را مصرف میکند» و... اینها تنها بخشی از اظهارنظر کارشناسان محیط زیست و آب و از آن مهمتر مدیران سازمان محیط زیست ایران است.
جواد حیدریان: «ایران دچار ورشکستگی آب است»، «منابع آبی از مرز بحران گذر کرده است»، «ایران تنها کشوری است که 80 درصد منابع آبی تجدیدپذیر سالانه خود را مصرف میکند» و... اینها تنها بخشی از اظهارنظر کارشناسان محیط زیست و آب و از آن مهمتر مدیران سازمان محیط زیست ایران است.
انتقال آب حوضه به حوضه در ایران به چه معنی است؟ آیا این طرحها توجیه اقتصادی و سیاسی- اجتماعی دارند؟
انتشار نامه عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست به معاون اول رئیسجمهور و چراغ سبز برای انتقال آب خوزستان به کرمان در حالی جنجال جدی در فضای محیط زیست کشور به وجود آورد که وزیر اقتصاد از تشکیل کارگروه و بررسی انتقال آب از خلیجفارس به کویر مرکزی ایران خبر داده است.
انتقال آب خزر به کویر یا انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی ایران اتفاق تازهای در حوزه مدیریت آب و محیط زیست کشور نیست. حدود 50 سال است رویای انتقال آب به مرکز تفتیده ایران در سر مقامات بلندپایه و میانی کشور شنا میکند؛ رویایی که آنقدر شور است که میتوان آن را با ایده بلندپروازانه و غیرکارشناسی بریدن ارتفاعات رشتهکوه البرز برای تعدیل و جابهجایی هوای فلات مرکزی از شمال به مرکز ایران مقایسه کرد. ایدهای که در دهه 50 شمسی برای بهبود وضعیت زیست در کویرهای خالی از زیست ایران پیشنهاد شده بود.
آنچه بر همگان واضح است، کمبود شدید آب برای تامین شرب شهرها و البته کشاورزی است. اما سوال اساسی این است که آیا مدیریت بهینهای بر حداقل دارایی و ذخیرههای آبی کشور صورت میگیرد که طرحهای محیرالعقول انتقال حوضه به حوضه آب دهههاست روی میز مدیریت کشور جا خوش کرده است؟ آیا سخت بودن مدیریت دقیق آب در بخش کشاورزی و کنترل مصرف و آموزش کافی به شهروندان دلیل کافی برای طرحهای بیدقتی چون انتقال آب نیست؟
برای پاسخ به ابهاماتی پیرامون طرحهای عجیب انتقال آب از حوضههای داخلی باید با دقت به تبعات زیستمحیطی و البته لطمات اقتصادی آن نگریست چراکه بیتردید علاوه بر تشدید تنشهای اقلیمی، ممکن است تنشهای اجتماعی در ایران را دامن بزند.
بیشک باید به ویژگیهای فلات ایران به عنوان سرزمینی ذاتاً خشک و نیمهخشک به عنوان امری قهری توجه بسیار کرد؛ توجهی که دولتمردان را به فرآیند توسعه در حوزههای اقتصادی ارجاع میدهد چراکه ایران با توجه به اقلیم متفاوت نیازمند توسعهای کممصرف در حوزه آب بوده اما شوربختانه چنین نشد و از ابتدای روند صنعتی شدن کشور، گامهای غلطی در احداث و جانمایی صنایع پرمصرف برداشته شد و حالا تاوانش بر گرده عرصههای طبیعی کشور و منابع حیاتی و شکننده ایرانزمین فرود آمده است.