مطالبات نامتعارف
چرا مردم ایران تحقق همه انتظارات اقتصادی و غیراقتصادی خود را از دولت میخواهند؟
دقیقاً مشخص نیست به کدام دلیل، ما ایرانیها برای رتق و فتق همه امور خود به نهاد دولت چشم دوختهایم؛ از انتظاراتی که برای دخالت مستقیم دولت برای ایجاد شغل وجود دارد تا توقع کنترل دستوری قیمتها و حتی قیمتگذاری اقلام غیرضروری موجود در بازار یعنی در این سالها که رقم کسری تراز عملیاتی دولت از سالی به سال دیگر فزونتر شده، نهتنها ذرهای از آنچه مردم از نهاد دولت توقع میکنند، کاسته نشده که بر میزان انتظارات و مطالبات نیز افزوده شده است.
ندا گنجی: دقیقاً مشخص نیست به کدام دلیل، ما ایرانیها برای رتق و فتق همه امور خود به نهاد دولت چشم دوختهایم؛ از انتظاراتی که برای دخالت مستقیم دولت برای ایجاد شغل وجود دارد تا توقع کنترل دستوری قیمتها و حتی قیمتگذاری اقلام غیرضروری موجود در بازار یعنی در این سالها که رقم کسری تراز عملیاتی دولت از سالی به سال دیگر فزونتر شده، نهتنها ذرهای از آنچه مردم از نهاد دولت توقع میکنند، کاسته نشده که بر میزان انتظارات و مطالبات نیز افزوده شده است؛ دولت و نهادی که البته در ایفای وظایف اصلی خود وامانده است. البته برخی در تجزیه و تحلیل این مساله، دولت را مقصر اصلی شکلگیری این حجم انبوه از خواستهها و امیدها میپندارند. بهزعم آنها، دخالت دولت در همه شئون زندگی مردم اعم از اقتصادی و غیراقتصادی آنها را بیش از میزان متعارف نسبت به این نهاد متوقع ساخته است. در این میان سیاستمدارانی که در راس دولت قرار میگیرند، به جای آنکه این انتظارات را به طور واقعبینانه تعدیل کنند، خود به گسترش و تعمیق آن دامن میزنند یعنی فارغ از اینکه توقعات مردم از دولت به طور خودجوش در حال افزایش است، هرچند سال یکبار نیز موسم برگزاری انتخابات فرامیرسد و سیاستمداران برای عبور از این خوان، هر آنچه شعار بلدند بر زبان جاری میکنند غافل از اینکه این وعدهها و شعارها بر دامنه انتظارات میافزاید؛ وعدههایی اغلب پوپولیستی و مبتنی بر مفهوم عدالت توزیعی که بر درآمدهای نفتی تکیه دارد. چه، رویدادهای معطوف به دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری هنوز از ذهنها پاک نشده است. دوازدهمین خوان انتخابات ریاستجمهوری و کاندیداهایی که گویی در مزایده پرداخت یارانه بیشتر و اشتغالزایی بالاتر شرکت کرده بودند. حال آنکه برای مثال نقش دولت در بازار کار و ایجاد اشتغال در کشورهای توسعهیافته، غیرمستقیم است و بالعکس تجربه کشورهای ناموفق در زمینه ایجاد اشتغال نشان میدهد حضور گسترده دولت در اقتصاد چه در زمینه بنگاهداری و تولید، چه در زمینه مداخله در بازارهای مختلف و چه در زمینه حمایتهای گوناگون از بنگاههای اقتصادی شاید بتواند در کوتاهمدت منجر به افزایش اشتغال شود اما در نهایت اشتغال ایجادشده پایدار نخواهد بود.1
در شرایطی که دخالت دولت در امور اقتصادی و غیراقتصادی به ناکارآمدی بیشتر منتهی میشود، تغییر انگارههای مردم در مورد نوع خدماتی که دولت باید به آنها ارائه کند چگونه ممکن است؟ چگونه ممکن است به جای این انتظارات بیحدوحصر، صرفاً این مطالبه در میان ایرانیان شکل گیرد که دولت اصول حکمرانی خوب را رعایت کند. برخی بر این باورند که نخبگان جامعه اعم از روشنفکران، نویسندگان، روزنامهنگارها، نخبگان دولتی و نمایندگان مجلس در شکلگیری توقعات مردم از دولت نقش اساسی دارند و تا زمانی که این تغییر نگرش در میان نخبگان شکل نگیرد، نمیتوان به متعارف شدن انتظارات مردم از نهاد دولت امید بست.