سواد برای همه
چرا هشتم سپتامبر، روز جهانی مبارزه با بیسوادی نامگذاری شد؟
17 نوامبر سال ۱۹۶۵ میلادی، یونسکو روز هشتم سپتامبر را بهعنوان روز جهانی مبارزه با بیسوادی نامگذاری کرد که دلیل این نامگذاری نشان دادن اهمیت سواد برای افراد و جوامع بود. یونسکو در این زمان بر ضرورت تلاش جهانی در ریشهکنکردن بیسوادی تاکید و برنامههایی برای تحقق این هدف وضع کرد.
17 نوامبر سال ۱۹۶۵ میلادی، یونسکو روز هشتم سپتامبر را بهعنوان روز جهانی مبارزه با بیسوادی نامگذاری کرد که دلیل این نامگذاری نشان دادن اهمیت سواد برای افراد و جوامع بود. یونسکو در این زمان بر ضرورت تلاش جهانی در ریشهکنکردن بیسوادی تاکید و برنامههایی برای تحقق این هدف وضع کرد. طی ۵۲ سالی که از این نامگذاری میگذرد، کشورهای زیادی این روز را جشن میگیرند و در این روز به تشریح موفقیتهای خود در زمینه مبارزه با بیسوادی میپردازند و آمارهایی از نرخ رشد سوادآموزی ارائه میدهند.
جشن روز مبارزه با بیسوادی در هر سال با شعار خاصی برگزار میشود و این شعار از سوی یونسکو اعلام میشود. این شعارها همراستا با اهداف سازمان ملل برای این نامگذاری یعنی سواد برای همه و تلاش جهانی برای مبارزه با بیسوادی است مثلاً در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی شعار اصلی این روز، سواد و سلامت بود و برای سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میلادی شعار سواد و قدرت گرفتن انتخاب شد. در این سالها تاکید اصلی روی برابری جنسیتی در سوادآموزی و تقویت زنان در جوامع بود که هر دو مساله برای ایجاد جامعهای پایدار و توسعهیافته ضروری اعلام شد.
اما سوال این است که شمار افراد بیسواد در دنیا چقدر است؟ به گزارش یونسکو هماکنون ۷۷۵ میلیون نفر در دنیا از مهارتهای سوادی کافی برخوردار نیستند و یک نفر از هر پنج نفر از ساکنان بزرگسال کره زمین کاملاً بیسواد است. طبق این آمار دوسوم از کل افراد بیسواد دنیا را زنان تشکیل میدهند. مساله نگرانکننده اینجاست که 7 /60 میلیون نفر از کودکان در کلاسهای درس مدارس شرکت نمیکنند و تعداد بسیار زیادی -بالغ بر ۶۰ میلیون کودک- هر از گاهی در کلاس حاضر میشوند و سپس غیبتهای طولانی دارند و در نتیجه این روش مدرسهروی نمیتوان آنها را افراد سوادآموز اطلاق کرد.
طبق گزارش یونسکو در سال ۲۰۱۵ میلادی کشورهای جنوب و غرب آسیا کمترین نرخ سواد بزرگسال را در تمام مناطق دنیا دارند. نرخ باسوادی بزرگسالان در این منطقه برابر با 6 /58 درصد بود. کشورهای واقع در جنوب صحرای آفریقا از این نظر در جایگاه دوم قرار دارند و نرخ سواد در میان بزرگسالان این کشورها برابر با 7 /59 درصد بود. نرخ سواد در میان بزرگسالان در کشورهای عربی 7 /62 درصد و در کشورهای صنعتی بالغ بر ۸۵ درصد است.
بیشترین نرخ بیسوادی در کشورهای بورکینافاسو، نیجر و مالی گزارش شده است و طبق این آمار در سال ۲۰۱۵ میلادی تنها 8 /12 درصد بزرگسالان بورکینافاسو، 4 /14 درصد از بزرگسالان نیجر و ۱۹ درصد بزرگسالان مالی باسواد بودند.
گزارشها نشان میدهد رابطه مستقیمی بین بیسوادی و فقر در یک کشور وجود دارد به این معنا که هرچه فقر در یک کشور بیشتر باشد، بیسوادی در آن کشور بیشتر است.
از طرف دیگر در کشورهایی که تبعیض علیه زنان وجود دارد و زنان از فعالیتهای انسانی و اجتماعی محروم هستند، بیسوادی زنان بیشتر است.
بیسوادی 10 درصد جمعیت دنیا
به گزارش بنیاد جهانی سواد WLF حدود ۱۰ درصد از جمعیت دنیا یا بهطور کامل بیسواد هستند یا از سطح سواد بسیار پایینی برخوردارند. به تعبیر بهتر ۱۰ درصد از جمعیت ساکن روی کره زمین امور اولیه مانند خواندن اسم و برچسب نحوه مصرف داروهای مختلف را انجام نمیدهند و از خواندن کتاب و تابلوهای راهنمایی در مسیرهای مختلف عاجز هستند. اما مساله مهمتر این است که افزایش نرخ بیسوادی با فقر رابطه مستقیم دارد. بنیاد جهانی سواد در این مورد نوشت: بیسوادی افراد را در یک چرخه فقر اسیر میکند و باعث میشود تا آنها فرصتهای محدودی برای اشتغال و کسب درآمد داشته باشند و این مساله بهتدریج باعث میشود فقر در خانواده ادامه پیدا کند، زیرا فرزندان به دلیل ناتوانی مالی خانواده از مدرسه رفتن محروم میشوند یا کمبود منابع مالی باعث میشود تا آنها درس را جدی نگیرند و به سرعت جذب کارهای بدنی و کمدرآمد شوند.
آمارهای جهانی نشان میدهد دستمزد افراد بیسواد ۴۲ درصد کمتر از افراد باسواد است که دلیل آن ضعف آنها در برقراری ارتباط موثر با دیگران و انجام کارهایی است که نیاز به سواد دارد. در واقع بیسوادی که در ابتدا زمینه را برای فقر فراهم کرده است
بهتدریج به افزایش سطح بیسوادی در جامعه و گسترش فقر دامن میزند.
ناتوانی افراد بیسواد در تصمیمگیریهای بزرگ اجتماعی و سیاسی
این بنیاد در ادامه نوشت: افراد بیسواد ضمن ناتوانی در خواندن برچسبهای انرژی یا دستورالعملهای کارهای ساده از قبیل دستورالعمل مصرف دارو یا دستورالعمل پخت مواد غذایی نیمهآماده، با معضلهای بزرگتری روبهرو میشوند. مثلاً آنها توانایی پر کردن فرمهای درخواست کار را ندارند و حتی اگر بتوانند این فرمها را با کمک پر کنند، شانس کمتری نسبت به افراد باسواد برای به دست آوردن کار دارند.
حتی اگر این افراد بتوانند شغلی مناسب به دست آورند شرکت در کلاسهای مهارتآموزی برای آنها دشوارتر خواهد بود و به همین دلیل سرعت رشد آنها در آن شغل کمتر است و این باعث ناراحتیهای روحی و مشکلات زیاد برای این افراد میشود. از طرف دیگر این افراد توانایی کمتری برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی-انسانی دارند مثلاً آنها از قدرت پایینتری در درک سیاستهای دولتها و تصمیمگیری درست برای انتخاب فرد اصلح برخوردارند و به همین دلیل به راحتی میتوانند به مسیر نادرست سوق
داده شوند. افراد بیسواد بیش از بقیه در تحلیل درستی یا نادرستی تبلیغات مختلف اشتباه میکنند و احتمال آسیب دیدن آنها بیشتر است.
یکی دیگر از آسیبهایی که بیسوادی به جامعه وارد میکند مانعسازی در مسیر برنامهریزیهای مالی و بهداشتی برای بیسوادان است.
بیسوادی افراد به خصوص در زمان بیماری باعث میشود آنها در معرض خطرات زیادی قرار بگیرند و وابستگی این قشر به خدمات رفاهی دولتی بیشتر شود. در نتیجه هزینه تامین خدمات رفاهی از سوی دولت افزایش پیدا میکند که مشکلات مالی زیادی برای دولت ایجاد میکند ولی طبق گفته اقتصاددانان این هزینهها را نمیتوان اصلیترین و مهمترین هزینه اقتصادی بیسوادی در جامعه دانست.
هزینه فرصتهای از دسترفته
هزینه فرصتهای از دسترفته اصلیترین هزینهای است که بیسوادی به اقتصاد وارد میکند و محاسبه عددی این هزینه هم کار دشواری است. هزینه فرصت از دسترفته ایجاد ثروتهای شخصی از سوی افراد جامعه که هماکنون بیسواد هستند، هزینه فرصت از دسترفته عدم ایجاد فعالیت کارآفرینی از سوی بیسوادان و هزینهای که به دلیل عدم توانایی این افراد در ایجاد یک خانواده سالم و پویا به جامعه تحمیل میشود از مهمترین هزینههای اقتصادی بیسوادی است.
بنیاد جهانی بیسوادی در این زمینه نوشت: مطالعات نشان میدهد بخش زیادی از جرائم و فعالیتهای مخالف منافع اقتصادی از سوی افرادی انجام میشود که از نظر اقتصادی در شرایط نامطلوبی هستند. در واقع فقر ریشه جرائم است و بیسوادی عامل اصلی ایجادکننده فقر است. افرادی که در نتیجه بیسوادی و فقر توان اداره زندگی خود و خانوادهشان را ندارند، شاهد ایجاد فضایی بیثبات و غیرقابل کنترل در خانواده میشوند و حتی اگر پدر و مادر برای تامین نیازهایشان به اعمال خلاف قانون روی نیاورند، احتمال درگیر شدن فرزندانشان در این قبیل فعالیتها بسیار زیاد است.
هزینه بیسوادی برای اقتصادهای بزرگ، بیشتر است
سازمان ملل متحد فرمولی برای محاسبه هزینه اقتصادی بیسوادی ارائه داده است که طبق این فرمول هزینه بیسوادی برای هر کشور معادل 5 /0 درصد تولید ناخالص داخلی آن کشور است. به این معنا که اگر ارزش اقتصادی یک کشور بالا باشد، هزینه اقتصادی که بیسوادی به آن کشور وارد میکند بیشتر از دیگر کشورهاست و تاثیرات منفی آن روی جامعه و زندگی مردم بیشتر است. در سال گذشته هزینهای که بر اقتصاد آمریکا به دلیل بیسوادی عده قلیلی از مردم این کشور تحمیل شد، بالغ بر ۳۶۲ میلیارد دلار بود.
به همین دلیل است که کشورها برای حصول اطمینان از دسترسی تمام کودکان به کلاس درس و رایگان بودن تحصیلات ابتدایی در کشور خود تلاش میکنند و این شعار را سرلوحه کارشان قرار میدهند که سواد برای همه ضروری است. پس باید برای باسواد شدن تمام مردم تلاش کرد. سازمان ملل پیشنهادهایی برای کاهش بیسوادی در دنیا ارائه داده است که از جمله آنها میتوان به اجرای برنامههای آموزش بزرگسالان، ایجاد برنامههایی برای جذب دانشآموزان در مدارس و جذاب کردن فرآیند سوادآموزی، افزایش سطح دسترسی مردم به منابع آموزشی باکیفیت، آموزش و تکنولوژیهای روز دنیا برای دانشآموزان کودک و بزرگسالان اشاره کرد.
در پایان باید گفت سازمانهای جهانی بارها اعلام کردهاند سرمایهگذاری در افزایش سطح آموزش در جوامع بهتر و کمهزینهتر از سرمایهگذاری در برطرف کردن هزینههای ناشی از بیسوادی است. پس از همین امروز برای ریشهکن کردن این مشکل جهانی باید اقدام کرد و به این مساله توجه داشت که افراد باسواد میتوانند دنیا را بهتر تشریح و تفسیر کنند و برای توسعه با دولتها همراه شوند.