چگونه میتوان سرمایههای ایرانیان مهاجر را جذب کرد؟
مهاجران اطمینان میخواهند
بر اساس تحقیقات مقدماتی به عمل آمده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس، در سال 1386 ثروت ایرانیان مقیم خارج بالغ بر 1300 میلیارد دلار و ثروت ایرانیان مقیم آمریکا به تنهایی بالغ بر 900 میلیارد دلار بوده است.
بر اساس تحقیقات مقدماتی به عمل آمده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس، در سال 1386 ثروت ایرانیان مقیم خارج بالغ بر 1300 میلیارد دلار و ثروت ایرانیان مقیم آمریکا به تنهایی بالغ بر 900 میلیارد دلار بوده است. در سال 1394 شمار ایرانیان خارج از کشور حدود پنج میلیون نفر و میزان سرمایه آنان حدود چهار هزار میلیارد دلار برآورد شده است. اما چرا این سرمایهها تاکنون جذب اقتصاد ایران نشدهاند؟ زهرا کریمی در این مورد میگوید: «مشکل اصلی سرمایهگذاران، از جمله ایرانیان مهاجر برای ورود سرمایه و فعالیت در ایران، نه وجود اقتصاد سنتی بلکه نگرانی از عدم امنیت اقتصادی و بیثباتی قوانین و مقررات است.» به گفته این کارشناس اقتصادی، برای از میان بردن این عدماطمینان، باید تفاهم میان نهادهای مختلف شکل گیرد و از تمام تریبونهای رسمی و غیررسمی به صورت هماهنگ نسبت به امنیت فعالیتهای اقتصادی و علمی ایرانیان مهاجر در داخل کشور تضمین داده شود. عضو هیات علمی دانشگاه مازندران تصریح میکند: مهمترین راهکارهای جلب اعتماد و جذب سرمایههای فکری و مالی ایرانیان مقیم خارج از کشور، شکلگیری عزم ملی برای در اولویت قرار گرفتن تسریع آهنگ رشد اقتصادی و بهتبع آن پذیرش ضرورت افزایش سرمایهگذاری از طریق تضمین امنیت سرمایهگذاری، اصلاحات اداری و مقابله با فساد، گسترش فضای فعالیت برای بخش خصوصی و کاهش تنش در روابط بینالمللی است.
* * *
به نظر شما سرمایههای ایرانیان خارج از کشور بیشتر در چه حوزههایی و به چه شکلی است؟
متاسفانه آمار دقیقی از وضعیت ایرانیان مقیم سایر کشورهای جهان در دست نیست. برخی از آنان آنقدر سرشناس هستند که در سایتهای اینترنتی مطالب زیادی درباره موفقیتهای آنان و ثروتهای افسانهای آنها منتشر شده است. ایرانیان مهاجر در کشورهای صنعتی از آمریکا و کانادا گرفته تا اروپا و استرالیا در عرصههای مختلف کار میکنند و بسیاری از آنان به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند. در صنعت IT در سیلیکونولی، موسسات عظیمی مانند yahoo، eBay، drop box جایگاه دانشمندان ایرانی برجسته است و کار در سطوح بالای مدیریت این سازمانها ثروت هنگفتی برای آنان به ارمغان آورده است. به علاوه در رشتههای متنوع دیگری از قبیل رستوران و هتلداری، تولید عروسک، مد و پوشاک ایرانیان در میان چهرههای برجسته جهان جای دارند. در زمینه علمی نیز نقش ایرانیان مهاجر چشمگیر است. در اغلب دانشگاههای معتبر کشورهای صنعتی، استادان ایرانی در پیشبرد دانش سهم قابل توجهی دارند. یکی از ایرانیان ساکن آلمان میگوید در دانشگاههای این کشور همه استادان ایرانی حاضر در این دانشگاهها، از موقعیت درخشانی برخوردار هستند. مشابه همین وضعیت در دانشگاههای کشورهای مختلف جهان حاکم است.
آیا اقتصاد ایران به شکل سنتی خود میتواند پذیرای سرمایهگذارانی باشد که احتمالاً سرمایهگذاری در حوزههای جدیدی از اقتصاد را تجربه کردهاند؟
اقتصادهای سنتی، فرصتهای فراوانی برای آغاز کسبوکارهای جدید و بهکارگیری ایدههای نوین فراهم میآورند. در این کشورها امکان تولید کالاها و خدمات جدید و معرفی شیوههای کارآمد برای افزایش بهرهوری عوامل تولید وجود دارد که جاذبه فراوانی برای ورود سرمایه ایجاد میکند. مشکل اصلی سرمایهگذاران از جمله ایرانیان مهاجر برای ورود سرمایه و فعالیت در ایران، نه وجود اقتصاد سنتی، بلکه نگرانی از عدم امنیت اقتصادی و بیثباتی قوانین و مقررات است.
در اوایل دهه 1980 زمانی که سرمایه مهاجران چینی به این کشور وارد شد، چین کشوری منزوی با اقتصادی ناتوان و سنتی بود ولی رهبران حزب کمونیست چین تصمیم گرفته بودند با بهرهگیری از تمام مشوقهای اقتصادی و تضمین امنیت سرمایهگذاری، سرمایه خارجی را به کشور جذب کنند. عزم راسخ رهبران حزب و هماهنگی در درون نظام، اعتماد صاحبان سرمایه را جلب کرد و مهاجران چینی که بخش بزرگی از آنها پس از به قدرت رسیدن حزب کمونیست این کشور را ترک کرده بودند، در عرصههای مختلف اقتصادی به ویژه در بخش صنعت این کشور سرمایهگذاری کردند.
بنابراین مشکل عدم جذب سرمایه خارجی از جمله عدمموفقیت در جذب سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور، ساختار سنتی اقتصاد ایران نیست بلکه عدمشکلگیری عزم ملی در مورد پذیرش اولویت تسریع آهنگ رشد سرمایهگذاری، تولید و اشتغال و عدمتضمین امنیت سرمایهگذاری مشکل ماست.
آیا حتماً این چهار هزار میلیارد دلار باید به ایران آورده شود تا در توسعه اقتصادی کشور نقش بسزایی داشته باشد یا اینکه میتوان از سرمایهگذاری در کشورهای دیگر به کمک این سرمایهها هم سود برد؟
جذب سرمایههای ایرانیان مقیم خارج از کشور به معنای ورود تمامی ثروت و سرمایه ایرانیان مهاجر نیست. در سالهای اخیر بر نیاز ایران به سالانه حدود 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری تاکید شده است. ورود چندصد میلیارد دلار سرمایه که فقط کسر کوچکی از ثروت و سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور است، میتواند تحرک قابل توجهی در اقتصاد ایجاد کند.
وجود فضای کسبوکار باثبات و تضمین امنیت سرمایهگذاران، علاوه بر مهاجران، بر صاحبان سرمایه ساکن در ایران نیز تاثیر مثبت قابل توجهی خواهد داشت. به علاوه، ورود سرمایه ایرانیان مهاجر میتواند شرکتهای خارجی را نسبت به امنیت سرمایهگذاری در ایران مطمئن سازد و ورود سرمایه از شرکتهای مختلف جهان را تسریع کند. در تجربه چین نیز از اواخر دهه 1990، ورود سرمایه خارجی به این کشور شتاب گرفت در حالی که در اوایل دهه 1990 حدود 90 درصد از سرمایه واردشده به این کشور متعلق به چینیهای مهاجر بود.
دور بودن چندین ساله مهاجران ایرانی از این کشور باعث میشود آنها چندان مطلع به سازوکارهای سرمایهگذاری و موانع این کار در ایران نباشند. به نظر شما چطور میتوان این مساله را حل کرد و به آنها اطمینان خاطر داد؟
ایرانیان مقیم کشورهای مختلف جهان از طریق دوستان و خویشاوندان خود ارتباطات مستحکمی با ایران دارند. به علاوه، آنان از طریق وسایل ارتباطجمعی، به ویژه اینترنت، اخبار ایران را دنبال میکنند و از تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران باخبر هستند. بهطور مثال پس از برجام این تصور به وجود آمد که به سرعت تعامل ایرانیان داخل و خارج از کشور تسهیل خواهد شد و همکاریهای گسترده اقتصادی صورت خواهد گرفت ولی در عمل این انتظار برآورده نشد. از سوی تریبونها و نهادهای مختلف رسمی و غیررسمی اظهارات متفاوتی مطرح شد و فضای عدماطمینان نسبت به جذب سرمایههای مالی و فکری ایرانیان مقیم خارج از کشور تداوم یافت. به طور مثال چندی قبل یکی از نمایندگان مجلس اعلام کرد ایرانیان دوتابعیتی حق داشتن اموال غیرمنقول در ایران را ندارند. اظهارات خصمانه نسبت به مهاجران در برخی روزنامههای رسمی کشور تداوم دارد. اینچنین شرایطی مانع اصلی در شکلگیری اطمینان به امنیت سرمایهگذاری در ایران برای ایرانیان مهاجر است. برای از میان بردن این عدماطمینان، باید تفاهم میان نهادهای مختلف شکل گیرد و از تمام تریبونهای رسمی و غیررسمی به صورت هماهنگ نسبت به امنیت فعالیتهای اقتصادی و علمی ایرانیان مهاجر در داخل کشور تضمین داده شود و در مقابل نسبت به افراد و گروههایی که در جهت ایجاد بیثباتی و عدماطمینان در فضای کسبوکار ایران اقدام میکنند، به صورت قانونی برخورد شود.
چه تفاوتهایی میان مشارکت مهاجران در توسعه میهن خود و سرمایهگذاری مستقیم خارجی وجود دارد؟
بسیاری از مهاجران به دلیل تعلق خاطر به کشور مادری، حاضر هستند بهرغم سودآوری پایینتر در کشور مادری سرمایهگذاری کنند. بسیاری از آنان علاقهمندند که در توسعه کشور خود سهم داشته باشند ولی از این گرایشهای ویژه که بگذریم، مهاجران به دلیل دانستن زبان و فرهنگ کشور مادری و داشتن ارتباطات مستحکم و گسترده با داخل کشور از طریق دوستان و خویشاوندان، در انجام فعالیتهای اقتصادی با ریسک کمتری مواجه هستند. مهاجران از قواعد غیررسمی و راههای کوتاه حل مشکلات اداری آگاه هستند. به همین دلیل میتوانند به عرصههایی وارد شوند که ابتدا ممکن است برای شرکتهای خارجی جاذبهای نداشته باشد. بهطور مثال در حال حاضر شرکتهای بزرگ خارجی علاقهمند به سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران هستند که با تضمین جدی دولت برای امنیت سرمایه آنها همراه است.
از ویژگیهای مهم سرمایه چینیهای مهاجر در این کشور، سرمایهگذاری آنها در موسسات کوچک و متوسط با سمتگیری صادراتی بوده است در حالی که غالباً شرکتهای بزرگ خارجی به تولید در کارخانجات بزرگ برای بازارهای داخلی علاقهمندند.
در فاصله سالهای 1990 تا 2015 حدود نیمی از کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین از سوی چینیهای مقیم خارج تامین شده است. چینیها چه امتیازاتی برای مهاجران در نظر گرفتهاند؟
با اینکه چین و تایوان از نظر سیاسی روابط نسبتاً خصمانهای دارند ولی حزب کمونیست چین از دهه 1980 با تدوین قوانین ویژه امنیت ورود و خروج سرمایه چینیهای مقیم تایوان را تضمین کرد. در عین حال مناطق ویژه اقتصادی در همسایگی هنگکنگ و تایوان شکل گرفت که ورود این سرمایهها به چین را تسهیل کند. قطعاً حزب کمونیست چین نگران بود که در میان چینیهای مهاجر کسانی با هدف ضربه زدن به این کشور و به بهانه سرمایهگذاری، در چین به فعالیت بپردازند ولی در نهایت با توجه به پذیرش اولویت تسریع آهنگ رشد اقتصادی و ضرورت افزایش سرمایهگذاری، در مورد تضمین امنیت سرمایه چینیهای مهاجر تفاهم شد. معافیتهای مالیاتی و تسهیل واردات برای تولید کالا جهت صادرات از دیگر امتیازاتی بود که جذب سرمایه چینیهای مهاجر را ممکن ساخت.
به نظر میرسد چینیها ریسک بالای سرمایهگذاری در شرایط نااطمینانی حقوق مالکیت را به دلیل زبان و فرهنگ مشترک، برخورداری از روابط خویشاوندی و تعلقخاطر و گرایش به خدمت به کشور خویش پذیرفتند. به نظر شما ایرانیها هم میتوانند چنین اقدامی کنند؟ ضمن اینکه آیا ریسک سرمایهگذاری در ایران مانند چین است؟
همانگونه که اشاره شد، در ابتدای دهه 1980 چین از منزویترین کشورهای جهان بود. 30 سال حاکمیت حزب کمونیست، ارتباط این کشور با جهان را به شدت کاهش داده بود. شرکتهای خارجی از خطرات و منافع سرمایهگذاری در چین اطلاع دقیقی نداشتند. به همین جهت در دهههای 1980 و 1990 بخش اعظم سرمایه واردشده به کشور چین متعلق به چینیهای مهاجر است.
در مورد ایران نیز شرکتهای خارجی نسبت به ثبات قوانین و مقررات در ایران تصور نامناسبی دارند ولی به باور من وضع ایران در این مورد نسبت به چین اوایل دهه 1980 بهتر است اما مسالهای که وضع ایران را تا حدودی دشوار میسازد، عدم شکلگیری اجماع نظر در درون نظام جمهوری اسلامی ایران برای در اولویت قرار گرفتن رشد اقتصادی و ضرورت جذب سرمایه ایرانیان مهاجر است. اگر این اعتماد در میان ایرانیان مقیم سایر کشورهای جهان شکل گیرد که تردد به ایران برای آنان کاملاً امن است و همانطور که وزارت امور خارجه تاکید کرده است: «تمامی دارندگان پاسپورت ایرانی حق دارند بدون نگرانی به ایران سفر کنند»؛ تمام نهادهای اجرایی، قانونگذاری و قضایی در تضمین امنیت ایرانیان مهاجر هماهنگ و همکار هستند؛ در ایران فضای کسبوکار باثبات است؛ فعالیت بخش خصوصی به صورت همهجانبه مورد حمایت است و تنش جدی در روابط بینالمللی ایران آینده فعالیتهای اقتصادی را تهدید نمیکند؛ بسیاری از ایرانیان علاقهمند هستند که بخشی از ثروت و سرمایه خود را در داخل کشور به کار گیرند.
آیا تجربههای ناموفق سرمایهگذاری خارجی در ایران مانعی برای جذب سرمایه مهاجران ایرانی نیست؟
علاقهمندم که به صورت معکوس هم به مساله نگاه کنم: عدمموفقیت نظام جمهوری اسلامی ایران در جذب سرمایه ایرانیان مهاجر تاثیر منفی در جلب سرمایه شرکتهای خارجی دارد. همانگونه که در پاسخ به سوالات قبلی هم تاکید کردم، ریسک سرمایهگذاری در کشور مادری برای مهاجران کمتر از شرکتهای خارجی است. زمانی که سرمایه مهاجران به داخل کشور جذب میشود، این اطمینان برای شرکتهای خارجی نیز فراهم میآید که در این کشور میتوان فعالیت کرد. به سخن دیگر اگر شرایط مناسبی برای ورود سرمایه ایرانیان مهاجر فراهم آید، قطعاً ورود سرمایه شرکتهای خارجی را نیز تسهیل خواهد کرد. در حال حاضر بیثباتی و عدماطمینان نسبت به امنیت سرمایهگذاری، مانع مهمی بر سر راه ورود سرمایه ایرانیان مهاجر و شرکتهای خارجی به داخل ایران است.
پذیرش حقوق تابعیت دوگانه در کشور زادگاه و تاسیس وزارتخانه مربوط به امور مهاجران خارجی دو راهکار استفادهشده کشور هند است اما آیا بهکارگیری چنین راهکارهایی در ایران اصلاً امکانپذیر و در صورت اجرا توام با موفقیت خواهد بود؟
به نظر من پذیرش تابعیت دوگانه، به صورت غیررسمی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران وجود دارد به این معنی که دولت ایران اگر بداند یک ایرانی مهاجر تابعیت کشور دیگری را پذیرفته، تابعیت ایرانی او را لغو نمیکند ولی ایجاد شک و تردید در مورد امکان فعالیت اقتصادی آزادانه ایرانیان مهاجر در ایران و اظهاراتی مانند عدمامکان داشتن داراییهای غیرمنقول برای ایرانیان دوتابعیتی از مشکلات جلب سرمایههای مالی و فکری ایرانیان مهاجر است.
در ایران در وزارت امور خارجه، شورای امور ایرانیان مقیم خارج از کشور ایجاد شده است که هدف اصلی از تشکیل این شورا، تسهیل تعامل ایرانیان مهاجر با داخل کشور است ولی این شورا قادر نیست از اقدامات خصمانه برخی نهادهای قضایی که گاه نسبت به ایرانیان مهاجر انجام میشود جلوگیری به عمل آورد.
بنابراین مشکل اصلی در ایران فقدان قوانین یا نهادهای حامی تسهیل تعامل با ایرانیان مهاجر نیست. مساله، عدمهماهنگی میان نهادهای وابسته به قوای سهگانه و اظهارنظرهای متناقض یا متضاد از سوی تریبونهای رسمی و غیررسمی است.
به نظر شما تاکنون ایران چه تجربههایی در سیاستهای برقراری ارتباط با مهاجرانش داشته است؟ آیا این تجربهها نتایج موفقیتآمیزی در پی داشته است؟
سالهای سال است که ایران برای جلب همکاری ایرانیان مهاجر به طرق مختلف تلاش میکند؛ از ارسال نمایندگانی به مراکز اصلی تجمع و سکونت ایرانیان مهاجر و برگزاری نشستهای مختلف گرفته تا حضور مسوولان نظام در سفرهای خارجی در جمع ایرانیان مقیم دیگر کشورها، بخشهایی از تلاشهای ایرانیان برای جلب همکاری مهاجران ایرانی است. از اوایل دهه 1380 مساله ایجاد یک نهاد معین برای پیگیری امور ایرانیان مقیم خارج از کشور در وزارت امور خارجه مطرح شد که نهایتاً به گشایش دفتر شورای امور ایرانیان مقیم خارج از کشور در سال 1384 منجر شد. در سال 1385 این شورا از وزارت امور خارجه جدا و به نهاد ریاستجمهوری منتقل شد. پس از روی کار آمدن دولت روحانی مجدداً این شورا تحت مدیریت وزارت امور خارجه قرار گرفت. در مجلس شورای اسلامی نیز از اواخر دهه 1370 موضوع ایجاد فراکسیون ایرانیان مقیم خارج از کشور مطرح شد ولی پس از سالها بالاخره در مجلس دهم عملاً این فراکسیون فعال شد.
در کل نهادهایی که در رابطه با تسهیل تعامل ایرانیان مقیم خارج از کشور با ایران شکل گرفتهاند فرازوفرودهایی را تجربه کردهاند و عملکرد آنها در اثر ناهماهنگی میان دستگاههای مختلف اجرایی، قضایی و... با مشکل مواجه شده و در جلب اعتماد ایرانیان مهاجر برای سرمایهگذاری در ایران موفقیت محدودی داشتهاند.
مهمترین راهکارهای جلب اعتماد و جذب سرمایههای فکری و مالی ایرانیان مقیم خارج از کشور، شکلگیری عزم ملی برای در اولویت قرار گرفتن تسریع آهنگ رشد اقتصادی و بهتبع آن پذیرش ضرورت افزایش سرمایهگذاری از طریق تضمین امنیت سرمایهگذاری برای ایرانیان داخل و خارج از کشور، اصلاحات اداری و مقابله با فساد، گسترش فضای فعالیت برای بخش خصوصی و کاهش تنش در روابط بینالمللی است.