کودک گمشده
کودکانی که متولد نشدند
مرگ، یک انتخاب نیست؛ اما داشتن فرزند قطعاً یک انتخاب شخصی است. مردم یک جامعه را نمیتوان به اجبار به سمت زادوولد و شتاب جمعیتی سوق داد. تولد و فرزندآوری، هزینههای سنگینی دارد.
جامعهای که مردم آن دستمزد و درآمدشان پایینتر از خط فقر است و واجد شرایط کمکهای حمایتی دولتها شدهاند، رشد جمعیت و فرزندآوری نمیتواند دغدغه آن باشد. جمعیت، وقتی سلاح نیمهپنهان اقتصاد خواهد شد که بافت سیاسی-اقتصادی یک جامعه، مردم آن را نیازمندِ حداقلهای زندگی نکرده باشد؛ دلیلی که دولتهای ضعیف را از اقتصادهای قوی متکی بر نیروی کار فعال محروم میکند و در «خشکسالی جمعیتی»، اقتصادی فروریخته و رو به زوال را به آنها تحویل میدهد. «سَنسدمیکی» که «ران هتریک» در کتاب «خشکسالی جمعیتی؛ جامعه بیمردم» آن را بدتر از «صخره جمعیتی» توصیفی «هری دنت»، نویسنده پیشبینیهای هولانگیزِ آینده اقتصاد جهان، میداند و باور دارد یک فاجعه بزرگ در انتظار جهان است. به باور او، اگر در سال 2014، هری دنت، توضیح داد که چگونه تا 2050 حتی کشورهای ثروتمندی چون ایالات متحده با یک صخره جمعیتی زلزلهخیز مواجه میشوند و بازنشستگی دستهجمعی بیبیبومرها، آن گروه جمعیتی که نرخ مشارکت نیروی کار بیسابقهای داشتند، اقتصاد کار را متحول خواهد کرد، اما اکنون کووید و سیاستهای ناشی از آن، بسیاری از کشورها را به سمت «اقتصادهای بدون مردم» سوق میدهد و این برای کشورهایی با درآمد کم و اقتصاد کارِ ضعیف، چیزی فراتر از بحران است؛ چراکه نه دیگر آن نیروی کار فعال خود را دارند که به مثابه موجی باشند برای به حرکت درآوردن همه قایقهای داشته و نه اقتصاد ضعیفشان اجازه میدهد که به افزایش زادوولد فکر کنند و از پیامدهای ترسناک زندگی زیر سایه نرخ پایین باروری و جایگزینی رهایی یابند. تراژدی که گویی در بیربطترین حالت خود، اپیزودهایی از «فریاکونومیکس» استیون لویت و استیون دوبنر را فریاد میزند و میپرسد حالا فکر میکنید چه چیزی خطرناکتر است، «یک استخر پر از نیروی انسانی جوان، خلاق و نوآور با یک اقتصاد سرزنده یا یک بالن سوراخشده با مردمان گمشده»؟ که بیشک چیزی خطرناکتر از یک روند نزولی زادوولد، کمبود سرمایه انسانی فعال، نبود بازار کار پویا و شرایط اقتصادی خوب نیست. متغیرها و پارامترهایی که ناتاشا برومن، مدیر جهانی امور باروری «EMD Serono»، آن را پیشزمینه «سقوط بزرگ» میداند و بر فهم بهتر الگوهای بلندمدت جمعیتی و شناخت سناریوهای پنهانِ کاهش نرخ زادوولد، برای جلوگیری از این سقوط، تاکید دارد. او با استناد به دادههای کوانگ هیجون، استاد جمعیتشناسی دانشگاه ملی چونگنام کره جنوبی و فلیسیا کنال، مدیر موسسه مطالعات پیشرفته قاره آمریکا در دانشگاه میامی، توضیح میدهد: در طول شش دهه گذشته، نرخ باروری بهطور قابل توجهی کاهش یافته و از 3 /3 فرزند به ازای هر زن در سنین باروری در سال 1960 به دو فرزند در سال 2019 رسیده است. بر اساس پیشبینیها نیز تا سال ۲۱۰۰ میلادی جمعیت ۲۳ کشور شامل ژاپن، تایلند، ایتالیا و اسپانیا احتمالاً به نصف کاهش خواهد یافت و در ۳۴ کشور دیگر همچون چین، این کاهش به حدود ۲۵ درصد میرسد که پیام خوبی برای اقتصاد دنیا ندارد؛ چون جهانی چندقطبی را شکل خواهد داد که از حیث سیاسی عملاً جهان جدیدی است و اندازه اقتصادها، تعجببرانگیز از چیزی میشود که تصور میکنیم. برای مثال، نرخهای نزولی جمعیت نیروی کار تا سال 2035، محرک اصلی جلو زدن تولید ناخالص داخلی چین از آمریکاست و اقتصاددانان آمریکایی که سالها درباره روند سالخورده شدن قدرتهای اروپایی و شرق آسیا و اثرات آن بر اقتصاد این کشورها سخن گفتهاند، باید آماده رویارویی با تبعات بزرگترین چالش اقتصادی خود یعنی تغییرات جمعیتی و حرکت به سمت پیری و خشکسالی جمعیتی باشند. کمااینکه، اثرات اجتنابناپذیر انفجار جمعیتی نسل قبل آمریکا، امروز به شکل روند افزایشی نسبت جمعیت بازنشسته به جمعیت نیروی کار این کشور خود را نشان داده است. بر اساس گزارش مرکز تحقیقات بازنشستگی کالج بوستون، در سال 1964، زنان در سنین باروری ایالات متحده، بهطور متوسط 2 /3 فرزند داشتند که در سال 1974، این تعداد به 8 /1 و در سال 2019 به 7 /1 کاهش یافت و بعد از بروز همهگیری کووید 19 تاکنون نیز این روند کاهشی ادامه داشته است. به نحوی که پیشبینی میشود بر اساس پژوهش ملیسا کرنی و فیلیپ لوین، بارداریهایی که از سال 2020 تا 2022 به تعویق افتادهاند به علت «اثر منفی درآمد»، «خروج زنان از بازار کار»، «رکود اقتصادی»، «رشد روشهای پیشگیری از بارداری» و «پیامدهای همهگیری به ویژه در میان زنان کمدرآمد» تا سال 2026 ناکام بمانند.
ترس از گذشته، فرار از آینده: بنابر تحلیل این دو محقق مرکز مطالعات اقتصادی، اقتصاد برای نرخ زادوولد اهمیت دارد؛ چون فرزندآوری هزینه دارد. شکی نیست که کودکان یکی از دلایل شادی و عشق والدین هستند اما این تنها یک بعد ماجراست. آنها تا همیشه کودک نمیمانند و بزرگ شدن آنها نیازمند صرف زمان، انرژی و هزینه است. در مدلسازی اقتصادی، بزرگسالان آگاه، تلاش میکنند کودکانی را به دنیا بیاورند و وارد اجتماع کنند که بتوانند هزینههای لازم و کافی برای رفاه آنها در طول عمرشان را تامین کرده و یک فرزندآور صرف نباشند. بر اساس چنین چارچوبی، افرادی که سطح بالاتری از درآمد مستمر دارند، چنانچه با محدودیتهای بیولوژیک مواجه نشوند یا خودخواسته نخواهند فرزندی داشته باشند، توانایی فرزندآوری بالاتری دارند، چیزی که اقتصاددانان آن را «اثر مثبت درآمد» مینامند و بسیاری از مطالعات هم آن را تایید میکند. یافتههای موجود نشان میدهد یک خانواده آمریکایی بیش از 233610 دلار برای هر فرزند قبل از 18سالگی خرج میکند و این در حالی است که افزایش یکدرصدی نرخ بیکاری باعث کاهش 4 /1درصدی نرخ تولد تا سال 2009 و کاهش چهاردرصدی در سال 2021 شده است؛ کمااینکه بررسیهای مقایسهای جهانی نیز اثبات میکنند، درآمد و نرخ بالای زادوولد نهتنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان به شدت با هم مرتبط هستند و این موضوع وقتی با عدم اطمینان همراه شود، میتواند اثرات منفی به شدت قویتری داشته باشد. مینیلو و همکارانش، ادعا میکنند گرچه بر اساس فرضیه ریچارد ایسترلین، به استناد توضیحات او در سالهای «1961، 1969 و 1973»، رابطه مثبت بین درآمد و باروری، وابسته به درآمد نسبی است، محدودیتهای اقتصادی مستقیماً بر بسیاری از خانوادهها تاثیر میگذارد و درآمد آنها را کاهش میدهد، اما با دامن زدن به ادراک عمومی ناشی از عدم اطمینان به شرایط اقتصادی آینده، باعث میشود بسیاری «سایه گذشته» را به «سایه آینده» تعمیم دهند و به عدم قطعیت توام با عدم اعتماد و اطمینان برسند. بدین معنا که وقتی نرخ بیکاری افزایش پیدا میکند، اقتصاد با رکود مواجه میشود، میزان درآمدها کاهش یافته و بر تعداد اخراجشدگان از کار افزوده میشود، یک همهگیری مانند کووید آغاز میشود و در مجموع، افراد خود را در یک وضعیت اقتصادی کاملاً نامطلوب در میانههای یک اقتصاد گیج و بدون آینده میبینند، ترجیح میدهند که مبنا و عیار بسیاری از تصمیماتشان، انتظار زمانی باشد؛ که این انتظار زمانی درباره باروری و فرزندآوری هم صدق میکند؛ بهخصوص اینکه تصمیمات مربوط به باروری همیشه اولین قدم به سوی آیندهای ناشناخته است که هرگز نمیتوان آن را بهطور جامع پیشبینی کرد. از اینرو، احتمال اینکه بسیاری از تصمیمهای باروری ناکام بمانند، بسیاری از بارداریها به تعویق بیفتند و حتی تعداد قابل توجهی از نسلِ در سن باروری تصمیم بگیرند به خاطر شرایط گذشته و آیندهای که چهبسا بدتر از گذشته شود، هیچگاه فرزندی را به دنیا نیاورند، بیشتر میشود؛ و نگرانکنندهتر اینکه، این نگرش حتی در میان آنهایی که بالاترین نرخ درآمد را هم دارند با استدلال نگرانی از گنگ بودن آینده نسل بعد از آنها، قابلیت تعمیم مییابد. تعمیم نگرانکنندهای که بدان در پژوهش «مارتا جی بیلی، لی جی. بارت و ونسا وانر لانگ» نیز اشاره و پیشنهاد شد با توجه به محدودیتهای موجود، در مطالعات بعدی به عنوان یک متغیر اصلی مورد بررسی قرار بگیرد.
همهگیری و کودکان جامانده از دنیا: بیلی و دو همکارش در پژوهش «پیامدهای همهگیری در استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری؛ بارداری و زایمان در میان زنان کمدرآمد»، اثبات کردند علاوه بر افزایش نرخ بیکاری، «اثر مثبت درآمد» و بسط نگرش «سایه آینده»، متغیرهای دیگری نیز در وقوع بحران ناشی از کاهش رشد جمعیتی دخیل هستند. آنها نشان دادند کاهش سطح دسترسی به وسایل پیشگیری در دوران همهگیری کووید 19 و رکود بزرگ اقتصادی ناشی از آن، در عین حال که باعث کاهش 1 /1درصدی نرخ تولد برای زنان کمدرآمد در سال 2021 شده، نرخ تولد را برای همین زنان به خاطر کاهش سقط جنینهای ناشی از قرنطینههای طولانیمدت، افزایش داده که هر کدام از این نتایج به خودی خود حکایت از آسیبهای جدی و بحرانهای بزرگ دارند. بنابر توضیحات این سه محقق، در اوایل همهگیری و سال 2020، اقتصاددانان پیشبینی کرده بودند که تغییر در سطح تقاضا برای فرزندآوری، به رشد شدید نرخ زادوولد منجر میشود اما پیشبینیها، نتایج ناامیدکنندهای داشت. بر اساس اعلام موسسه سلامت باروری«Guttmacher»، ایالات متحده با 300 هزار تا 500 هزار تولد کمتر روبهرو شد و البته این تنها نتیجه واقعی نبود. در پی انقباض شغلی ناشی از پاندمی در سال 2020، بالغ بر 37 درصد زنان با درآمد 200 درصد پایینتر از خط فقر فدرال (FPL)، تصمیم گرفتند بارداری خود را به تعویق بیندازند. تقریباً نیمی از زنان سیاهپوست و اسپانیاییتبار در مقایسه با تنها 28 درصد از زنان سفیدپوست، گزارش کردند که دیگر تصمیمی برای فرزندآوری ندارند. با تعطیلی مراکز بهداشتی و لغو ملاقاتهای مراقبتی-پزشکی، 33 درصد از زنان کنترلهای مراقبتی و بارداری خود را از دست دادند و این مشکل در میان زنان کمدرآمد و فقیرتر، حادتر شد. 32 درصد از زنان با درآمد پایینتر از خط فقر، نسبت به 23 درصد از زنان با درآمد بالاتر، نسبت به ناتوانی در تهیه داروهای پیشگیری از بارداری، بارداریهای ناخواسته یا ناقص اعلام نگرانی و وحشت کردند؛ و این در حالی بود که استفاده از برنامه رایگان پیشگیری از بارداریهای برگشتپذیر با اثر طولانیمدت(LARC) شامل ایمپلنت هورمونی، «IUD»، رینگ واژینال، کاندوم و قرصهای ضدبارداری، از 6 /5 درصد در سال 2008، درست قبل از شروع سیاست کلرادو، به 4 /16 درصد تا سال 2014 افزایش یافته و باعث شده بود نرخ بارداری نوجوانان طی پنج سال، 6 /4 درصد کاهش یابد. اتفاقی که با بسته شدن مراکز بهداشتی فقط در ویسکانسین، تعداد سقط جنینهای الزامی را 7 /30 درصد کاهش و نرخ تولدهای ناخواسته را 2 /3 درصد افزایش داد و البته این نیاز را ایجاد کرد که نقش پاندمی در کاهش نرخ باروریهای مفید و بعد از سال 2020 مورد بررسی قرار بگیرد. نیازی که بر اساس آن و با استفاده از دادههای جدید «M-CARES» و برنامه «Title X»، در قالب یک نمونه آماری، 1326 زن طی چند معیار چون محاسبه تغییر مورد انتظار در اثربخشی پیشگیری از بارداری با کاهش خدمات برنامه «X»، (ارزیابی نرخ بارداریهای منجر به زایمان و تولد نوزاد) و محاسبه ترکیبی افزایش تخمینی فرزندآوری (به دلیل کاهش مراقبتهای بهداشت باروری) با کاهش تخمینی فرزندآوری (به دلیل رکود اقتصادی) را در عین لحاظ کردن متغیر نرخ شکست سه روش متداول پیشگیری (ایمپلنت زیرجلدی، قرصهای بارداری و کاندوم مردانه) مدنظر «CDC» مورد بررسی قرار گرفتند. این زنان سه ویژگی کلی داشتند؛ آنها 18 تا 35ساله بودند، در معرض خطر حاملگی ناخواسته قرار داشتند (باردار نبودند، نمیخواستند در سال آینده باردار شوند، در سن باروری و دارای رابطه جنسی بودند) و هزینههای غیرمجاز برای داروهای پیشگیری از بارداری داشتند (یعنی بیمه نشده بودند یا بیمه آنها، خدمات و روشهای پیشگیری از بارداری را پوشش نمیداد)؛ و در ویژگیهای جزئیتر، حداقل یکبار، ویزیت شده و مشاوره دریافت کرده بودند. اگر تا 100 روز پس از مراجعه خود، داروهای پیشگیری از بارداری مانند قرص را خریده بودند، به آنها کد خرید داده میشد، روش «IUD» چون نیاز به تست حاملگی، آزمایش خون «BHCG» و ویزیت مجدد داشت و در زمره روشهای پیشگیری عمومیتر نبود، برایشان لحاظ نمیشد، اگر زنی قبل از ویزیت از قرصهای ضدبارداری استفاده کرده بود، اما بعد از ویزیت شدن، هیچ قرصی نخریده بود، فرض بر این گذاشته میشد که از قرصهای قبلی خود استفاده کرده است و در نهایت زنان مخالف «قانون ضربان قلب» که اعلام کرده بودند از سقط جنین تحت عنوان طرح «B» استفاده خواهند کرد یا پیشگیری طبیعی دارند در گروه زنان کد «بدون روش پیشگیرانه» قرار میگرفتند و بخشی از شواهد تجربی هم به عنوان مکمل در قالب نظرسنجی برای آنها در نظر گرفته میشد. این شواهد در کنار دیگر یافتههای بهدستآمده از بررسی معیارهای لحاظشده، نشان دادند: در سال 2021، زنان کمدرآمد متاثر از پاندمی در مقابل 300 هزار تولد کمتر برای کل جمعیت ایالات متحده با دو هزار تولد کمتر یا کاهش 1 /1درصدی زادوولد روبهرو شدند. زوجهایی که از روشهای پیشگیری از بارداری غیرپزشکی مانند پیشگیری طبیعی یا روشهایی چون کاندوم یا روشهای اثربخش مشابه و جایگزینهای پزشکی /هورمونی استفاده نکرده بودند، بیشتر از آنچه پیشبینی شده بود، صاحب فرزند شدند. تعطیلی مراکز تنظیم خانواده و کلینیکهای کنترل بارداری در تمام طول پاندمی به افزایش بارداریهای ناخواسته، افزایش بارداری در نوجوانان و رشد سقط جنین بهخصوص در میان اقشار کمدرآمد و به ویژه در زنان کمدرآمد منجر شد. در حالی که اثربخشی پیشگیری از بارداریهای ناسالم و ناخواسته زنان از 73 /0 درصد قبل از دریافت خدمات مراقبتی و کنترل بارداری (بارداری برای 27 زن از هر 100 زن) میتواند به 81 /0درصد (19 بارداری در طی یک سال از هر 100 زن) بعد از دریافت خدمات کنترل بارداری و بارداریهای سالم، برسد. علاوه بر آن، کاهش میزان اشتغال و درآمد، افزایش نرخ بیکاری، عدم اطمینان به آینده اقتصاد خانواده و جامعه در کنار اضطراب و استرس ناشی از عوارض کووید طولانیمدت، کاهش نرخ زادوولد را به همراه داشته و خواهد داشت، بیشترین کاهش نرخ زادوولد اغلب برای زنان بین 15 تا 24 سال رخ خواهد داد و افت در تولد برای تولدهای مرتبه دوم و سوم یا بالاتر در مقایسه با تولد اول بیشتر خواهد بود. مهمتر آنکه، اگر برای کنترل روند کاهشی زادوولد، سیاستی اتخاذ نشود، آینده ایالات متحده از حیث نیروی جوان در سن کار و تحصیل، سطح درآمد ملی، تنوع اشتغال، اقتصاد بیمه و بازنشستگی با بحران مواجه خواهد شد و تکرار سیاستهایی چون سیاستهای ترامپ در مقابل برنامههایی مانند «Title X»، که به خروج بیش از هزار مرکز بهداشتی در 34 ایالت در سال 2019 منجر شد و امکان ارائه خدمات به بیش از 5 /1 میلیون نفر تحت پوشش را گرفت، در کنار نبود بودجههای کافی برای خدمات مراقبتی-بهداشتی و باروری، میتواند پیامدهای کاهش نرخ بارداری ناشی از کووید 19 را بیشتر و دائمیتر کرده و ایالات متحده را به یک استادیوم فوتبال پر از کودکان گمشده -کودکانی که هیچوقت متولد نشدند- تبدیل کند.