تردید در فاجعه
آیا درباره طرح مشکلات محیط زیست اغراق صورت میگیرد؟
بحران آب، فرسایش خاک، آلودگی هوا، فرونشست زمین، تخریب جنگلها، تغییر کاربری اراضی طبیعی، تغییرات اقلیمی، کشتار حیات وحش و... تنها گوشهای از دلایل ویرانی سرزمینی است. اتفاقاتی که موجب کاهش شدید زیستپذیری ایران و از دست رفتن فرصتهای بازسازی سرزمین شده است. فقدان آمایش سرزمین، سیاستگذاری غلط و بارگذاری توسعه بر گرده منابع حیاتی، ایران را روزبهروز به قهقرای سرزمینی نزدیکتر کرده است. آنچه در پاراگراف بالا مطرح شد، از دید برخی از تحلیلگران نوعی اغراق و سیاهنمایی است.
بحران آب، فرسایش خاک، آلودگی هوا، فرونشست زمین، تخریب جنگلها، تغییر کاربری اراضی طبیعی، تغییرات اقلیمی، کشتار حیات وحش و... تنها گوشهای از دلایل ویرانی سرزمینی است. اتفاقاتی که موجب کاهش شدید زیستپذیری ایران و از دست رفتن فرصتهای بازسازی سرزمین شده است. فقدان آمایش سرزمین، سیاستگذاری غلط و بارگذاری توسعه بر گرده منابع حیاتی، ایران را روزبهروز به قهقرای سرزمینی نزدیکتر کرده است. آنچه در پاراگراف بالا مطرح شد، از دید برخی از تحلیلگران نوعی اغراق و سیاهنمایی است. اما آمارهای واقعی نهادهای تخصصی علمی و البته ساختهای اجرایی کشور چنین میگوید. برای فهم بهتر این مسئله که چرا واقعیت محیط زیست و منابع طبیعی ایران، بعد از سادهانگاری و سانتیمانتالیسم دهههای گذشته، اکنون به اغراقگویی و خلاف واقعنمایی تعبیر شده باید ابتدا صحبتهای سعید لیلاز، تحلیلگر اقتصاد و روزنامهنگار را که به اظهارات بیپروا و متفاوتش در حوزههای مختلف شهره است، شنید. او در گفتوگوهایی که اخیراً در تحلیل شرایط ایران داشته، این ایده را مطرح کرده که در مورد مشکلات ایران اغراق میشود. به باور او ایران با چالشهای جدی مواجه است اما چالشهای کشور شبیه دیگر کشورهاست. او محیط زیست را مثال زده و تاکید کرده که بحران محیط زیست جهانی است اما در ایران در مورد محیط زیست اغراق میشود. لیلاز البته اظهار نظر حیرتانگیز دیگری در همین زمینه دارد و برای تایید ادعای خود میگوید؛ برخلاف اظهارات در مورد تخریب جنگلها، سطح جنگلهای ایران در حال افزایش است! آنچه این ادعا را غیرواقعی و تلاش برای عادیسازی یکی از بدترین دوران مدیریت سرزمین در ایران میکند، اینهمانی کردن مشکلات محیط زیست ایران با دیگر کشورهاست که گاهی اساساً شباهتی به دیگر سرزمینها و نحوه حکمرانی در آن هیچ ربطی به دیگر کشورها ندارد. نکته غمانگیزتر آنکه تحلیلگرانی که سعی در تزریق امید به جامعه دارند، از واقعیات فراتر میروند و تلاش دارند، بخشی از آمارهایی را برجسته کنند که جنبههای مثبت رخداد را نشان میدهند. در حالی که در محیط زیست تمام شاخصهای روند قهقرایی سرزمین را نشان میدهد. ابتدا مهمترین اظهارات سعید لیلاز را بدون هیچ تغییری مرور کنیم و سپس به بررسی روندهای مدیریت سرزمین در ایران و البته بحران آب، فرونشست، آلودگیها و البته وضعیت جنگلها و حیات وحش بپردازیم و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا درباره طرح مشکلات محیط زیست اغراق صورت میگیرد؟
محیط زیستیها اغراق میکنند؟
لیلاز در گفتوگویی با تلویزیون اکو ایران صراحتاً گفته است: «ما در مورد برخی مسائل چون در کوران حوادث اجتماعی و سیاسی هستیم، اغراق میکنیم. مثل محیط زیست. در مورد محیط زیست آنقدری که دیگران نگران هستند، نگران نیستم. مسئله محیط زیست ما به اندازه مسئله محیط زیست کشورهای خاورمیانه است. گزارشهای بینالمللی میگوید؛ سطح جنگلها در ایران در مجموع ظرف 20 سال گذشته در حال افزایش است. یک مقدار زیادی از این مشکلاتی که شما میگویید ممکن است ذهنی باشد یا در درون فضای سیاسی، اجتماعی که ما داریم در مورد آن اغراق میشود.»
لیلاز همچنین در گفتوگوی آنلاین با عبدیمدیا در مناظره با سعید بخارایی، جامعهشناس که وضعیت ایران را بحرانی توصیف کرده بود، چنین گفت: «کسانی که معتقد هستند ایران سرطان دارد، 40 سال است که این حرف را میزنند. من نمیدانم این چه سرطانی است که 40 سال است ادامه دارد و جمهوری اسلامی الان در یکی از قدرتمندترین دورههای حیات خود قرار دارد و مسائل اقتصادی خود را حل میکند. من رفیقهایی دارم که از میانه دهه 60 شمسی دارند میگویند سه تا شش ماه دیگر کار حکومت تمام است. حتی دوستانی دارم که از نیمه دهه 80 این حرف را میزنند. دوستان بسیار بسیار نزدیکتری دارم که از اوایل دهه 90 دارند میگویند کار تمام است. بعضی از نیمه دهه 90 میگویند و... اینکه دائماً ما شش ماه به شش ماه این حرف را تمدید کنیم، بدون اینکه به مبانی علمی این سرطان در حوزه اقتصادی و اجتماعی بپردازیم، این را نوعی گمراه کردن مخاطب میدانم. این نوعی سادهسازی و سادهاندیشی است. جامعه ایران مثل هر جامعه دیگری در خاورمیانه و شمال آفریقا که دهها کشور هستند و صدها میلیون جمعیت دارند، جامعهای است پر از مشکلات، مصائب و گرفتاریها، ولی هیچکدام از اینها (قسم حضرت عباس بخورم) که غیرقابل درمان نیستند. همه مسائل ما قابل درمان هستند. در مورد بعضی از این مشکلات حتی اغراق میشود. مثل محیط زیست. در حالی که محیط زیست یک مسئله بینالمللی و جهانی است در ایران در دعواهای جناحی مانند زن و شوهرهای جوان که کاسه بشقاب و قنداق بچه و همه چیز را روی سر همدیگر میشکنند، از این حرفها میزنند. همه جا چنین است...»
آلودگی هوا، گردوغبار و خودروهای بیکیفیت
اظهارات لیلاز در روزهایی در شبکههای اجتماعی و بین کنشگران محیط زیست با حیرت دستبهدست میشود، که اصفهان در شدیدترین حالت باران آلودگی گردوغبار قرار دارد. تابستان 1403 در آستانه تشکیل دولت چهاردهم یکی از بزرگترین چالشهای محیط زیستی که از ضعف ساختاری علمی و لجستیکی سازمانهای حفاظتی از جمله محیط زیست و منابع طبیعی نشات گرفته، در بخشهای وسیعی از کشور در حال وقوع است. رسانهها از انجام پژوهشی دانشگاهی خبر دادهاند که نشان میدهد، «گردوغبار در کلانشهر اصفهان حاوی مقادیر بالایی از عناصر سنگین مانند کادمیم و سرب است که خطر ابتلا به انواع سرطان و بیماریهای غیرسرطانی را افزایش میدهد. این عناصر سنگین از طریق استنشاق و تماس پوستی وارد بدن میشوند و سلامت شهروندان را به خطر میاندازند. ایلنا در آخرین روز تیرماه در گزارشی نوشت که نتایج یک مطالعه که توسط گروه محیط زیست دانشگاه آزاد اصفهان روی گردوغبار جمعآوریشده از فضای داخلی منازل مسکونی در سطح شهر اصفهان انجام شده به این نتیجه رسیده است. همچنین پژوهشی که بر ۲۰۰ نمونه از جنین و نوزادان متولدشده در شهر اصفهان انجام شده، نشان داد که افزایش میانگین غلظت ماهیانه مونوکسیدکربن و ریزگرد موجب اختلال در عملکرد و سلامت کبد و تیروئید در جنین شده و همچنین وزن و قد نوزادان متولدشده در شهر اصفهان را با کاهش قابل توجهی مواجه کرده است. محمد کوشافر، رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات آب دانشگاه آزاد اصفهان و پژوهشگر حوزه محیط زیست توضیح داد که خشکی زایندهرود و تالاب گاوخونی به عنوان منابع اصلی تولید گردوغبار در اصفهان شناخته شدهاند.» اگر وضعیت آلودگی هوا را که یکی از چالشهای اساسی محیط زیست در جغرافیایی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از جمله ایران است، در نظر بگیریم متوجه شدت بحران در ایران خواهیم شد. هوای شهرهای ایران تحت تاثیر آلودگی گردوغبار و البته آلودگی ناشی از احتراق ناقص سوخت از طریق خودروهای بیکیفیتی است که در طول سالهای گذشته سعید لیلاز مشاور یا همکار این شرکتهای خودروساز در ایران بوده است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید، خسارت ناشی از آلودگی هوا به 2 /11 میلیارد دلار رسیده و برای اولینبار وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور اعلام کرد، تعداد تلفات ناشی از آلودگی هوا در تهران پنج هزار تا هفت هزار نفر در سال است. همین رقم باعث شد که یکی از مقامات ارشد سازمان محیط زیست حتی این رقم را 9 هزار نفر در سال اعلام کند! در ایران هشت درصد مردهزایی مستقیم ناشی از آلودگی هوا داریم که از بالاترین نرخهای مردهزایی در جهان بر اثر آلودگی هواست. همه اینها نشان میدهد دستکم سالی بیش از 100 میلیارد دلار خسارت عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی در کشور پرداخت میکنیم. در نهایت بررسی دادههای نهادهای متولی در ایران و بسامد آن در رسانهها نشان میدهد، «هفت میلیون خودرو، ۱۰ میلیون موتورسیکلت و ۸۶ درصد ناوگان حملونقل عمومی کشور فرسودهاند. این در حالی است که خودروها سهمی ۶۰درصدی در انتشار آلایندهها و آلودگی هوا دارند».
رتبه دوم فرونشست زمین در جهان
ایران در طول پنج دهه گذشته نزدیک به 90 درصد منابع آب زیرزمینی خود را مصرف کرده است. سطح فرونشست در تمامی سرزمین ایران چنان بالاست که آخرین آمارهای رسمی از فرونشست 80 هزار هکتار از خاک ایران حکایت دارد. این عدد حدود پنج درصد مساحت خاک ایران با ۳۶۰ منطقه دچار فرونشست را شامل میشود. ۳۶۰ منطقه فرونشست در ایران شناسایی شده که تقریباً ۹۰ هزار کیلومترمربع را دربر میگیرد. در سطح جهان، سالانه تنها حدود سه درصد از خاک یک کشور فرونشست بیش از ۲۰ سانتیمتر را تجربه میکند. بررسیها نشان میدهد، الگوی جهانی، چهار میلیمتر نشست در سال است، اما فرونشست در ایران به استناد نظر کارشناسان حدود ۴۲ برابر میزان جهانی فرونشستهاست! ایران اکنون رتبه دوم فرونشست زمین را در جهان به خود اختصاص داده است. علی بیتالهی، رئیس بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و شهرسازی، معتقد است: نرخهای فرونشست در ایران سرسامآور است و همراه با هند و برخی از ایالات کشور آمریکا و چین بالاترین نرخ فرونشست را دارد. مطالعات جهانی در مورد نرخ فرونشست زمین در کشورهای مختلف نشان میدهد؛ حدود سه تا پنج درصد پهنههای فرونشستی زمین در کل دنیا دارای نرخ فرونشست ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر است. یعنی فرونشست و پهنه فرونشستی که نرخ بالای ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر داشته باشند، در دنیا به ندرت دیده میشود و نرخ فرونشست عمده پهنهها زیر ۱۰ سانتیمتر است. اما در ایران نرخ فرونشست در این پهنهها به بالای ۱۵ سانتیمتر میرسد. برخی فرونشستها در ایران از جمله در استان فارس عدد حیرتآور 53 سانتیمتری را نشان میدهد. در کرمان سطح فرونشست به عدد 40 سانتیمتر میرسد. اما تفاوت ایران با هند و آمریکا در این است که پهنههای فرونشستی در بسیاری از استانهای ایران گسترده و تعدد پهنههای فرونشستی در ایران بیشتر است. در ایران استانهای البرز، سمنان، تهران، خراسان رضوی، کرمان، فارس و... پهنههای فرونشستی دارند و حتی استان گلستان هم دارای پهنههای فرونشستی با نرخهای بالای ۲۲ درصد است که عمده دلایل این نرخهای بالای فرونشستی برداشتهای غیرمجاز از آبهای زیرزمینی است. بررسیهای جهانی نشان میدهد؛ متوسط مصرف سالانه آب در ایران حدود 96 میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود که این رقم حدود هشت درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیر ایران (89 میلیارد مترمکعب) یا حدود 80 درصد بالاتر از آستانه کمبود است. از طرفی هزینههای سالانه سازگاری با کمبود آب در ایران از طریق کاهش کشاورزی حدود ۲۵ میلیارد دلار یا حداکثر 5 /5 درصد از تولید ناخالص داخلی پیشبینیشده ایران در آینده خواهد بود. این روند نشاندهنده ورشکستگی آبی سرزمینی است که هنوز مدیران آن سودای تولید محصولات پرآببر را در سر دارند. بهمن سال گذشته مدیرکل دفتر مدیریت مصرف آب شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور در ارتباط با مصرف آب در ایران، اظهار کرد: سرانه مصرف کل ۲۳۳ لیتر به ازای هر نفر در شبانهروز، سرانه مصرف خانگی ۱۹۱ لیتر به ازای هر نفر در شبانهروز و سرانه مصرف هر واحد خانگی ۴۷۸ لیتر به ازای هر واحد است. وضع مدیریت آب در ایران طی یک دهه اخیر همیشه مورد نقد کارشناسان بوده است. اما به دلیل تعارض منافع میان نهادها و وزارتخانهها کسی مسئولیت واقعی خود را بر عهده ندارد و اساساً آن چیزی که اکنون از دست میرود منافع اندک آب در سرزمینی است که به صورت تاریخی دچار کمبود آب بوده و اساساً کمآبی یک خصلت جغرافیایی در ایران بوده است و یگانه راه مدیریت بهتر آن سازگاری با کمآبی و چینش روند توسعه بر مبنای کمبود یا نبود آب است. اما مرور آمارهای وزارتخانههای نیرو، کشاورزی، صنعت و سازمان حفاظت محیط زیست نشان میدهد نهتنها همپوشانی میان این نهادهای دولتی و حکومتی نیست، بلکه در تعارض آشکار به سر میبرند. وزارت نیرو به عنوان متولی آب معتقد است؛ بخش کشاورزی 90 درصد آب ایران را مصرف میکند. وزارت کشاورزی اما این ادعا را رد میکند. تمام تالابها و رودخانههای ایران نیز خشک شده و آب آنها برای پر کردن مخازن سدها انباشت شده و در معرض تخریب است. آمارها نشان میدهد بخش زیادی از سدها خالی از آب هستند و روند کمآبی همه شئون مدیریتی کشور را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد. از نبود آب برای تامین برق گرفته تا جیرهبندی آب در ماههای آینده... .
ادعای شاذ در مورد جنگلهای ایران
آیا وسعت جنگلهای ایران در حال افزایش است؟ این پرسش در حالی مطرح میشود که در کوران داغ آتشسوزی فصلی جنگلهای زاگرس قرار داریم و بر اساس آمارها حداقل در منطقه حفاظتشده خائیز در طول فقط چهار روز پنج هزار هکتار عرصه حفاظتشده سوخته که بخش وسیعی از آن جنگلهای بلوط بودهاند. در همین ایام خبرهای مکرری از تخریب وسیع جنگل در شمال ایران به گوش میرسد و روند تخریب جنگل هرگز متوقف نشده است. اما سعید لیلاز در اظهارنظری شاذ گفته، آمارها از افزایش وسعت جنگل در ایران حکایت دارد. ایران کشور فقیری از نظر سرانه جنگل در جهان محسوب میشود. از ۱۶۴ میلیون هکتار کشور، تنها ۷ /۶ درصد آن به جنگلها اختصاص دارد. مساحت مراتع کشور ۸۵ میلیون هکتار است که پنج درصد مساحت کشور را شامل میشود. همچنین مناطق بیابانی و کویری کشور در مساحتی حدودی ۳۴ میلیون هکتار توسعه یافته است. وسعت جنگلهای کشور حدود 3 /14 میلیون هکتار است و زیستبومهای جنگلی کشور شامل جنگلهای هیرکانی که در فهرست میراث طبیعی جهان است، جنگلهای ارسباران، جنگلهای زاگرس، جنگلهای ایران-تورانی، جنگلهای خلیج عمانی و جنگلهای مانگرو میشود. از طرفی ۸۲ درصد مساحت کشور دارای منابع تجدیدشونده است. اما اظهار نظر سعید لیلاز در مورد افزایش سطح جنگلهای ایران یک تحریف غریب است. محمد درویش در اینباره به تجارت فردا میگوید: آقای لیلاز به گزارشهای بینالمللی استناد کرده و گفتهاند وسعت رویشگاههای جنگلی ایران افزایش پیدا کرده است. این ادعا از اساس اشتباه است. بخش تحقیقات جنگلها و مراتع که بازوی مشورتی سازمان منابع طبیعی است، رسماً اعلام کرده که وسعت رویشگاههای جنگلی در هیرکانی به 6 /1 میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است. این یک مرجع رسمی و دولتی است. با توجه به این فرض که ما تاج پوشش جنگل را پنج درصد در نظر میگیریم. در حالی که مطابق تعریف سازمان جهانی فائو، جنگل جایی است که تاج پوشش در آن دستکم 15 درصد باشد. این یعنی جایی که اگر حداکثر پنج هکتار جنگل باشد، ما آن را جنگل به حساب میآوریم. در حالی که اینجا جنگل نیست. بر فرض همین وسعت رویشگاههای جنگلی در ایران به شدت کاهش پیدا کرده و این آمارسازی است که مدیران سازمان منابع طبیعی انجام میدهند. ما توقع داریم آدمهای روشنفکر و اصلاحطلب مثل آقای لیلاز به چنین آمارهایی تن در ندهند. ایشان خودشان یک سر به استان مازندران و گیلان بزنند و وسعت تغییر کاربری زمینهای جنگلی را ببینند. ایشان میتوانند ببینند که چقدر تعداد سیلابها در شمال ایران در حال افزایش است. خسارت سیلاب و دلایل وقوع سیلاب را مطالعه کنند. همین نشاندهنده افزایش برهنگی سطح زمین است. این یعنی تخریب جنگل افزایش پیدا کرده و کاربری اراضی تغییر کرده است. صدها هکتار از اراضی مرغوب جنگلی در ایران طی سالهای اخیر به اراضی کشاورزی و صدها هزار هکتار از اراضی کشاورزی کشور به ویلا تبدیل شده است. این دیگر با چشم غیرتخصصی هم قابل مشاهده است. آقای لیلاز یک سر به منطقه جواهرده در رامسر بزنند و ببینند آنجا چه میگذرد و ببینند چرا از آن لکههای جلگههای جنگلی ما که اطراف همین هتلهای نمکآبرود و سیسنگان بود، دیگر خبری نیست. چرا همه این جنگلها از بین رفته اما وسعت جنگل افزایش پیدا کرده است. مگر میشود این واقعیتها را نادیده گرفت.
تیرماه جهنمی جنگل و مرتع از نگاه یک رسانه در ایران
سایت امرداد در گزارشی با مرور دقیق تاریخ آتشسوزی جنگلها در سال 1403 نوشته است: در بهار و آغاز تابستان 1403 بخش گستردهای از جنگلها، مراتع و کشتزارها در استانهای زاگرسنشین و دیگر استانهای کشور دچار آتشسوزی شدهاند و همچنان ادامه دارد. بخشهایی از استانهای خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، ایلام، کردستان، کرمانشاه، گیلان، گلستان، فارس و سیستان و بلوچستان در آتش سوخته یا همچنان میسوزند. درختان و جانوران بسیاری در جنگلهای زاگرس از میان رفتهاند. آتشسوزی در برخی منطقهها مهار شده است. 27 تیر بهگفته معاون محیط زیست انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، آتش بخش عراقی تالاب بینالمللی هورالعظیم که از یکشنبه 24 تیر آغاز شده بود، به بخش ایرانی این تالاب رسیده است. 26 تیر آتش در جنگلهای شهرستان بدره دوباره شعلهور شد. 26 تیر پنج هکتار از زمینهای جنگلی و مراتع شهرستان اولنگ شاهرود در آتش سوخت و از میان رفت. 25 تیر آتش در جنگلهای بالادست سررگ خواجویها در شهرستان دزپارت پس از مهار دوباره شعلهور شد. 24 تیر جنگلهای سررگ خواجویها در شهرستان دزپارت دچار آتشسوزی شد و به بیش از سه هکتار از زمینهای این منطقه آسیب رسید. 25 تیر طبیعت زیبای چاروسا در آتش میسوزد و جانوران و گیاهان منطقه با تهدید جدی روبهرو هستند. 21 تیر فرماندار شهرستان گیلانغرب از آتشسوزی گسترده در دامنه بلندیهای «کچل» این شهرستان خبر داد. 21 تیر فرماندار کهگیلویه از آتشسوزی جنگلهای خائیز گفت که آتشسوزی با مطالعه نقشههای هوایی به عدد هولناک پنج هزار هکتار رسید. 21 تیر مراتع پیرامون بهشت رضای ایلام دچار آتشسوزی شد. 21 تیر مراتع و بلندیهای منطقه حفاظتشده سهند دچار آتشسوزی شد. 21 تیر آتشسوزی گستردهای در مراتع شلمزار آغاز شد. 19 تیر آتشسوزی در مناطق سختگذر منگره اندیمشک رخ داد. 19 تیر فرماندار شهرستان کهگیلویه از آتشسوزی وسیع جنگلهای منطقه حفاظتشده خائیز در این شهرستان خبر داد. 18 تیر مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان از رخداد آتشسوزی بسیار گسترده در پارک ملی کرخه از نیمروز یکشنبه، 17 تیر، خبر داد. 18 تیر منطقه گردکانه زران گوش شهرستان بدره دچار آتشسوزی گسترده شد. 18 تیر مدیرکل منابع طبیعی لرستان از افزایش ۱۰۰درصدی آتشسوزی در جنگلهای این استان خبر داد. 17 تیر جنگل، مراتع و نقاط کوهستانی «کوه پهن» گچساران دچار آتشسوزی شد. 11 تیر آتشسوزی در منطقه انبارته شهرستان دلفان لرستان رسانهای شد. 10 تیر مدیرکل مدیریت بحران استانداری لرستان از رخ دادن ۱۳۹ آتشسوزی در عرصههای جنگلی، مرتعی و زمینهای کشاورزی این استان خبر داد. 10 تیر نزدیک به چهار هکتار از مراتع استان قزوین دچار آتشسوزی شد. 9 تیر فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان کرمانشاه وسعت آتشسوزیها را در مناطق تحت مدیریت محیط زیست این استان ۹۵۷ هکتار اعلام کرد، که کمسابقه بوده است. 9 تیر آتشسوزی که پیرامون تنگ بستانک، معروف به مور سیرک در مرودشت رخ داد و به سرعت در حال گسترش بود، با کوشش نیروهای دوستدار محیط زیست مهار شد. 7 تیر رئیس سازمان آتشنشانی شهرداری ملایر گفت: در ۴۸ ساعت گذشته، ۱۵ مورد آتشسوزی در مراتع این شهر رخ داده که با اقدام بهنگام نیروهای سازمان آتشنشانی خاموش شد. 7 تیر معاون حفاظت و امور اراضی منابع طبیعی لرستان گفت: از شب گذشته تا صبح امروز، کارکنان منابع طبیعی شهرستانهای چگنی، خرمآباد و معمولان، آتش منطقه باغله، مرز معمولان و چگنی را خاموش کردند اما دوباره به دلیل وزش باد شعلهور شد. 7 تیر مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان از آتشسوزی در 2 /6 هکتار از مراتع تحت پوشش گیاهی گون، در روستای گنهران تیران و کرون خبر داد. 6 تیر دو هکتار از مراتع پیرامون روستای هنسیج سرچشمه رفسنجان، به دلیل سهلانگاری گردشگران در آتش سوخت. 6 تیر آتشسوزی در بخشی از مراتع مصاف و منطقه تجره در شهرستان خوانسار اصفهان گزارش شد. 5 تیر مدیر منابع طبیعی و آبخیزداری اسدآباد همدان از ۲۰ مورد آتشسوزی در عرصه منابع طبیعی این شهرستان با آغاز فصل گرم سال خبر داد و گفت: سه مورد از این آتشسوزیها در سطح گسترده و بیش از یک هکتار بوده است. 5 تیر نزدیک به ۱۵ هکتار از جنگلهای منطقه کبیرکوه ایلام در آتش سوخت. 5 تیر مدیرکل مدیریت بحران استان ایلام گفت: از شب گذشته کوههای کبیرکوه در اطراف امامزاده شاهزاده احمد (پاعلم) دچار آتشسوزی گسترده شده است. این آتشسوزی به حوزه لرستان هم وارد شده است. 4 تیر بهگفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان، پنج هکتار از مراتع دهزرگران از توابع بخش چنار رود شهرستان چادگان و چند منطقه مرتعی دیگر در این شهرستان در آتش سوخت. 2 تیر مدیرکل مدیریت بحران استانداری لرستان گفت: آتشسوزی جنگلهای مرز بین پلدختر و رومشکان هنوز مهار نشده است. 1 تیر آتشسوزی در کشتزارهای شهرستان چرداول، استان ایلام رسانهای شد. 1 تیر آتشسوزی در پارک ملی کرخه تکرار شد. 1 تیر آتشسوزی گسترده در عرصههای مرتعی و جنگلی منطقه سیدسهلالدین و خرس در پلدختر و ملهکوه (میان پلدختر و رومشکان) چگنی و کوهدشت لرستان رسانهای شد.
یکدوازدهم فرسایش خاک جهان در ایران
محمد درویش میگوید: نرخ فرسایش خاک در ایران از سوی سازمانی به نام مرکز حفاظت از خاک و آبخیزداری کشور عددی حدود دو میلیارد تن در سال عنوان شده است. این عدد برای کشوری که یک درصد خاک جهان را دارد، بسیار زیاد است. با توجه به اینکه کل فرسایش خاک در جهان تنها 24 میلیارد تن است، یعنی ایران به تنهایی یکدوازدهم کل فرسایش خاک جهان را دارد. این عدد یعنی شدت فرسایش خاک هشت برابر استاندارد جهانی است. آن هم فرسایشی که برای تولید هر سانتیمتر آن 800 سال زمان نیاز است. البته میانگینترمیم فرسایش خاک در جهان 400 سال است. شگفتآور است که آقای لیلاز این واقعیات را ندیده و نمیداند و بعد تصور میکند ما داریم مشکلات محیط زیست را بزرگنمایی میکنیم. چشمههای تولید گردوخاک در ایران به شدت افزایش پیدا کرده است. 25 استان ما اکنون درگیر ریزگرد هستند. کی مردم تهران قبلاً شاهد ریزگرد بودند؟ کی در باغهای شهسوار ما ریزگرد داشتیم که از هورالعظیم میآید؟
محیط زیست و هیبت برژنف
درویش تاکید میکند؛ این نوع اظهارنظرها مسبوق به سابقه است. مرحوم اکبر ترکان پیشتر در مورد محیط زیست گفته بود، محیط زیست در ایران شبیه هیبت برژنف میماند و کاذب است. و به خبرنگارتوضیح داده بود؛ زمانی که لئونید برژنف صدر هیاترئیسه اتحاد جماهیر شوروی بود، رئیسجمهوری چکسلواکی برای تقدیر از ایشان یکی از مرغوبترین پارچههای کتوشلواری خود را به او هدیه میدهد که برای خودش کتوشلواری بدوزد. برژنف تشکر میکند و پارچه را به خیاط مخصوص خود در کرملین میدهد تا کتوشلوار را برایش بدوزد. خیاط بعد از مدتی میآید و میگوید قربان ببخشید این پارچه کم است و در هیبت شما جا نمیگیرد. برژنف خیلی ناراحت میشود و به همتای خود در چکسلواکی میگوید چرا اینقدر خساست به خرج دادید. پارچهای که فرستاده بودید کوچک است. او هم بلافاصله خیاط مخصوص خود را از پراگ به مسکو میفرستد و او یک قواره خیلی شیک از آن پارچه برای برژنف میدوزد. برژنف تعجب میکند و میگوید خیاط چکسلواکی چطور توانست از این قواره یک کت و شلوار مناسب دربیاورد؟ رئیسجمهوری وقت چکسلواکی یک جمله کلیدی به برژنف میگوید؛ «به خاطر اینکه هیبت شما در اتحاد جماهیر شوروی و مسکو خیلی بزرگتر از آن چیزی در نظر گرفته میشود که هست، ولی برای ما در پراگ هیبت شما همانی است که هست». آقای ترکان با استفاده از این مثل میخواست بگوید ما در مورد محیط زیست غلو و بحرانهای آن را بزرگنمایی کردهایم. مردم و دولتمردان را میترسانیم که بیشتر به آن توجه کنند و بیشتر به آن بها بدهند. اکنون هم آقای لیلاز بر پایه همین استدلال و در مثبتترین شکل ممکن دارد چنین حرفی میزند. که پیشینه آن برمیگردد به آنجا که او سالها مشاور عالیترین نهاد خودروساز کشور بوده است. این نهاد خودروساز یکی از بزرگترین عوامل تخریب محیط زیست در ایران است. خودروسازان در ایران انتشاردهنده یکی از بزرگترین حجمهای گازهای گلخانهای در دنیا هستند. ایران رتبه هشتم آلاینده جو را به خود اختصاص داده، در حالی که اقتصاد ایران بهخصوص خودروسازی ایران اساساً جایی در میان تولیدکنندگان بزرگ جهان ندارد. خودروسازی در ایران یکی از بزرگترین و مرگبارترین کارخانههای تولید خودرو در جهان است. خودروسازی در ایران یکی از بزرگترین مصرفکنندگان سوختهای فسیلی در جهان است. مصرف بنزین در ایران یکی از بالاترین سرانههای بنزین در جهان است. بخشی از این مصرف به دستگاهی برمیگردد که آقای سعید لیلاز در زیرمجموعه آن مشاور عالی بوده است. او نمیتواند به راحتی همه تقصیرها را به گردن خود بیندازد. مگر اینکه بگویند اساساً خطری محیط زیست را تهدید نمیکند و ما شلوغ میکنیم.
میزان ناترازی آب 150 میلیارد مترمکعب
محمد درویش میگوید؛ بسیار متاسف هستم که چنین اظهارنظرهایی از سوی چنین افرادی مطرح میشود. آقای لیلاز و دیگر منکران وضع وخیم محیط زیست فقط کافی است آمارهای شرکت مدیریت منابع آب ایران در وزارت نیرو را مطالعه کنند. میزان ناترازی آبخوانها به 150 میلیارد مترمکعب رسیده است. سال 1400 وزیر نیرو مستقیماً در حضور رئیسجمهور دولت سیزدهم در شورای عالی آب گزارشی ارائه کرد و گفت؛ از ابتدای انقلاب تا اکنون ایرانیان 135 میلیارد مترمکعب بیشتر از آن چیزی که وارد سفرههای آب زیرزمینی شده برداشت کردهاند. از آن زمان بیشتر از سه سال گذشته و این رقم به 150 میلیارد مترمکعب رسیده و باعث شده ما جزو دو کشور اول جهان از نظر نرخ فرونشست زمین باشیم. فرونشست با نرخ بیش از دو سانتیمتر در سال بیش از 50 هزار کیلومترمربع از خاک ایران را درنوردیده است. این یعنی این مناطق حتی اگر همین فردا ناترازی آنها برطرف شود، و میزان تغذیه و برداشت آب با همدیگر برابر باشد، دیگر نمیتوانند تابآوری خود را به دست بیاورند، مگر اینکه بگذاریم 50 تا 70 هزار سال زمان بگذرد تا به شرایط تعادل برسند. در حقیقت ما با یک زمین سوخته در خاک ایران روبهرو هستیم. اگر بخواهیم بزرگی این رقم را درک کنیم، باید در نظر بگیریم که تهران بزرگ کلاً 750 کیلومترمربع است. شدت بحران اینقدر زیاد است که باید از چنین اظهارنظرهای بیپایهای پرهیز کرد.