معمای قیطریه
چرا حفظ محیط زیست در اولویت شهرداری نیست؟
سه هزار و دویست سال پیش ساکنان بومی کوهپایههای تهران، خاک غیرحاصلخیز و تپه بلند قیطریه را گورستان کردند تا مردگان خویش را به خاک سرد بسپارند. عصر آهن بود و مردگان به صورت جنینی در گورهای ساده به خاک سپرده میشدند. زندگان اما در کار و تلاش و زندگی بودند. شاید در دشتهای پاییندست، گندم میکاشتند یا در تپههای بالایی شبانی میکردند و برهها را به چرا میبردند. شاید هم آن زمان سفالهای خاکستری میساختند. سفالهایی که قدمت تمدن را به کهنسالترین روزهای حیات بشر برمیگرداند. در گورهای مردگان قیطریه، اشیایی غریب چون سفالهای خاکستری یافت شده است. تپه تاریخی قیطریه در گذر زمان، هرگز محل کشاورزی نبوده است. گویا فقط میشد آنجا بذر آدمی را به خاک آبرفتی و آهکی سپرد.
تپههای قیطریه سه هزار سال پیش فقط به درد گورستان میخورد. اما امروز منطقهای شلوغ پر از برجها و خانهها و مغازههای شلوغ و مجلل است و اکنون محل خواهشها و اعتراضهای شهردار و مردمی است که خواستی متناقض دارند. سه هزار و دویست سال بعد خیلی اتفاقی وقتی بسازبفروشها میخواستند زیرساخت برجهای آهنی را واکنی کنند و پی آهنی اولین ساختمان بر تپه تاریخی را بگذارند، تیغ لودرها به حفرههای تاریخی صد متری زمین رسید. یک کشف تاریخی در سرزمینی تاریخی در عصری که هنوز از آهن خبری نبود. امروز ساخت یک مسجد در پارکی واقع بر آن گورستان تاریخی سوژه داغی است.
سیفالله کامبخشفرد، باستانشناسی که تا پیش از کشف گورستان تاریخی قیطریه، در محوطههای مارلیک و معبد آناهیتا کار کرده بود از سوی باستانشناسی و فرهنگ عامه آن زمان به عنوان مدیر تیم کاوشهای تپههای قیطریه انتخاب شد. او در مقدمهای بر گزارش خود از حفاریهای گورستان قیطریه، نوشته است: «در اواخر پاییز سال ۱۳۴۷ پس از آنکه بهطور مستمر و چندین هفته پیاپی تیغههای لودر بسازبفروشها، میراث یک گورستان عظیم ۳۲۰۰ساله را در تپههای قیطریه شیار کرده و به هم میریختند، موضوع پیگیری شده و از طرف اداره کل باستانشناسی و فرهنگ عامه ماموریت یافتم در راس یک هیات از باستانشناسان ایرانی در این تپه کاوش و بررسی کنم.» در این کاوش ۳۵۰ گور باستانی کشف شد که همه آنها در عمقی میان ۳۰ تا ۱۰۰ سانتیمتر از سطح تپه قرار داشتند؛ از این گورها دو هزار و 500 ظرف و تعدادی ابزار و زیورآلات مفرغی به دست آمد. گورستان کشفشده در این تپه بسیار وسیع بود و مساحتی بالغ بر دو تا پنج هزار متر را دربر میگرفت که این خود میتواند شاهدی بر اقامت طولانیمدت در این منطقه باشد.
تصمیم زاکانی علیه تاریخ سه هزارساله
سه هزار و دویست و پنجاه سال بعد از آن حیات درخشان، بیش از 50 سال بعد از کشف گورستان تاریخی قیطریه، زاکانی شهردار تهران در تصمیمی جنجالی میخواهد روی آن تپه تاریخی و در قلب پارک قیطریه مسجد بسازد. میخواهد فضای سبزی را از پایتخت بگیرد و آن را از بین ببرد که اولویت اول شهر باید کاهش آلودگی و افزایش فضای سبز باشد. اما موج اعتراضی وسیعی بعد از اعلام تصمیم شهردار سراسر پایتخت و حتی کشور را فرا گرفت. کار آنقدر بالا گرفت که جنبشی به عنوان جنبش قیطریه راه افتاد تا این مطالبه را به شکلی ملی دنبال کند که چرا میخواهند در قیطریه مسجد بسازند؟ نه اینکه کسی مخالف ساخت مسجد باشد. بلکه پرسشهای بسیاری برای کنشگران اجتماعی، محیط زیستی، میراث فرهنگی و دغدغهمندان کشور و پایتخت به وجود آمده که مدیران شهر تهران با این حجم از مشکل ترافیکی، آلودگی، تراکمفروشی، بحرانهای اجتماعی و فساد گسترده چرا باید در فکر ساخت مسجد در پارک قیطریه باشند؟ آیا آنها اهداف دیگری غیر از یک دغدغه مذهبی را دنبال میکنند؟ چرا به جای نجات درختان و فضای فقیر سبز پایتخت، در اندیشه تخریب درختان هستند؟ اساساً وظیفه شهرداری تهران چیست؟
کارزار مردمی قیطریه
محمد درویش کنشگر برجسته محیط زیست با شکل دادن کارزاری آنلاین خواهان پیوستن مردم برای مخالفت با ساختوساز در یکی از مناطق تاریخی و البته دارای پوشش گیاهی تهران شد. او بر این باور است که تهران خود از فقر فضای سبز و کمبود درخت رنج میبرد و از نظر اکولوژیکی نیازمند توسعه فضای سبز است. اما چنین پروژههایی با هر هدفی برخلاف نیاز ارگانیک تهران پرجمعیت به توسعه فضای سبز و ازدیاد درختان است. از سویی شهرداری تهران با اهمال در نگهداری از درختان کهنسال و البته جنگلهای شهری، تهران را بیش از پیش غیرقابل زیست کرده است. موارد بسیاری را میتوان طی همین دو سال اخیر که زاکانی شهردار تهران است مثال زد که چطور تیغ و تبر بر تن درختان شهر نشسته است. صدها درخت چنار که بخشی از تاریخ شهر تهران هستند در خیابان ولیعصر قطع یا خشک شدهاند. درختان پارک چیتگر به شکلی سازمانیافته مورد تعرض قرار گرفتهاند. درختان خیابان ایتالیا و بسیاری دیگر از مناطق تهران در اهمال آشکار شهرداری تهران خشک و قطع شدهاند. این هجمه باورنکردنی به شهری که از فقر درخت و فضای سبز رنج میبرد از سوی متولیان شهری پرسشهای بسیاری را در ذهن ایجاد میکنند و از سوی دیگر این نگرانی را افزایش میدهد که اساساً مدیران شهری در تهران و اعضای شورای شهر برای نیت خیرخواهانه، تمایل به ساخت مسجد ندارند. چرا که طبق سنت چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، باید این دغدغه را مطرح کرد، شهری که نیازمند توسعه فضای سبز و گسترش بستر تولید اکسیژن و کاهش آلودگی است چرا باید در معرض طرحهایی قرار گیرد که بستر حداقلی سبزش را مخدوش میکند. در این رابطه البته هزاران شهروند ایرانی به کارزار مخالفت با ساخت مسجد در قیطریه پیوستند.
محسن رنانی استاد دانشگاه درباره کارزار مخالفت با تخریب پارک قیطریه در یادداشتی تحلیلی نوشته است: «جنبش قیطریه، آزمون حکومت برای پذیرش نظر مردم است.» او تاکید کرده است که «اعتراضهایی که این روزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند. میگویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بیدین نشوند. اما مدیر شهری ظاهرگرا، همچون عصر قبیله، گمان میکند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست میرود. و اینجا دقیقاً همان نقطهای است که جامعه مدنی از جامعه قبیلهای متمایز میشود. اینجا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمتآمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقلگراست؛ حرکتی از جنس توسعه است. شهروندان تهرانی کارزاری راه انداختهاند بهمنظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی 800متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نهتنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود بلکه با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی مسئله، نیز نگرانیهای جدیای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد».
قطع درخت ممنوع؛ حتی برای حوزه علمیه
نقطه مقابل این تفکر که پایه آن مطالبات مردمی و جنبش درونزای اجتماعی است، اظهارات جنجالی مقامات سیاسی است که گویی در رقابت برای روکمکنی نظر میدهند. حسن نوروزی نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در واکنش به ساخت مسجد در پارک قیطریه گفت: «در پارک چند هکتاری آنجا ۲۰۰ متر بنا برای نمازخانه که اشکالی ندارد. این سروصداها بیمعنا و بیربط است. آنچه من سوال کردم گفتند، مسجد کلاً ۲۰۰ متر زمین است و آقای چمران نیز مطرح کرد که حتی یک درخت قطع نخواهد شد و اصلاً حتی اگر درختی قطع شود، ایجاد جایی برای نماز و عبادت در یک پارک چندینهکتاری کار خوبی است. مثلاً، در میدان بهارستان ما مسجد خوبی نداریم. بالاخره جوان دلش میخواهد در جای مدرنی نماز بخواند؛ مثل عربستان. اما این وضعیت باید تغییر کند. فرد در پارک قیطریه مجبور است کت خود را پهن کند و نماز بخواند، در حالی که باید مکانی برای عبادت وجود داشته باشد.» اظهارات این نماینده مجلس در حالی مطرح شده که در هفدهم اسفند ۱۳۹۳، آیتالله خامنهای در سخنانی با تاکید بر اهمیت حفظ محیط زیست و از جمله پوشش گیاهی در شهرها تاکید کردند: «یک مسئله، مسئله جنگلها و مراتع است؛ این جنگلهای ما و مراتع ما، هم ریههای تنفسی شهرها و محیطهای زندگیاند، هم نگهبان خاکاند و خاک را که این همه درباره اهمیتش گفتیم، حفظ میکنند؛ این جنگلها را باید حفظ کرد. متاسفانه در بخشهای مختلف کشور، این جنگلهای متراکم و انبوه شمال کشور بعضاً مورد چپاول و غارت، و بعضاً آخر مورد بیتوجهی و بیاهتمامی قرار میگیرد. من تاکید میکنم اجازه ندهید به این جنگلها دستدرازی بشود؛ بخشهای مختلف کشور که مسئولیتی در این زمینه دارند، از منابع طبیعی گرفته تا محیط زیست تا بقیه دستگاههایی که ارتباطی با این قضایا دارند، اجازه ندهند با بهانههای مختلف -از شهربازی درست کردن و جذب گردشگر و هتلداری و مانند اینها بگیرید تا مدرسه علمیه و حوزه علمیه؛ همه اینها بهانههایی میشوند و شده تاکنون – که جنگلهای ما دست بخورند، به آنها تعرض بشود؛ به جنگلها تعدی بشود و تاکنون به جنگل تعدی شده؛ جلویش را با استحکام کامل بگیرید.»
درختان زیادی قطع میشوند
رسانهها ماجرا را از ابعاد مختلف دنبال کردهاند. در گزارش رسانهها توضیح داده شده که بنا به اظهارات مقامات شهرداری تهران؛ «این مسجد نه با بودجه شهرداری بلکه با سرمایه به ارث گذاشتهشده مرحوم سیدمحمود محتشمیپور قرار است ساخته شود». روزنامه کارگزاران و جوان در گزارشهایی با نیات متفاوتی با ابعاد متضاد به توصیه وصی مرحوم محتشمیپور اشاره کرده که خیرات او برای کار خیر اکنون دستاویز شهردار تهران برای ساخت مسجد شده است. در گزارش کارگزاران آمده است: «بنده [جواد سعیدینژاد] وصی مرحوم آقای محتشمیپور هستم و وصیتنامه ایشان هم پیش من است. ایشان کلمهای به عنوان «مسجد» در وصیتنامهشان نیاوردند و صرفاً نوشتهاند که وصی (یعنی بنده) هر کار خیری را که صلاح میدانم، انجام دهم.» در گزارش جوان به اعتراض خانم فخرالسادات محتشمیپور دختر مرحوم محتشمیپور اشاره شده است که او به عنوان وارث، معترض چنین تصمیمی برای وقف پدرش است. او اعلام کرده که برای ساخت این مسجد با ایشان مشورت نشده است. جواد سعیدینژاد در واکنش گفته او وصی است و از نظر شرعی و قانونی نباید با وراث مشورت کند.
بعد از بالا گرفتن اعتراضها به تصمیم شهرداری تهران، علیرضا زاکانی که به ادبیات ویژه خودش شهره است، اعلام کرد؛ هیچ درختی در مسیر ساخت مسجد قیطریه قطع نمیشود. اما ادعای او به سرعت از سوی متخصصان و کارشناسان محیط زیست رد شد. آنها تاکید کردند که در مسیر ساخت این بنا حدود ۴۰ درخت تنومند و ۶۰ نهال به فاصله یک متر وجود دارد که احتمالاً قطع میشوند. این اتفاق چون در دوره مدیریت زاکانی مسبوق به سابقه است، نگرانیهای بیشتری را برانگیخته است. مرداد ۱۴۰۲ درختان بوستان کوهپایه در منطقه زعفرانیه تهران قطع شدند. در همان محدوده زمانی، شهردار تهران مجوز قطع ۱۷۹ اصله درخت خیابان ولیعصر را با این عنوان که خشک شدهاند، صادر کرد و این درختان شبانه قطع شدند. بعد از آن درختان حیاط کاخ سعدآباد قطع شدند. درختان خیابان قدیمی ایتالیا نیز نمونه دیگری در یک دوره زمانی کوتاه است که پشت سر هم قطع شدند. در نهایت قطع تعداد زیادی از درختان پارک چیتگر نیز خبرساز شد. البته موارد بسیار دیگری از قطع درختان در تهران وجود دارد که در طول دوره مدیریت علیرضا زاکانی به وقوع پیوسته است که عمدتاً رسانهای نشده و این بار نیز بیم تخریب بیشتر در قیطریه وجود دارد. نکته دیگری که توجه مردم را به خود جلب کرد، موقعیت تاریخی تپه قیطریه است. کنشگران میراث فرهنگی ایران بر این باور هستند که ساخت مسجد در محوطه تاریخی واقع در پارک قیطریه میتواند بخشی از تاریخ کاوشنشده قیطریه را برای همیشه نابود کند. تاریخی که البته با ساختوساز و بسازبفروش شش دهه گذشته شاید برای همیشه از دست رفته است. این نگرانی صدای فعالان میراث فرهنگی را در کنار فعالان محیط زیست بلند کرده است. اما طبق معمول مقامات شهرداری تهران این نگرانی را نیز بیپاسخ گذاشتهاند.
با این همه یکی از مهمترین دلایل مدعیان ساخت مسجد در قیطریه عنوان این موضوع است که تهران از نظر تعداد مساجد فقیر است. شهرداری تهران در تجمیع نظرات موافقان ساخت مسجد، به این جمعبندی رسیده که جانمایی مساجد را به نحوی انجام دهد تا همه شهروندان بتوانند با طی مسیر ۵۰۰متری به یک مسجد دسترسی داشته باشند. آنها بر این باور هستند که شهر تهران با توجه به جمعیت هشت میلیوننفری با حدود دو هزار مسجد کمترین تعداد مساجد را به نسبت جمعیت در کشور دارد و به لحاظ تقسیم تعداد مساجد بر تعداد جمعیت تهران فقیرترین شهر کشور از نظر شمار مسجد است. طبق این نگرش، سرانه تعداد مساجد به جمعیت در تهران برای هر چهار هزار نفر، یک مسجد است. همچنین سرانه مساحت مساجد به جمعیت شهر تهران هم ۱۵ سانتیمتر به ازای هر نفر است که طبق استانداردها برای هر فرد حداقل نیاز به ۷ /۶ متر فضای مذهبی و فرهنگی در شهر وجود دارد. اظهارات مقامات شهرداری و شورای شهر تهران در حالی در مورد تعداد مساجد تهران بیان شده که پیشتر حجتالاسلاموالمسلمین نوریزاده رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد به خبرگزاری دولتی مهر گفته است: «هماکنون ۳۵۰۰ مسجد در تهران داریم که قریب به ۵۰۰ مسجد از این تعداد فعال نیستند. هزار مسجد جامع در استان تهران وجود دارد و باقیمانده مساجد محلی هستند.» بررسی آماری این دو آمار که در فاصله زمانی دو سال مطرح شده، نشان میدهد که حدود هزار مسجد در تهران از لیست شورای شهر و شهرداری فعلی تهران کاسته شده است. اگرچه قطعاً در کشوری که دغدغهمندان دینی وجود دارند، نیاز است که مساجد بهتر و زیباتر و کاربردیتری ساخته شود اما نگرانی منتقدان این است که ساخت مسجد به بهانهای غیر از دغدغههای دینی و در محیطهایی ایجاد شود که شائبهبرانگیز و مخرب باشد.
ماموریتی خارج از اولویت شهری
پیروز حناچی شهردار سابق تهران که دستی در معماری و شهرسازی نیز دارد و تجربه مدیریت در سطوح حکمرانی و سیاستگذاری را نیز دارد، اساساً مشکل اصلی در مدیریت شهرداری تهران را خروج از اولویتهای شهر و نیازهای مردم پایتخت میداند. او معتقد است؛ آنها که میخواهند در پارک قیطریه مسجد بسازند آلودگی هوای تهران، ترافیک و کاهش فضای سبز شهری را نادیده گرفته و میخواهند به جای دیگری پیام دهند که ما آدمهای معتقدی هستیم! شهرداری اکنون دنبال ماموریت دیگری غیر از مسئولیتهای خودش است.
مهمترین مسئله در مدیریت شهری منابع درآمدی است که عمدتاً در شهری مانند تهران، از منابع پایدار پیروی نمیکند و از محل ساختوسازها و تراکمفروشی و موارد دیگر تامین میشود. اما آنچه حیرتانگیز است اینکه پروژه ساخت هزار مسجد دیگر در شهر تهران برای تامین منابع مالی نیست بلکه اضافه کردن هزینه برای مدیریت شهر در پایتخت است. چرا که این دست ساختوسازها نهتنها درآمدی ولو ناصحیح برای شهر ندارد، بلکه باید برای ساخت و مدیریت و نگهداری آنها هزینههایی نیز از منابع شهرداری صورت گیرد. مسجدسازی کار مردم است و شهرداری باید این کار را تسهیل کند. بعضی از مناطق در تهران وجود دارند که به شدت تراکم نفر در هکتار یا واحد مسکونی در هکتار آنجا بالاست. ممکن است این مناطق مسجد هم نداشته باشند. آنجا باید مسجد ساخته شود. اما شهرداری باید آنجا کمک کند نه اینکه خودش اقدام کند. مردم به اندازه کافی اهتمام دارند. همه مساجد قدیمی شهر تهران توسط واقفین مردم ساخته شدهاند.
انگیزههای پشت چنین پروژههایی چیست؟
کسی که چنین هزینهای را بر مدیریت شهر و کشور تحمیل میکند و بر این ایده یعنی ساخت مسجد در قیطریه اصرار میکند، میخواهد بگوید ما خیلی دیندار هستیم و همه هزینهها را تقبل میکنیم. در حالی که هدف از ساخت مسجد تولید انسان بهتر است. قرار است انسان نمازخوان بیشتر شود. اگر به چهارچوبها و مقدمات توجه نشود نهتنها به این اهداف دست پیدا نمیکنیم بلکه تعدادی از انسانها به واسطه چنین رفتار و اصراری که خلاف خواست مردم است، ممکن است اساساً نمازخواندن را کنار بگذارند. سعدی میگوید: «گر تو قرآن بر این نمط خوانی / ببری رونق مسلمانی» اگر قرار باشد رفتار مسلمانی در ستیز با خرد جمعی و قانون باشد، جواب نمیدهد. مدیر قسم یاد میکند که در چهارچوب قانون، در راستای منافع عمومی شهروندان و به نفع جامعه اقدام کند. اگر قرار باشد تصمیم شهردار تهران خلاف همه اینها باشد و در تضاد با قسامه شهردار و اعضای شورای شهر در ابتدای دوره باشد، نتیجه آن هم مطلوب نیست.
وظایف شهرداری در قانون شهرداریها آمده است. وظایف شهرداری ساخت مسجد نیست. اما شهردار اختیاراتی دارد که اگر مسائلی برای شهروندان مهم است، موضوع عاجل و دارای اولویتی است، میتواند حتی یک رقم درشتی از منابع در اختیار به این کار اختصاص دهد. در بخش فرهنگی بودجه مثلاً شورا تصمیم میگیرد رقمی برای کمک به سمنها، هیاتهای مذهبی و مساجد کمک کند. اینکه چگونه و در کجا این بودجه مصرف شود در چهارچوب کدهایی است که در بودجه عنوان میشود.
حناچی به دوره بازسازی مسجد ارگ تهران اشاره میکند. مسجدی که در یک دورهای به دلیل مشکلات فنی که در ساخت آن وجود داشت، با آتشسوزی به مرگ تعدادی از شهروندان تهرانی منجر شد. علت مرگ افراد در مسجد ارگ به چیدمان درها و نحوه باز و بسته شدن و استقرار لولاها مربوط بود. طبق اصول معماری و ساخت باید در ورودی و خروجی چنین اماکنی به بیرون باز شود که اگر حادثهای در داخل اتفاق بیفتد، در با فشار تجمع به بیرون باز شود نه اینکه با فشار در قفلتر شود. جالب است که بعد از بازسازی که در مسجد صورت گرفته بود، در و لولاها دوباره به داخل طراحی شده بود. یعنی مشکل اساسی که در نهایت به مرگ شهروندان منجر شد، در بازسازی اصلاح نشده بود. توصیه کردیم که این ایراد برطرف شود اما وقتی جلوتر رفتیم دیدیم اساساً این مسجد خیلی مشکل دارد و حتی ممکن است کف حیاط در هنگام استقرار جمعیت در مراسمهای مختلف سقوط کند. چرا که کف محوطه از زیر خالی شده بود. این مسجد نزدیک به 150 سال قدمت دارد. باید به بهترین شکل و ایمنترین حالت قابل استفاده میشد. وظیفه شهرداری بهبود چنین وضعیتی است، نه اینکه خود دست به ساختوساز مسجد یا مسائلی از این دست بزند.
هر جایی که شهرداری تهران برای کمک به مردم وارد شده موفق بوده است. در مسئله مسجد اساساً در تاریخ و فرهنگ ایران، ساخت این اماکن به عهده مردم بوده است. یعنی مردم وقف کرده یا برای کار خیر اقدام کردهاند. اما وقتی شهرداری در تقابل با خواست مردم قرار گرفته، شکست خورده است. اسم این دست کارها بیقانونی است. وقتی شهرداری خارج از چهارچوب و برنامه کاری انجام دهد، دارد به شهروندان ضرر میرساند. اگر ما شهر را بر مدار بیقانونی بگذاریم، سنگ روی سنگ بند نمیشود.
اصلیترین سوال این است که کاربری پارک قیطریه چیست؟ فضای سبز! بنابراین حق چنین ساختوسازی در این پارک وجود ندارد. ممکن است مسیر قانونی برای ساخت مسجد هم با فشار و زور و لابی در پارک قیطریه طی شود و کمیسیون ماده پنج نیز چنین مجوزی داده است. این جزو وظایف شهرداری نیست که خودش مسجد بسازد. این دست اصرارها به درگیری و تقابل با مردم میکشد و کار عاقلانهای نیست. حتی اگر لازم باشد این کار انجام شود و خرد جمعی و خروجی فکر افراد متفکر و متخصص بر انجام این کار باشد، شهرداری بزرگترین ملاک است، اموال و دارایی و املاک زیادی دارد، شهرداری میتواند به مردم آن منطقه بگوید شما زمین را بدهید ما کمک میکنیم این مسجد ساخته شود. این اتفاق میافتد و مردم خود مثل همیشه مشارکت میکنند. اساساً ساخت مسجد در ایران یک مقوله مردمی بوده و از دل موقوفات و امور خیریه بیرون آمده است.
البته مسئله فقط مختص تهران و شهرداری تهران نیست. در سراسر کشور چنین بحرانی وجود دارد. سال 1393 دبیر شورای عالی شهرسازی بودم. آن زمان واقعاً وضعیت مجوز برای ساختوساز خیلی خراب بود. یعنی تقریباً هر جایی شما دلتان میخواست میتوانستید ساختوساز کنید با این قید که در هر نقطهای هزینه ساخت متفاوت بود. بدون برنامه و بدون قانون در سراسر کشور چنین مسئلهای وجود داشت. این حاکمیت خوبی نیست که بر سرزمین وجود دارد. ما آن زمان پروژههای فراوانی را در سراسر کشور متوقف کردیم. در کرمان، قزوین، گردنه حیران اردبیل، زمینهای شمال، آبسرد دماوند و... پروژههایی را در اندازه و مقیاس بزرگ متوقف کردیم و تلاش کردیم به عرصه ملی و عمومی برگردند. دولت وظایف حاکمیتی خود را انجام نداده بود. دفتر مقام رهبری آن زمان به بهانه روز درختکاری جلسهای را ترتیب دادند و از همه نهادها و کسانی که با زمین سروکار داشتند، دعوت شد که در این جلسه شرکت کنند. رهبری میخواستند بدانند این تخلفات چگونه اتفاق میافتد و گزارشی در این زمینه تهیه شد و در آن جلسه ارائه شد. ما توضیح دادیم که این تخلفات از سوی مردم اتفاق نمیافتد. مردم ابتدا جرات نمیکنند چنین کاری انجام دهند. کسانی که در قدرت هستند و نهادها و افرادی که به منابع و قوانین و دستگاههای کنترلگر دسترسی دارند، این سد را میشکنند. اولین تخلفها را انجام میدهند، بعد آرامآرام دیگران وارد این چرخه تخلف میشوند. نتایج آن گزارش و آن جلسه بسیار جالب بود. بوستان یاس فاطی در لویزان، پادگان قلعه مرغی و مناطق دیگری از نهادهای حکومتی، دولتی، نظامی و امنیتی و... گرفته شد. رهبری در آن جلسه به صراحت گفتند؛ دولت باید جنم داشته باشد. دولت باید کسانی را که این تخلفات را انجام میدهند و خارج از قاعده چنین کاری میکنند دستگیر کند. ایشان این جمله را آنجا گفتند که حتی اگر خواستند با تخریب طبیعت و زمینخواری و... حوزه علمیه بسازند، باید مقابل آنها ایستاد. از این فرصت در دولت استفاده مناسبی شد. تکلیف معلوم بود و ما میدانستیم که باید چه کنیم. برای نمونه یک شخصیت ذینفوذ در یکی از شهرهای بزرگ کشور، تلاش داشت محدودهای به شهری که ساکن بود اضافه کند. یعنی با ایجاد بستر برای ساختوساز و خرید و فروش زمین میخواستند امکان ساخت مصلی فراهم شود. همین دستور اکید رهبری سبب شد ما مانع این تخلف بزرگ در یکی از شهرهای بزرگ کشور شویم. از این جنس مصادیق در کشور زیاد است.
مسجدسازی در فرهنگ ایران موضوع پسندیدهای است. پروراندن انسانهایی که نمازخوان باشند، جزو وظایف دینی ماست. نظام مدیریت هوشمند میداند اولویت برای یک شهر چیست؟ وقتی مردم و البته تمام نظرسنجیها و مطالعات علمی در شهر تهران نشان میدهند که آلودگی هوای تهران اولویت اول مدیریت شهر است، باید توسعه حملونقل عمومی، توسعه فضای سبز، توسعه مسیرهای دوچرخه، توسعه مسیرهای پیاده، کاهش استفاده از خودرو شخصی، استفاده از خودروهای برقی و مواردی از این دست در اولویت قرار گیرند. وقتی از قانون و برنامه در مدیریت شهر سخن میگوییم دقیقاً منظورمان همین اولویتبندی است که در ساخت مسجد از سوی شهرداری تهران لحاظ نشده است. کسی که پارک قیطریه را با این اصرار و با این شتاب روی دست نظام سیاسی میگذارد، دارد میگوید اولویتهای من در اداره امور شهر این مسائل است. منظور این است که آلودگی هوا، ترافیک، فضای سبز و... اولویت مدیریت فعلی شهر نیست. ما نمیتوانیم نیتخوانی کنیم که مدیریت شهری غیر از مسائل مذهبی و دینی چه اهداف دیگری را با این پروژهها دنبال میکند. اما وقتی میبینیم این فعالیتها عقلانی نیست و توجیه منطقی و کارشناسی و حتی ادله دینی برای این کار پیدا نمیکنید و عقل سلیم و خرد جمعی آن را نپذیرد، هر تحلیلی ممکن است بر آن وارد باشد. البته مساجد برای اینکه امور خود را اداره کنند، ممکن است بخشی از فضاهای خود را اجاره دهند. مثلاً سالن ختم دارند، محیطهای تجاری دارند، شاید رستوران شدهاند و مواردی از این دست. البته از قدیم این رویه در مساجد بوده است. اما آن زمان درآمد ناشی از این کارها خرج نگهداری مسجد میشد. این کجسلیقگی است که شهرداری قاطی این موضوعات شود و به جای پیگیری اولویتهای شهر و نیازهای مردم، مسجد بسازد و اداره کند. کار شهرداری در یک کلام مسجدداری نیست.
توسعه فضای سبز با توجه به شدت آلودگی هوا در تهران باید اولویت اول مدیریت شهری باشد. باید حفاظت از درختان بهخصوص درختان کهنسال در اولویت باشد. در دورهای که مدیریت شهر تهران را به عهده داشتم، جریمه سنگینی برای قطع درختان در نظر گرفتیم. این طرح شاکی زیاد داشت. شاید بعضی جاها حق داشتند. چون قبل از آن چنین جریمهای وجود نداشت. جریمه آن زمان صرف احیا و توسعه فضای سبز شهر تهران شد. جریمه به تناسب عمر و بن درختان تغییر میکرد. اگر درخت قدیمی بود، جریمهها سنگین میشد. با این جریمه آش نذری ندادیم بلکه چند محدوده در سطح شهر تهران سبز شد. نتیجه این کار ایجاد 20 پارک و فضای عمومی و فضای سبز در محدوده قانونی تهران شد. زمین در تهران بسیار گران است. ما عمدتاً در مناطق جنوبی شهر و مناطقی که به جهت کمبود فضای سبز مشکل داشتیم، این کار را انجام دادیم. این روند باید ادامه پیدا کند. این روند با قانون و برنامه ارتباط دارد چرا که اولویت تهران کنترل آلودگی هوا به وسیله توسعه فضای سبز و مواردی از این دست است.