ارزشهای رنگباخته
چرا شعار سادهزیستی رنگ باخت؟
عاطفه چوپان: منش و سبک زندگی اغلب سیاستمداران و مسوولان در اوایل انقلاب مفاهیمی چون سادهزیستی و رفاه حداقلی را بهعنوان یک ارزش برای مردم پررنگ کرد، اما چه شد که این ارزشها اکنون تا حد زیادی رنگ باخته و تاثیرات اجتماعی آن چیست؟ نگاه اجمالی به زندگی سیاستمداران دهه ۶۰ و مقایسه آن با اتفاقات همین دوسهماهه سال ۱۴۰۱ تفاوتهای فاحشی را برای ما نمایان میکند. در اوایل انقلاب عموم سیاستمداران سبک زندگی درویشی، به دور از امکانات و با رفاه حداقلی را ترویج میکردند و تحولات سیاسی که آن سالها رخ داد نیز تحت تاثیر همین شعارها بود. با گذشت بیش از چهار دهه ما در نسل بعدی سیاستمداران زندگی کاملاً متفاوتی را شاهدیم که در تضاد با شعارهای اوایل انقلاب قرار گرفته است. در گذشته چنانچه سیاستمداران سادهزیستی را ترویج میکردند، احتمالاً تعداد زیادی از آنها نیز سادهزیست بودند اما در حال حاضر شعار سادهزیستی حتی گاه بیش از اوایل انقلاب برقرار است ولی دیده میشود که برخی از مسوولان زندگی دیگری دارند. مساله حائز اهمیت دیگر این است که در دهه ۶۰ بین زندگی مردم و سیاستمداران تفاوت زیادی وجود نداشت و سیاستمداران مانند مردم عادی از امکانات عمومی استفاده میکردند و تفاوت میان مردم و مسوولان فاحش نبود. اما اکنون شرایط کاملاً فرق کرده و امکاناتی که یک مسوول و سیاستمدار در اختیار دارد کاملا از امکاناتی که مردم عادی به آن دسترسی دارند متفاوت است؛ سفرهای خارجی، ماشینهای لوکس، ساختمانهای خوب، رانتهای دولتی و.... درحالیکه شرایط اقتصادی کلان و همچنین وضع معیشت مردم روزبهروز بدتر میشود، جامعه وقتی جوانی را با ماشینی گرانقیمت در خیابان میبیند سوال اول این است که چطور افرادی به چنین امکانات ویژهای دسترسی دارند و این علامت سوال بزرگی در جامعه ایجاد میکند که نگرانکننده است. اینجاست که ما با ارزشهای رنگباخته مواجه میشویم، ارزشهایی که سیاستمداران در دورهای به آنها معتقد بودند و آن ارزشها را رواج میدادند اما الان میبینیم برخی از آنها این ارزشها را زیر پا میگذارند. در یک زندگی سیاستمداران شعارهای عامهپسند سادهزیستی میدهند و در یک زندگی موازی به دور از این شعارها زندگی پرزرقوبرقی دارند. نزدیکترین مثال این اتفاق آقای قالیباف است که در انتخابات از تسلط چهاردرصدیها بر ۹۶ درصد جامعه صحبت کرد و امروز میشنویم خودش در جرگه قشر اندکی است که از ترکیه سیسمونی تهیه میکند. سوال این است که در عصر حاضر چرا این ارزشها در زندگی سیاستمداران نمود ندارد و عواقب اجتماعی شکاف بین زندگی مردم عادی و سیاستمداران چیست و احساس نابرابری شدیدی که جامعه در پس این شکاف دارد چه تحولاتی را در آینده رقم خواهد زد؟