اعتراض طبیعی
آیا پیادهسازی الگوهای مردمی حفاظت برای طبیعت ایران ممکن است؟
جواد حیدریان: مشارکت مردمی برای حفاظت از سرزمین حرف امروز و دیروز نیست. مهمترین تجربههای بشری در حفظ سرزمین با نوعی یاریگری بومی در دل جوامع کوچک و محلی و در قرنهای گذشته شکل گرفته است. میتوان به نگرشهای مدیریت منابع آب در ایران به عنوان الگوی پایدار و مسالمتآمیز اشاره کرد. در جوامع سنتی و کهن در دیگر نقاط جهان میتوان نمونههایی از مشارکت مردمی جوامع محلی یافت که مردم و سبک زندگی و نظامهای اجتماعی آنها مبتنی بر نوعی سازگاری با اقلیم و شرایط جغرافیایی خود بوده است. از قضا خردهفرهنگها و آداب و سنن و آیینهای مذهبی و شکل پوشش و در نهایت رفتار آنها تابعی از شرایط اقلیمی و طبیعی است. امروزه به سبب تغییر در ماهیت زندگی و گسترش مدرنیته و دخالتهای ناشی از روندهای توسعه جوامع از ابعاد فیزیکی شاهد نوعی گسیختگی در قوام جوامع در تقابل با طبیعت هستیم. البته قصه آنقدرها هم تیره و سیاه نیست که هیچ روزنه امیدی دیده نشود. با رشد آگاهیهای اجتماعی اکنون جنبشهای محیط زیستی مثل دیگر جنبشهای اجتماعی در جهان رشد کرده و این تفکر که میتوان با آموزش و آگاهیبخشی جلوی بخشی از تخریب را گرفت دارد دوباره در جهان متبلور میشود. البته تفاوت ماهوی میان جنبشهای مدرن محیط زیستی با آن سازگاری طبیعی با اقلیم و طبیعت در این است که در گذشته جوامع در تلاش برای بقا، نظام موجود زیستی را بر پایه توانایی اکولوژیک انتخاب میکردند و آنطور که طبیعت برای آنها فراهم میشد زندگی میکردند و در این زیست مسالمتآمیز البته کمتر نوعی آگاهی هوشمندانه وجود دارد بلکه نوعی سازگاری و پذیرش و رضایت و تسلیم را میتوان دید. اکنون که توسعه ناپایدار غالب مناطق جهان را هدف قرار داده و حتی تغییرات اقلیمی تمامی حیات در کره زمین را تهدید میکند باید به شکلگیری جنبشهای محیط زیستی مسالمتآمیز دل خوش کرد. در ایران وضع البته با بسیاری از دنیا متفاوت است. توسعه ناپایدار دارد منابع حیاتی را میبلعد. فقدان آگاهی و سواد و دانش حفاظتی سبب شده دولتها و نهادهای وابسته به قدرت خود موتور تخریب را روشن کنند. اما از سویی شعلههای امید در تاریکی روشن است. مردم به عنوان وارثان اصلی سرزمین ایران، نشان دادهاند که به صورت خودجوش تلاش دارند با مشارکت در روندهای مدیریت سرزمین لااقل تا جایی که ممکن است جلوی تخریب را بگیرند. برای نمونه شکلگیری اعتراضهای مدنی در گوشهگوشه ایران طی ماه گذشته نشان میدهد هنوز در ایران حرکتهای امیدبخش حفاظت وجود دارد. اعتراض مردم ساری و منطقه جنگلی آقمشهد در پی تعرض کلیددار یک امامزاده، اعتراض سراسری برای بازپسگیری دماوند که به شکل غریبی مفهوم وقف را به عنوان امری دینی و اخلاقی و نه امری سوداگرانه به چالش کشیده است، اعتراض به معدنکاوی در منطقه حفاظتشده بهرامگور در فارس و همینطور حرکت ستایشبرانگیز مردمی در منطقه بیرومی دشتی در استان بوشهر برای مخالفت با برداشت سنگ مرمر از دل مناطق حفاظتشده و مواردی از این دست نشان میدهد جنبشهای فعال محیط زیستی در ایران فصل جدیدی از حفاظت مشارکتی را بدون چشمداشت به دولت آغاز کردهاند.