محرومیتزدایی با خورشید
علیرضا دائمی از امکان فقرزدایی با توسعه نیروگاههای خورشیدی پشتبامی میگوید
ایران فقط یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان نیست بلکه بهشت داغ تولید انرژیهای تجدیدپذیر نیز هست. ایران سه برابر اروپا امکان بهرهگیری از تابش خورشید برای تولید انرژی خورشیدی دارد. سرزمینی که 300 روز به طور میانگین آفتابی دارد و مناطق مرکزی آن میتواند بزرگترین مزارع کشت صفحههای خورشیدی در جهان باشد.
ایران فقط یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان نیست بلکه بهشت داغ تولید انرژیهای تجدیدپذیر نیز هست. ایران سه برابر اروپا امکان بهرهگیری از تابش خورشید برای تولید انرژی خورشیدی دارد. سرزمینی که 300 روز به طور میانگین آفتابی دارد و مناطق مرکزی آن میتواند بزرگترین مزارع کشت صفحههای خورشیدی در جهان باشد. البته سیاستهای کلان کشور مدتهاست به فکر بهرهگیری از این امکان خدادادی افتاده است اگرچه نتوانستهایم طبق برنامه ششم توسعه، سرمایهگذاری در این زمینه را به سرانجام برسانیم. به هر روی انرژی پاک و امکان استفاده ساده از پنلهای خورشیدی حالا فرصتی بسیار باارزش برای توانمندسازی جوامع محلی در ایران بهخصوص مناطق روستایی و عشایری است تا با ایجاد نیروگاههای کوچک پشتبامی فرصتهای شغلی برای مردم فراهم شود و حدود دو میلیون خانوار ایرانی بتوانند در مناطق کمبرخوردار هم تولید برق داشته باشند و آن را به دولت بفروشند و هم بتوانند انرژی مورد نیاز خود را به سادگی تولید کنند. علیرضا دائمی کارشناس حوزه انرژی و معاون سابق وزیر نیرو به پرسشهایی در این زمینه پاسخ داده است.
♦♦♦
رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر خبر داده که استقبال خوبی از پنلهای پشتبامی از سوی مردم صورت گرفته است و تاکید کرده که خانوادهها ماهانه حدود دو میلیون و 500 هزار تومان از تولید برق نیروگاههای پشتبامی درآمد دارند. آیا فقرزدایی با نیروگاههای پشتبامی در ایران آنطور که در چین منجر به فقرزدایی شده، امکانپذیر است؟
به اعتقاد من اینکه بتوان با توسعه نیروگاههای پشتبامی با فقر مناطق روستایی و محروم مقابله کرد کاملاً امکانپذیر است. باید به این شکل بیان کرد بسیاری از خانوارهای ما که امروزه درآمد یا شغل خاصی ندارند و خانوادههایی که سرپرستهای آنها زنانی هستند که امکان کار به معنای عرفی آن را ندارند، میتوانند در شهرها و روستاهای کشور از بام یا اطراف منزل خود برای تولید انرژی استفاده کنند و خرید انرژی باید توسط دولت و در واقع وزارت نیرو انجام شود. امکان اینکه وام و تسهیلات به خانوادهها داده شود وجود دارد و دولت باید حمایت لازم را از این کار انجام دهد. شرط موفقیت این است که در تهیه آسان پنلها، دولت باید به مردم کمک کند. مردم روستایی ممکن است نتوانند به راحتی بروند و شرکت مورد نظر را پیدا، پنل مورد نیازشان را خریداری و سپس نصب کنند. دولت باید ساختار و سازمانی برای این کار بگذارد. با این شیوه بخشی از کار با تسهیلات پیش میرود و بخشی نیز از کمک بلاعوض استفاده میکنند. بخشی نیز با سرمایهگذاری هموطنانی که چنین ظرفیتهایی را دارند، اداره میشود. اگر این اتفاق بیفتد همانطور که در پرسش شما هم مشخص است که جناب آقای صادقزاده رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر نیز گفتهاند، این امکان فراهم میشود که مصرفکنندگان ما که اکثراً زیر نظر کمیته امداد امام خمینی (ره) یا یارانهبگیر هستند، منابع ثابتی پیدا کنند و این یکی از روشهای بسیار خوب توانمندسازی مردم است. اگر بخواهیم مثالی بزنیم باید به همان ضربالمثل چینی اشاره کنیم که میگوید به کسی ماهی ندهید، به او ماهیگیری یاد بدهید. مفهوم این ضربالمثل این است که ما بخشی از جامعهمان را که به شکلی نیازمند هستند به جای آنکه مبالغی به آنها پرداخت کنیم که بابت آن، کار یا تولیدی صورت نگرفته است، بهتر است آنها را تبدیل به تولیدکننده و صاحب کار کنیم، یعنی به آنها مهارت یاد دهیم. مثال دیگر اینکه یکبار که با وزیر سابق نیرو به روستایی رفته بودیم، کشاورز سالخوردهای آمد و گفت من بالاخره کارخانهدار شدم. صحبتی که داشت خیلی مفهوم نبود. مجبور شدیم توضیح بیشتری بخواهیم و بعد معلوم شد که ایشان دارد از همین پنلهای کیلوواتی برق تولید میکند. به کمک همین روشهایی که توضیح داده شد، یک واحد کوچک 25 کیلوواتی روی بام خانهاش نصب شده بود و آن فرد روستایی توانسته بود بهره مناسب را ببرد. یکی از بهترین اقداماتی که میتوان در توانمندسازی اقشار مختلف جامعه از آن استفاده کرد.
چالشی که چشمانداز مثبتی را که جنابعالی توصیف کردید مخدوش میکند این است که قیمت برق در ایران بسیار ارزان است. آیا با این قیمت رایگان در بازار تولید برق خورشیدی از نیروگاههای کوچک پشتبامی و از سوی طبقات محروم جامعه برای اشتغالزایی، برای دولت بهصرفه است که این برق را خریداری کند تا مردم هم منتفع شوند؟
دولت در این زمینه مسوولیتهایی دارد. ما اینجا نباید هموطنان روستایی و عشایری خود را درگیر کنیم. وظیفه دولت است که این برق را به قیمت کیلووات ساعتی بیش از هزار تومان خریداری کند. به دلایلی ترجیح داده میشود که این برق را به قیمت متوسط کیلووات ساعتی 75 تومان به فروش برساند. دولت دارد در این زمینه سوبسید بسیار گستردهای نزدیک به 15 برابر قیمت واقعی هزینه میکند. این چیز عجیبی نیست. دولت برای حکمرانی مطلوب خود تصمیم میگیرد در برخی جاها آب، برق، گاز و... را به قیمتی به مردم واگذار کند که به آن یارانه بسیار زیادی را تزریق کرده است. در مقابل آن یارانهای که دولت دارد پرداخت میکند، تولیدی دارد صورت میگیرد. این هزینهها به هر حال باید صورت بگیرد. بخشهای آسیبپذیر جامعه باید از منابع حیاتی کشور منتفع شوند. ما کشوری هستیم که منابع نفتی عظیمی داریم و درآمدهای نفتی داریم و باید مردم را توانمند کنیم. این یکی از رویههای مناسب آن است. ممکن است سوال شود که این اختلاف قیمت را دولت (وزارت نیرو) باید چگونه پرداخت کند. باید توضیح داد که یک ردیف بودجه داریم که عوارضی از فروش برق در شهرها گرفته میشود. سرجمع این عوارض 1800 میلیارد تومان در بودجه سال 98 به ثبت رسیده است. این رقم برای این دست هزینهها کفایت نمیکند. چون بخشی از این هزینه برای برقرسانی روستایی است و بخشی برای استقرار مزارع نیروگاههای خورشیدی است و این فقط میتواند این تعهدات را انجام دهد. طبعاً باید این ردیف تقویت شود و شرایطی پیش بیاید که تعهدات در مقابل مزارع نیروگاههای خورشیدی و نیروگاههای کوچک پشتبامی پرداخت شود. بهخصوص مردمی که نیروگاههای کوچک را در پشت بام خانه دارند، به دلیل وضعیت معیشتی شکننده باید به موقع این تعهدات پرداخت شود که زندگی این افراد لنگ نماند. من فکر میکنم باید به نقش همکاران در وزارت نفت اشاره کرد. وقتی داریم از نیروگاههای خورشیدی استفاده میکنیم که در کشور ما ظرفیت بسیار فراوانی دارد -یعنی تابش خورشیدی در ایران بسیار بالاتر از نرم جهانی است و در متوسط کشوری سه برابر اروپا ظرفیت تابش داریم- حتماً باید با وزارت نفت وارد تعامل شویم تا آنها گاز نیروگاهها را تامین کنند و عملاً تبدیل انرژی در وزارت نیرو صورت بگیرد. باید این مساله را کلان دید و از محل صرفهجویی گاز ناشی از کاهش انتشار کربن که بحث بسیار مهمی است و جهان از تغییر اقلیم ناشی از تولید کربن دارد رنج میبرد، این مساله را مدیریت کرد. به اعتقاد من مهمترین وظیفه دولت حکمرانی در راستای توانمندسازی افراد جامعه است. اگر این هزینهها در اینجا صورت گیرد، از هزینه در حوزه جرائم و مشکلات اجتماعی جامعه اجتناب میشود.
اشارهای به ظرفیتهای تابشی و انرژی خورشیدی در ایران داشتید و مقایسهای با اروپا کردید. آیا استقرار پنلهای خورشیدی بر روی پشتبامها با نیت توانمندسازی جوامع محلی و مناطق محروم، اثر قابل توجهی در تولید برق کشور دارد؟
ابتدا باید پذیرفت که ظرفیت تولید در ایران بسیار بالاست. ما میتوانیم با استفاده از انرژی خورشیدی بر روی بامها تمام برق کشور را تامین کنیم. مزارع بزرگ را از 10 تا 100 مگاوات بگذاریم کنار. ما اینقدر ظرفیت تولید انرژی برق از خورشید داریم که با نیروگاههای کوچک پشتبامی هم میتوان برق کل کشور را تامین کرد. اما نکاتی را باید در نظر گرفت. توزیع و پراکندگی تولید برق خیلی مهم است. ما شبکه بسیاری پیچیدهای در کشور داریم که برق تولید میکند. نیروگاه دو هزار مگاواتی داریم که اگر خدای نکرده اتفاقی بیفتد ابتدا با قطع برق و مشکلات مرتبط با کمبود آب و دهها موضوع دیگر مواجه میشویم. همین سالها در خوزستان که مشکل ریزگردها زیاد شده، ما شاهد مشکلاتی در خوزستان بودیم. سیستم برق به دلیل مشکلات ریزگردها قطع شد. چون ایستگاههای پمپاژ از کار افتادند. توزیع پراکنده برق خود یکی از مزایای مهمی است که در مواقع مشکلات مزیتش را نشان میدهد و دسترسی مردم به برق و انرژی بالاخره وجود دارد.
برخی از مدیران شرکتهای تولید برق و مدیران ارشد کشور معتقدند وقتی نفت و گاز ارزان در اختیار داریم، رفتن به سمت تولید انرژیهای نو با هزینه بالا، عقلانی نیست و مساله کاهش تولید کربن بیشتر یک نمایش از سوی کشورهای پیشرفته است. شما این نوع نگاه را چطور ارزیابی میکنید؟
درست است که کشور منابع انرژی خوبی در اختیار دارد، اما در نظر بگیرید ما حجم بسیار زیادی گاز CO2 تولید میکنیم. ما دهمین رتبه آلاینده ازن در میان کشورهای دنیا هستیم. ما باید این را در صنعت استفاده کنیم. وقتی میتوانیم گاز را تبدیل به پتروشیمی و مواد مختلف کنیم و مواد را بفروشیم و ارز وارد کشور کنیم، و از طرق دیگری از این انرژی استفاده کنیم، دلیلی ندارد حالا که منابع فسیلی داریم آنها را بسوزانیم و زیانهای زیستمحیطی به کشور وارد کنیم. نکته دیگر این است که این به نفع کشورهای خارجی نیست که ما تولید کربن را کم کنیم و هوای شهرهای ما بهتر باشد. این به نفع خود ماست. همین امروز که داریم با هم حرف میزنیم هوای تهران و شهرهای بزرگ به شدت آلوده است. بخشی از این آلودگی ناشی از استفاده از انرژیهای فسیلی است. ما شاید یک زمانی باید به این فکر کنیم که چرا باید اینقدر لولهکشی گاز در شهرها و روستاهای کشور داشته باشیم. ما باید برق را از انرژی پاک به دست بیاوریم. ما با ظرفیتی که داریم باید خانهها را از نظر انرژی خودگردان کنیم. در نظر بگیرید چه هزینه سنگینی برای خطوط انتقال برق و گاز در ایران صورت میگیرد. نیروگاههای ما هزینه بسیار زیادی برای ایجاد و نگهداریشان صرف میشود. هر نیروگاهی که در ایران ساخته میشود، چندین میلیارد تومان هزینه تولید و نگهداری آن است. اگر این پول هنگفت و بسیار زیاد را پراکنده کنیم و هزینههای توزیع و انتقال را نیز از بین ببریم و بگذاریم بحث توانمندسازی صورت بگیرد، انتشار گازهای آلاینده و ارزشی که ایجاد میکند هم مزید بر علت میشود و سود سرشاری را متوجه کشور خواهد کرد. البته کاهش گازهای گلخانههای صرفه اقتصادی بسیاری دارد. به ازای هر مترمکعب گازی که کاهش میدهید یا CO2 که تبدیل میشود میتوان مبلغی دریافت کرد. یک کیلووات ساعت برقی که تولید یا مصرف میشود، اگرچه رقم کمی است، ولی نزدیک به 3 /1 مترمکعب گاز CO2 تولید میکند. بنابراین باید به این آلودگی برای نسل آینده ایران فکر کرد.
دولت قرار است در برنامه ششم توسعه، درصد قابل توجهی از نیاز برقی کشور را از طریق توسعه تولید انرژیهای تجدیدپذیر بهخصوص انرژی خورشیدی تامین کند. به نظر میرسد روندها در مدیریت اجرایی و سرمایهگذاری کشور بر اساس سند چشمانداز در تولید انرژی پاک پیش نمیروند. در حالی که امارات و عربستان در منطقه به دلیل موقعیتی که شبیه به ما دارند، در حال ایجاد مزارع تولید انرژی خورشیدی هستند.
به نظرم باید کسانی که در دولت مسوولیت دارند به این ابهامات به روشنی پاسخ دهند. من واضح عرض میکنم، بعضی مواقع با توجه به مجموعه شرایطی که در کشور وجود دارد، برخی مسائل اولویت اول یا اولویتهای مهم محسوب نمیشوند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که تنشها و مشکلات متعدد بر آن حاکم میشود. ممکن است به نظر بیاید که تولید انرژی خورشیدی یک کار لوکس است و خیلی به چشم نیاید. مشکل اول ما مثلاً در سال 98 سیل بود. زلزله بخشهایی از کشور را درگیر کرد و... اینها مشکلاتی است که سرپناه و معیشت و سلامت مردم را به مخاطره انداخت. بنابراین اولویتها و چشمانداز به صورت مقطعی به این سمت بسیج میشود. این مسائل هزینهسازی برای پروژههایی مثل ایجاد مزارع تولید انرژی خورشیدی را به تاخیر میاندازد. ولی باید بپذیریم اگر میخواهیم سرمایهگذاریهای بلندمدت بکنیم که یکی از آن توانمندسازی مردم و تولیدگر شدن آنهاست، باید وضعیت مردم را از مصرفکننده صرف به یک تولیدکننده تغییر دهیم. باید فرهنگسازی در این زمینه صورت بگیرد. نکته دیگر اینکه باید از ظرفیتهای خدادادی به درستی استفاده کرد. من صراحتاً گفتهام اگر مشکلات تحریمی پیش روی کشور نبود باید ایران در مواد دستیافته از گاز و نفت و انرژی یکی از بزرگترین صادرکنندگان دنیا بود و الان هم باید باشد. ما میتوانیم با تغییر ماهیت مصرف منابع نفت و گاز و انرژی آن را تبدیل به مواد دیگری بکنیم و این مواد مشتریان خود را در جهان دارد و روزبهروز تعداد آنها دارد بیشتر میشود.
آیا هزینه نگهداری و استهلاک پنلهای خورشیدی زیاد است؟ مردم ممکن است ندانند که نحوه استفاده و نگهداری از این نیروگاههای کوچک چگونه است. در این باره توضیح دهید که شیوه استفاده از این پنلها چگونه است.
این کار اگر بخواهد گسترده انجام شود، برای مثال دو میلیون خانوار کشور در مناطق روستایی بهخصوص مناطق مرکزی را که از میزان تابش بسیار بالایی برخوردار هستند دربر بگیرد، باید حتماً بخش خصوصی بسیار سالم و متعهدی را برای این کار درگیر کنیم. این نوع فعالیتها کار آدمهای عادی نیست. فرض کنید اگر سیستم دچار اختلال شد باید گارانتی داده و شرایطی فراهم شود که خیلی راحت بشود آدمهای عادی با آن کار کنند. البته در نظر بگیرید که سیستمهای خورشیدی بسیار روان کار میکنند و هزینه بهرهبرداری و نگهداری آن بسیار پایین است. میدانیم که نه سوختی در آن مصرف میشود و نه انفجاری در آن رخ میدهد و نه نشتی دارد و... خیلی ساده یک صفحه است در برابر خورشید که هرچند وقت یکبار باید شستوشو شود. شستوشوی این پنلها کار بسیار راحتی است. مانند این است که شیشه ماشین خود را میشوییم. خیلی کمهزینه است اما باید یک جای کار مدیریت پشتیبانی در نظر بگیریم. اگر قرار است دو میلیون واحد مسکونی در سراسر کشور انرژی خورشیدی تولید کنند و بفروشند و مصرف کنند، یعنی نزدیک به 25 هزار مگاوات برق تولید میشود. برای تولید این میزان برق یعنی 25 هزار نیروگاه هزار مگاواتی دارد کار میکند. پس این حجم عظیم نیازمند یک شرکت برای حمایت است. یعنی یک شرکت که با هزینههای کم بتواند ارائه خدمات و نگهداری و بهرهبرداری را بدهد. البته خوشبختانه در کشور نیروهای انسانی بسیار توانایی وجود دارد که اگر این کار صورت بگیرد صدها اشتغال جدید نیز ایجاد میشود. ما در هر منطقهای میتوانیم یک شرکت کوچک ایجاد کنیم و این شرکتها باید تعدادی تکنسین برق و میکانیک و... داشته باشد و اینها کارشان این باشد که خدمات را به محیط گستردهای از شهر و روستا و شهرستان ارائه دهند. اگر این فرمول اجرایی شود ما هم ایجاد اشتغال کردهایم و هم انرژی پاک تولید کردهایم و محیط زیست را از آلودگی بیشتر نجات دادهایم، هم مردم را توانمند ساختهایم. همه اینها در کنار هم نشان میدهد کار منجر به تولید و حمایت از اقتصاد شده است و همگان از سود آن نفع میبرند.