اهمیت ترکیب تجاری
بررسی روابط تجاری با همسایگان در گفتوگو با محمدمهدی بهکیش
کشور اکنون در حال تجربه سختترین و جامعترین تحریمهای تاریخ روابط بینالملل است. فشار حداکثری که آمریکا از سال 2018 تاکنون علیه کشورمان به اجرا درآورده است، موجب شده بسیاری از ظرفیتهای اقتصادی و تجاری ایران در حوزه خارجی تحت تاثیر قرار بگیرد. در همین رابطه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که در شرایطی که مسیر تجارت رسمی بسته شده و دور زدن تحریمها سخت است، استفاده از ظرفیتهای جغرافیایی و برقراری ارتباطات خاص با همسایگان میتواند بسیاری از چالشها را بهویژه در زمینه تامین منابع ارزی یا دریافت کالاهای مورد نیاز، رفع کند. در همین راستا بررسی الزامات، راهکارها، موانع پیشرو و ضعفهای ایران برای تجارت با همسایگان به عنوان یکی از بهترین مقاصد تجاری در شرایط تحریم، ضروری به نظر میرسد. محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان، معتقد است که در رابطه با تجارت با همسایگان اگرچه به لحاظ فاصله و نزدیکی جغرافیایی این نوع تجارت مزیت دارد اما فاصله تنها عامل تعیینکننده نیست و عوامل دیگر هم اهمیت دارند. ما باید به ترکیب تجاری کشورهایی که خواهان مبادله با آنها هستیم هم توجه کنیم، به این معنا که آن کشورها چه کالاهایی را صادر و چه کالاهایی را وارد میکنند.
♦♦♦
بر مبنای نظریه جاذبه در اقتصاد، گسترش تجارت مبتنی بر عواملی از جمله مجاورت جغرافیایی، تاریخ مشترک و شباهتهای زبانی است. بر این اساس کشورهایی که در مجاورت یکدیگر قرار دارند و همچنین از آدابورسوم، فرهنگ و زبان مشابهی نیز برخوردارند، مراودات تجاریشان بیشتر است. در همین راستا ایران فرصتی دارد که بسیاری از کشورها از آن برخوردار نیستند؛ داشتن ۱۵ همسایه و همچنین پیشینه تاریخی و فرهنگی مشترک با این همسایگان میتواند فرآیند تجارت را برای کشور تسهیل کند. حال سوال من این است که چرا ایران آنطور که باید از این فرصت استفاده نمیکند؟
بله، تجارت با همسایگان به خاطر فاصله کم و کاهش هزینههای حملونقل خوب و بهصرفه است. نمونه موفق در این زمینه هم اتحادیه اروپاست. اما باید در نظر داشته باشیم که لازمه تجارت با همسایگان روابط متقابل تجاری است. به این معنا که مجموعهای از کالاها و خدمات را به آن کشور صادر کنید و همچنین کالاها و خدماتی را نیز از آن کشور وارد کنید. نمونه بارز آن، روابط ما با چین است؛ ما نفت و محصولات پتروشیمی را به چینیها میفروشیم و در عوض کالاهای چینی دریافت میکنیم. البته در حال حاضر به خاطر تحریمها، تجارت ما با چین به اجبار حالت تهاتر به خودش گرفته که در دنیا منسوخ شده است. تجارت با همسایگان اگرچه به لحاظ فاصله و نزدیکی جغرافیایی دارای مزیت است اما فاصله تنها عامل تعیینکننده نیست و عوامل دیگری هم در توسعه روابط تجاری مهم و اثرگذار هستند. از جمله اینکه ما باید به ترکیب و تنوع شرکای تجاری و کالاها و خدماتی که مبادله میکنیم هم توجه داشته باشیم. باید در نظر داشته باشیم که به این کشورهای همسایه چه کالاهایی صادر و چه کالاهایی را از آنها وارد میکنند.
برای مثال کشورهای حوزه خلیجفارس عمدتاً صادرکننده نفت و گاز و محصولات وابسته به آن هستند. در نتیجه کالاهای صادراتی ما و این کشورها مشابه یکدیگر است، پس امکان صادرات به این کشورها وجود ندارد. در رابطه با واردات هم اکثر این کشورها واردکننده سرمایه و تکنولوژی هستند و قاعدتاً کشور ما نمیتواند واردات آنها را تامین کند. این موضوع در مورد عراق هم به تدریج صدق خواهد کرد. درست است که ما با عراق رابطه سیاسی و اقتصادی خوبی داریم و این کشور یکی از شرکای اصلی تجاری ماست، اما به این خاطر که کالای صادراتی دو کشور مشابه است و واردات تکنولوژی هم نه از ایران به عراق و نه برعکس امکانپذیر نیست، امکان تجارت هم کاهش پیدا میکند. البته این نکته را هم در نظر بگیرید که رابطه حسنه با عراق تا زمانی ادامه دارد که تغییر سیاسی عمدهای در این کشور رخ ندهد. اگر عراق تصمیم بگیرد که حضور فعالی در اتحادیه عرب داشته باشد شرایط بهگونهای دیگر پیش خواهد رفت. عمده صادرات آذربایجان و ترکمنستان هم نفت و گاز است و حداکثر کاری که میتوان در رابطه با این دو کشور انجام داد، به خاطر عدم دسترسی آنها به آبهای آزاد، سوآپ نفت و گاز است. افغانستان و پاکستان هم کشورهایی با سطح درآمد پایین هستند که تجارت با آنها موضوعیت چندانی ندارد. در رابطه با ترکیه هم باید گفت این کشور به دلیل هوشمندی که دارد شرایط رفتوآمد ایرانیان به کشورش را بدون ویزا فراهم کرده تا ایرانیان به راحتی برای گردش و خرید وارد ترکیه شوند، در حالی که ما به جز کالای قاچاق، نفع چندانی از رابطه با ترکیه نبردهایم. در همین راستا زمانی که از تجارت با همسایگان صحبت میکنیم باید ترکیب تجاری آنها را نیز بررسی کنیم.
علاوه بر این، باید در نظر داشته باشیم که رشد اقتصاد بر دو پایه استوار است، یک، سرمایه و دو، تکنولوژی. ما باید با کشورهایی روابط تجاری داشته باشیم که بتوانیم به آنها نفت و گاز بفروشیم و سرمایه و تکنولوژی وارد کنیم. متاسفانه کشورهای همسایه ما نمیتوانند نیازهای اساسی ما را برطرف کنند. کشورهایی که در این زمینه میتوانند به ما کمک کنند اروپا، چین و هند هستند، البته آمریکا هم در این دسته است، ولی به دلایل سیاسی ایران تمایلی به برقراری ارتباط با آمریکا ندارد. البته یکی از موانع اصلی تجارت ایران، حالا چه با کشورهای منطقه چه کشورهای دیگر، نپذیرفتن FATF از سوی ایران و همچنین قطع دسترسی به سوئیفت است.
به نظر میرسد ایران همچنان خواستار گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین است؛ اما نه نظریههای اقتصادی و نه پژوهشهای روابط بینالملل، چنین اولویتی برای دیپلماسی کشور ما قائل نیستند. اخیراً هم عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در اظهاراتی گفته است که تنظیم رابطه با غرب را اولویت نمیداند و در مقابل مدافع رابطه با آمریکای لاتین، آفریقا و کشورهای شرقی است. آیا این استراتژی درست است؟
همانطور که پیشتر هم عرض کردم، فاصله تنها عامل تعیینکننده در تجارت نیست اما باید در نظر داشته باشیم که تجارت مستلزم حمل کالا از جایی به جای دیگر است و بهطور طبیعی تجارت با کشورهایی که از بُعد مسافت به کشور ما نزدیک هستند بهصرفهتر است. زمانی که سیاستمداران ما میگویند که اولویتشان آمریکای لاتین و آفریقاست باید توضیح دهند که تجارت با آمریکای لاتین و آفریقا چه مزایای مشخصی دارد.
برقراری روابط دیپلماتیک با هر کشوری در دنیا مفید است، منتها فقط برخی از این روابط دیپلماتیک میتواند به بستری برای تجارت ختم شود. به یاد داشته باشیم که تجارت تغذیهکننده صنعت در داخل کشور است. ما هم در صادرات و هم در واردات، به جهان پیرامونمان وابسته هستیم. ما در کشورمان همه فنون را نداریم و نمیتوانیم همه چیز را خودمان تولید کنیم، همانطور که هیچ کشوری نمیتواند. به همین دلیل است که همکاری بینالمللی گستردهای در دنیا به وجود آمده است و کشورها در آن به تجارت با هم میپردازند. در اروپا کشورها از همان گام اول به دنبال همکاری بودند، بعدها این همکاری گسترش پیدا کرد و اتحادیه اروپا شکل گرفت. وحدت پولی اروپا با واحد یورو به مثابه نقطه عطف و بزرگترین سمبل در روند اتحاد و یکپارچگی اروپا بود. دستیابی به پول واحد نماد هویت مشترک اروپا و سمبل وحدت آن است. یورو پول واحد اروپا از اول ژانویه 2002 در 12 کشور عضو اتحادیه اروپا به گردش درآمد و رسماً به عنوان پول رایج این کشورها مطرح شد. ایجاد پول مشترک به وحدت سیاسی و رونق اقتصادی اروپا کمک کرد.
در همین راستا گسترش روابط با آمریکای لاتین و آفریقا از منظر سیاسی و روابط دیپلماتیک بسیار خوب است اما باید ببینیم که اینگونه روابط آورده اقتصادی و تجاری هم دارد یا خیر. تجارت با آفریقا و آمریکای لاتین مشکلات عدیدهای دارد: اول اینکه به لحاظ حملونقل هزینه بالایی دارد؛ دوم اینکه مشکل رفتوآمد تجار، صنعتگران و مدیران به دلیل نبود پرواز مستقیم از ایران سختتر و پرهزینهتر است و تجار باید ابتدا به اروپا یا دوبی سفر کنند و از آنجا به آمریکای لاتین بروند؛ سوم اینکه بازار آمریکای لاتین بازار مکملی برای ایران نیست؛ چهارم اینکه در آمریکای لاتین و آفریقا ثبات سیاسی وجود ندارد و ممکن است در یک مدت بسیار کوتاه ناگهان سیاستها 180 درجه تغییر کند. ثبات در فضای سیاسی برای تجار و سرمایهگذاران اهمیت دارد به همین خاطر آنها رغبتی برای تجارت و سرمایهگذاری در اینگونه کشورها ندارند و مورد پنجم خود ما هستیم. برای اینکه بتوانیم با کشوری روابط تجاری برقرار کنیم بهتر است که اقدامات سیاسی غیرمعمولی انجام ندهیم. در شرایط فعلی کشور ما در وضعیت حساسی قرار دارد و هر اتفاق پیشبینینشدهای که رخ میدهد به درست یا اغلب به غلط، اسم کشور ما هم به میان میآید. به همین خاطر بهتر است که با احتیاط پیش برویم.
درنهایت باید عرض کنم که این بازار چین و هند است که مکمل بازار ایران است. ما طی سالهای اخیر نفت و گازمان را به چین فروختیم و کالا، تکنولوژی و سرمایه دریافت کردیم. در حال حاضر هند هم میتواند به شریک عمده تجاری کشور تبدیل شود.
همانطور که اشاره کردید، هند یکی از مقاصد اصلی تجارت با ایران در سالهای اخیر بوده و با توجه به سیاست بیطرفانه هند در اکثر مسائل سیاسی مرتبط با ایران، به عنوان یک شریک تجاری پایدار در نظر گرفته میشود. اما تحریمها مانع رشد تجارت ایران و هند هستند. چندی پیش بود که سفیر هند در تهران گفت اگر اقتصاد ایران تحریم نبود، حجم تجارت دو کشور میتوانست به 16 میلیارد دلار برسد ولی الان حدود دو میلیارد دلار است. به نظر شما ایران با وجود تحریمها چطور میتواند از مزیت روابط تجاری با هند استفاده کند؟
عدهای همچنان هند را در رده کشورهای فقیر میدانند، این در حالی است که هند به یک قدرت اقتصادی در جهان بدل شده است. هند به شدت در حال رشد است و به خاطر این رشد خریدار نفت و گاز ایران است و در مقابل میتواند تکنولوژی و سرمایه به ایران بدهد. علاوه بر این، هند همیشه خواستار این بوده که از طریق چابهار به افغانستان و کشورهای آسیای میانه دسترسی پیدا کند. به عبارت دیگر برای هند، پتانسیل اصلی بندر چابهار همیشه در ارتباط با اتصال منطقهای گستردهتر بوده است، نه صرفاً تجارت دوجانبه میان هند و ایران. مهمترین مبنای منطقی برای این بندر، نیاز به ایجاد یک مسیر جایگزین به افغانستان است. چابهار میتواند به تسهیل صادرات آن کشور کمک کند. این امر برای حفاظت از جمعیت آسیبپذیر افغانستان، ادغام این کشور در اقتصاد منطقه و تثبیت وضعیت سیاسی و امنیتی آن ضروری است. کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه نیز به یک راه مطمئن برای دسترسی به اقیانوس نیاز دارند و چابهار بهترین بندر برای این امر است. متاسفانه ما از این فرصت آنطور که باید استفاده نکردیم و همین امر باعث شد چینیها بندر گوادر را در پاکستان ایجاد کنند. بندر گوادر برای توسعه غرب چین شکل گرفت. شرق چین پایگاههای خودش را پیدا کرده و هاب اصلیاش هم سنگاپور است اما غرب چین آنطور که باید توسعه پیدا نکرده است.
چابهار فرصت خوبی است که افغانستان، کشورهای آسیای میانه و قفقاز و حتی خود روسیه را که راهی به دریا ندارند به دریا وصل کنیم. این مزیت وجود دارد اما ما از آن استفاده نکردیم؛ شاید دلیل اصلی مسائل امنیتی باشد. یعنی فکر کردیم که اگر رفتوآمد شکل بگیرد امنیت کشور از دست میرود، این در حالی است که دنیا از این فازها گذشته است. در حال حاضر راههایی که مرتب برای ترانزیت ساخته میشود بسیار گسترده است و این جادهها مثل رگ در کشورها میچرخند. ما نهتنها راههای ترانزیت جدیدی احداث نکردهایم، بلکه راههای ترانزیتی که داشتیم را هم خراب کردهایم. همین الان هواپیماهایی که از آسمان ایران رد میشوند باید مقدار زیادی هزینه پرداخت کنند اما ما نمیتوانیم انتقال پول انجام دهیم. اگر هندیها بخواهند جادهای احداث کنند که چابهار را به افغانستان متصل کند نیاز به انتقال پول است؛ هزینههایی که برای جابهجایی وسایل و حتی آدمها نیاز است. علاوه بر این افراد نیاز دارند که پول کشورشان را تبدیل کنند و... کاری که در همه کشورهای جهان به راحتی انجام میپذیرد، در کشور ما سخت یا غیرقابل انجام است.
انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور ایران چشماندازی از تحول را در سیاست خارجی ایران ایجاد کرد که ممکن است روابط تهران با کشورهای منطقه و فرامنطقهای را دچار تحول کند و به تبع آن اقتصاد ایران را هم دگرگون کند. در همین راستا به نظر شما آقای پزشکیان باید چه اقداماتی برای تسریع این روند انجام دهد؟
اگر آقای پزشکیان بخواهد مسیر اقتصاد را بهبود ببخشد، ابتدا باید مسئله ترانزیت را حل کند و در مرحله بعد باید به اعتمادسازی بپردازد. اگر راه ترانزیت باز شود تجارت و صنعت رونق میگیرد. متاسفانه در چند سال اخیر شاهد این هستیم که تمامی کشورهای منطقه و فرامنطقهای به دنبال این هستند که در راههای ترانزیتی ایران را دور بزنند. اگر میخواهیم با جهان در ارتباط باشیم باید این شرایط تغییر کند. اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند روزبهروز رشد کاهش پیدا میکند و تورم بیشتر میشود.
در شرایط فعلی آقای پزشکیان به دنبال این است که مطالبات پرستاران، بازنشستگان، شرکتها و بانکها را پرداخت کند. چند راه برای پرداخت معوقات دارد: اول اینکه پول چاپ کند که این باعث تورم میشود؛ دوم، از طریق مالیات از مردم بگیرد که این هم به فقیرتر شدن مردم منجر میشود؛ سوم، درآمد ایجاد کند. مسلماً ایجاد درآمد بهترین روش پرداخت است. اما ایجاد درآمد این نیست که بگوییم همه چیز را خودمان در داخل ایجاد میکنیم، این درست نیست. همین الان اگر بخواهیم قطعات یک ماشین را عوض کنیم مجبوریم که از چین وارد کنیم. ما حتی نمیتوانیم این قطعات را از اروپا وارد کشور کنیم. برای همین این قطعات ابتدا به چین میرود بعد وارد کشور میشود. همین موضوع هزینهها را چند برابر میکند و در نهایت باعث میشود ماشینی که در دوبی 10 هزار دلار است در ایران 50 هزار دلار باشد. با این وضع رفاه مردم روزبهروز کمتر میشود. دولت جدید که نفسی تازه به جامعه القا کرده است باید به فکر راه انداختن چرخ اقتصاد باشد. خوشبختانه افراد تحصیلکرده و اقتصاددان هم در دولت هستند که میتوانند در این زمینه به آقای پزشکیان کمک کنند؛ البته اگر با محیط سیاسی هماهنگ باشند، چون در مملکت ما بدون تفاهم با بعد سیاسی هیچ کاری پیش نمیرود، شرایط بهتر میشود.