شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
چرا نباید هیجانزده شد؟
به نظر میرسد قوه قضائیه و مجلس به عنوان دو رکن اساسی نظام کشور باید دیدگاه حمایتی قویتری نسبت به نظام بانکی داشته و برای حفظ آن که به نوعی میتواند حفظ نظام باشد جهد و کوشش بیشتری کنند. با توجه به مشکل اصلی بانکهای کشور مبنی بر نسبت بالای تسهیلات غیرجاری و انجماد داراییهای آنان، قوه قضائیه تاکنون با بدهکاران کلان سیستم بانکی که از قضا تعداد آنان چندان زیاد هم نیست برخورد قاطع لازم را نداشته است.
اگر شما کارمند بانک باشید در دو سه سال گذشته این سوال را به کرات از زبان دوست و آشنا شنیدهاید که «اوضاع بانک شما چطوره؟» و وقتی شما به آن شخص اطمینان میدهید که وضعیت بانک بدون مشکل است فرد سوالکننده که هنوز به مقصود خود نرسیده است و دنبال یافتن اطلاعات جدیدتر و دست اولتری است سوال دوم را مطرح میکند که «اما شنیدم که بانک .... ورشکسته است» و منتظر تایید نظر شماست که به عنوان کارمند یک بانک رقیب نسبت به بانک مورد اشاره از بیکفایتی بانک مذکور صحبت کنید تا از لابهلای حرفهای شما مورد جدید و دلخواه خود را بیابد تا بتواند به شایعهسازی خود ادامه دهد. شاید برخی از افراد در اینگونه موارد احساس میکنند که در اینجا با بدگویی از بانک رقیب میتوانند آن را تضعیف و به گونهای برای بانک خود بازاریابی و جذب مشتری کنند. حتی این مساله را بین افراد عادی نیز میتوان مشاهده کرد که به راحتی به شایعهپراکنی در رابطه با بانکی که خود در آن حساب ندارند میپردازند و به گمان خود از تبعات این جوسازیها به دلیل انتخاب درست خود در امان هستند.
متاسفانه این روال در جامعه بسیار باب شده است البته شاید این افراد چندان بیتقصیر نباشند چراکه بعد از مشکلاتی که برای سپردهگذاران چند موسسه مالی و اعتباری به وجود آمد و مشکلات بعدی که دامنگیر آنان شد مردم به دنبال یافتن مامنی مطمئن برای سپردههای خود هستند. بسیاری از مردم بهخصوص بازنشستگان، پول سالها زحمت و فعالیت خود را در بانکها نگهداری میکنند، همچنین سود سپرده که هر ماه به حساب افراد میآید در واقع محل امرار معاش و تامین زندگی برخی دیگر از افراد است. بعضی نیز به امید گرفتن خانه یا خودرو پسانداز خود را در بانک قرار دادهاند تا ارزش پول آنها حفظ شده و بتوانند در موقعیت مناسب اقدام به خرید دارایی مورد نظر خود کنند. در کنار آن امروزه بانکها نقش بسزایی در تجارت و کسبوکار روزانه افراد دارند بهطوری که حتی صاحبان کسبوکارهای کوچک و به اصطلاح دستفروش نیز با استفاده از پایانههای فروش سیار بانکها مبادلات روزمره خود را انجام میدهند. در کل، جامعه ما به سمتی در حرکت است که پول نقد کمتری نگهداری میشود و با توجه به جمعیت بالای جوان کشور استفاده از خدمات پرداخت الکترونیک بسیار فراگیر شده است. حال اگر در این جامعه بانکمحور، شایعهپراکنی علیه یک بانک باب شود چه اتفاقی خواهد افتاد.
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید مقدمهای از وضعیت حال حاضر نظام بانکی کشور ارائه داد. در حال حاضر متاسفانه بانکها بهرغم خدمات مالی گسترده و همهجانبهای که به مردم، بنگاهها و صنایع مختلف ارائه میدهند چندان دید مثبتی نسبت به عملکرد آنان وجود ندارد. هنوز پس از 35 سال از تصویب قانون بانکداری بدون ربا، همچنان هستند عدهای که فعالیت بانکها را ربوی میدانند و معتقدند هنوز بانکداری اسلامی در کشور اجرایی نشده است. این نبود دید مثبت نسبت به عملیات بانکداری خود در دامن زدن به بیاعتمادی مردم به بانکها دخیل است. در کنار این امر سخنان برخی کارشناسان اقتصادی نیز مطرح است که اغلب از سر دلسوزی نسبت به وضعیت مالی بانکها هشدار میدهند غافل از اینکه حتی اگر برخی از این هشدارها درست و بیغرض باشد زمان و جایگاه مطرح کردن آن با توجه به مشکلات بینالمللی پیشآمده برای اقتصاد کشور و تحریمهای وضعشده توسط آمریکا که نظام بانکی کشور را هدف قرار داده است چندان مناسب به نظر نمیآید. به عنوان مثال اخیراً بحثی در رابطه با دست در جیب مردم داشتن بانکها مطرح شده بود که بهرغم نکات دلسوزانه مطرحشده در آن، حاصلی جز تشویش اذهان عمومی و القای حس بیاعتمادی به بانکها ندارد. این قبیل اظهارنظرها شاید از منظر کارشناسی مالی قابل بحث باشد اما تبعات آن که به منزله تایید برخی شایعات منفی است در حال حاضر برای نظام بانکی کشور و به دنبال آن آحاد جامعه میتواند به قدری سنگین و جبرانناپذیر باشد که مزایای کارشناسی بودن آن نظرات را از بین ببرد.
به نظر میرسد قوه قضائیه و مجلس به عنوان دو رکن اساسی نظام کشور باید دیدگاه حمایتی قویتری نسبت به نظام بانکی داشته و برای حفظ آن که به نوعی میتواند حفظ نظام باشد جهد و کوشش بیشتری کنند. با توجه به مشکل اصلی بانکهای کشور مبنی بر نسبت بالای تسهیلات غیرجاری و انجماد داراییهای آنان، قوه قضائیه تاکنون با بدهکاران کلان سیستم بانکی که از قضا تعداد آنان چندان زیاد هم نیست برخورد قاطع لازم را نداشته است. کمااینکه بسیاری از این افراد با حربههایی مانند اعلام ورشکستگی و انتقال اموال به نام سایر بستگان از زیر بار پرداخت بدهیهای خود به نظام بانکی طفره میروند و این خود بار مالی مضاعفی را بر دوش بانکها تحمیل میکند که در نتیجه آن بانکها را مجبور میکند برای رفع مشکلات مقطعی خود اقدام به جذب سپرده بیشتر با سود بالاتری کنند و این حرکت تسلسلوار تبعات مشکلات را افزایش میدهد. از طرف دیگر نمایندگان مجلس نیز برخی اوقات در فکر تصویب مصوباتی عوامپسندانه برای جلب حمایت رایدهندگان است که بهطور مثال طرح بخشودگی جرایم بانکی که به نوعی تشویق افراد به نپرداختن اقساط تسهیلات خود بود یکی از آن دسته طرحهایی است که بدون مشورت با مدیران بانکی یا بانک مرکزی به تصویب رسیده بود و میتوانست ضربهای کاری بر بدنه نظام بانکی کشور وارد کند که خوشبختانه از سوی شورای نگهبان مورد پذیرش واقع نشد.
با این تفاسیر به سوال مطرحشده در ابتدای نوشتار بازگردیم که در رابطه با تبعات شایعهپراکنی علیه بانکها بود. شاید شما هم اخیراً نمونههای آن را در مورد یک بانک خاص شنیده یا دیده باشید، اما آیا این شایعات تنها در سطح گفتار و نوشتار باقی میماند و چند روزی خوراک صحبتهای مردم یا صفحات مجازی را فراهم میآورد یا اینکه عواقب جدیتری به دنبال دارد؟ برای پاسخ به این سوال میبایست یادآور شویم عملکرد و فعالیت یک بانک مستقل از سایر بانکها نیست اگرچه ممکن است برخی از بانکها ذاتاً دولتی، نیمهدولتی یا خصوصی باشند که مشخصاً سهامداران و مدیران مختلفی دارند، که دارای خطمشیهای ناهمسان و گوناگونی در رابطه با نحوه بانکداری خود هستند اما ماهیت بانکداری بهگونهای است که تمام این بانکهای متفاوت به صورت حلقههای یک زنجیر واحد به هم متصل هستند، بنابراین آثار و تبعات منفی برای یک بانک خواه ناخواه و دیر یا زود به صورت دومینویی گریبان سایر بانکها را نیز خواهد گرفت. تصور کنید بر اساس این شایعات منتشرشده افرادی برای گرفتن سپرده خود به بانک مورد نظر مراجعه کردهاند، تاثیر این صحنه بر سایر افراد مشاهدهکننده چیست؟ در واقع به افرادی که با این صحنه مواجه شدهاند یک حس ناامنی نسبت به وضعیت سیستم بانکی القا شده است. این افراد در مواجهه با کوچکترین شایعهای نسبت به بانکهای دیگر به راحتی و به سرعت تحت تاثیر قرار گرفته و محتمل است که اقدام به دریافت سپرده خود از بانکها کنند. به این پدیده هجوم بانکی گویند که قطعاً منجر به ایجاد بحران گسترده نظام بانکی میشود، زیرا موجودی نقد نزد بانکها بنا بر رویههای استاندارد بانکداری جوابگوی نیاز تمامی سپردهگذاران برای دریافت وجوه خود نیست. بدین ترتیب نهتنها بانک مورد شایعهپردازی بلکه تمامی سیستم بانکی دچار بحران میشود و در قدم بعد این امر منجر به ناآرامیهای گسترده اجتماعی و مدنی میشود که میتواند از آتش زدن شعب بانکها شروع و به نقطه نامعلومی از منظر سیاسی و اجتماعی منتهی شود.
در پایان باید گفت هدف از این نوشتار نه تایید عملکرد برخی بانکهاست و نه دفاع از وضعیت موجود نظام بانکی. بلکه با توجه به شرایط تحریمی موجود و اینکه نظام بانکی هدف اصلی و ابتدایی اعمال تحریمهاست حمایت همهجانبه مسوولان و حتی آحاد جامعه را میطلبد. به قولی شرایط امروز به گونهای است که همه ما سوار یک قایق در اقیانوسی متلاطم هستیم که اگرچه ممکن است بخشهایی از این قایق دارای نواقصی باشد اما نمیتوان در مقابل این نواقص بیتفاوت بود چراکه مشکل یک نفر و یک گروه نیست و عواقب آن مربوط به تمامی افراد حاضر در قایق است. در واقع باید با همدلی و همیاری و نه عیبجویی و بدگویی قایق را به سلامت به ساحل مقصد رسانید.