مارکگذاری تجاری مجدد بر روی اجناس، همیشه کار حیلهورزانهای بوده است، اما برای یکی از حوزههای فناوری، سال ۲۰۱۳ سالی خواهد بود که طرفدارانش نیاز به تحمل این وضعیت و انجام چنین دست کارهای حیلهورزانه خواهند داشت، کارهایی مانند دستدرازی برای دریافت یارانه. این حوزه، حوزه انرژیهای جایگزین است. کلمه «جایگزین»، به معنی دست دراز کردن برای یارانه مالیاتدهندگان است. در سال ۲۰۱۳ جایگزینهایی برای انرژی پدید خواهند آمد.
جفری کار/ دبیر علم اکونومیست - ترجمه: مجتبی فرخ
برق «تجدیدپذیر» آغاز خواهد شد تا برای همگان امری عادی به نظر برسد. مناطق بادخیز در حال حاضر دو درصد از برق جهان را تامین میکنند و ظرفیتشان در هر سه سال دو برابر میشود. در صورت حفظ این نرخ رشد، در حدود یک دهه دیگر قدرت باد از سهم انرژی هستهای برای کمک به تولید انرژی جهان فزونی میگیرد. انرژی هستهای هنوز هم کسانی را برای مخالفت دارد، اما باد، فناوری بالغ و بزرگی به حساب میآید. انرژی خورشیدی، در حال حاضر فقط 25/0 درصد از برق این سیاره را تامین میکند، که در سال گذشته 1386 درصد رشد داشته است. انتظار میرود در وضعیت تولید انرژی برق، تحولات بزرگتری رخ دهد. نور خورشید به طور کامل دارای پتانسیلی برای اختلال در بازار برق است. علت اصلی این اختلال، پدیدهای است که طرفداران انرژی خورشیدی، آن را به تقلید از قانون هزینه ترانزیستور مور، قانون سوانسون میخوانند. قانون مور بیان میکند اندازه ترانزیستورها (و همچنین هزینههای آن) هر 18 ماه یا در بیشتر از این مدت نصف میشود. قانون سوانسون، برگرفته از نام ریچارد سوانسون، بنیانگذار انرژی خورشیدی و تولیدکننده بزرگ سلهای خورشیدی آمریکایی، نشان میدهد هزینههای
سلولهای فتوولتائیک (قدرتزایی نیرو) مورد نیاز برای تولید انرژی خورشیدی، با دو برابر شدن ظرفیت تولید جهانی، تا 20 درصد افت میکند. نتیجه (نگاه کنید به نمودار) این است که ماژولهایی که برای ساخت نیروگاههای خورشیدی مورد استفاده قرار میگیرند، در حال حاضر به ازای هر وات ظرفیت هزینهای کمتر از یک دلار دارند. هزینههای ساخت و ساز ایستگاه برق چهار دلار دیگر به آن اضافه میکند، اما این مقدار، همان طوری که سازندگان با تلاش و کوشش طاقتفرسای خود به انجام بهتر این کار میپردازند، بیش از حد در حال کاهش است؛ راهاندازی یک ایستگاه انرژی خورشیدی ارزان است، چرا که این سوخت، سوختی رایگان است. برای مقایسه، کارخانههای تولید برق با سوخت زغالسنگ، در حدود سه دلار در یک وات برای ساخت در ایالات متحده هزینه دارند، و کارخانههای گاز طبیعی نیز یک دلار هزینه میبرند. در مناطق آفتابی مانند کالیفرنیا، در حال حاضر قدرت فتوولتائیک میتواند بدون کمکهای یارانهای با بخشهای گرانتر بازارهای قدیمی انرژی رقابت کند، بازارهای قدیمی مانند کارخانههای گازسوز که برای تامین اوج تقاضا، آمادهباش نگه داشته میشوند. علاوه بر این، تحولات تکنولوژیکی
که در آزمایشگاه به وجود آمده است هنوز وارد کارخانههای تولید برق تجدیدپذیر نشدهاند، به این معنی که قانون سوانسون هنوز سالهای زیادی برای اجرایی شدن نیاز دارد. با اجرای این قانون هزینهها کاهش مییابد. البته مقایسه هزینه انرژی باد و خورشید با هزینه تولید برق با سوخت زغالسنگ و گاز، تنها به موضوع مقایسه هزینههای واحدهای صنعتی و سوخت ختم نمیشود. قابلیت اطمینان عرضه، عامل بسیار مهمی است، خورشید همیشه نمیتابد و باد نیز همیشه نمیوزد. طی سالهای گذشته مشکل قابلیت اطمینان، موضوع بسیاری از تحقیقات بوده است. بسیاری از سازمانها، هم دانشگاهی و هم تجاری، دارند بر روی راههایی برای ذخیرهسازی برق در زمانهای مازاد کار میکنند، به طوری که بتواند در زمانهای کمیاب، مورد استفاده قرار گیرد. طی سال 2013، به احتمال زیاد پیشرفتهایی به خصوص در زمینه باتریهای جریانی صورت خواهد گرفت. این دستگاهها، که ترکیبی از باتریهای سنتی و سلولهای سوختی هستند، از الکترولیتهای مایع (ترکیب شیمیایی که میتواند برق را هدایت کند) استفاده میکنند، که اغلب از مواد ارزانقیمتی مانند آهن ساخته شده است، تا بتواند حجم بسیار زیادی از انرژی را به
صورت شیمیایی ذخیره کند. ذخیرهسازی این و برخی از انواع دیگر انرژیها با «مقیاس شبکه»، پس از قانون سوانسون راه دومی است که اقتصاددانان انرژیهای تجدیدپذیر آن را تغییر دادهاند. یکی از نتایج حاصل از همه این پیشرفتها، این است که طی سالهای اخیر از یارانه انرژی باد و انرژی خورشیدی کاسته شده که انتظار میرود در سال 2013، حتی بیشتر از این هم سقوط کند. با این حال یارانه به طور کامل حذف نمیشود. انتظار میرود این گزینهها (انرژی باد و خورشید) روی پای خود بایستند، البته نه به روشی که در گذشته مرسوم بوده است. کمکهای یارانهای به این انرژیها وصله سیاسی بودن را به آنها میچسباند و باعث میشود کمکهای مالی دولت زیر سوال رود. در گذشته اشکال قدیمیتر تولید برق از این کمکها بیبهره نبودند، به عنوان مثال، برای تولید زغالسنگ در بخشهایی از اروپا کمکهای مالی خوبی فراهم میشد. همه میدانیم برق با سوخت فسیلی به سرعت کنار گذاشته نمیشود. عملیات فرکینگ (Fracking)، شکاف تکنولوژیکیای است که باعث میشود گاز طبیعی به قیمت ارزان از سنگ نفتزا استخراج شود؛ عملیات فرکینگ یا شکاف بدین معنی است که ایستگاههای برق با سوخت گاز، که در
حال حاضر یکپنجم از برق جهان را تولید میکنند، بر روی انرژی باد و خورشید برای بهتر شدن آنها فشار وارد میکند. اما حتی اگر گاز طبیعی رایگان بود، هیچ پروسهای مانند قانون سوانسون، نمیتواند این کارخانهها را که برای تبدیل گاز به برق مورد نیاز است، طلب کند. انرژی هستهای جایگزینی واقعی نیست. این انرژی بیش از حد منفور مردم است و هزینههای سرمایهای بزرگی را نیز میطلبد. اکنون به نظر میرسد شمارش معکوس زغالسنگ نیز در حال نزدیک شدن به پایان خود باشد. در آمریکا، سهم تولید برق از زغالسنگ از حدود 80 درصد در اواسط دهه 1980 به کمتر از یکسوم در آوریل سال 2012 رسیده و اکنون بسیاری از نیروگاههای برقی که با سوخت زغالسنگ کار میکنند در حال بسته شدن هستند. ممکن است برای ایجاد تغییر در چین و هند زمان طولانی نیاز باشد. در این کشورها تقاضای برق تقریباً به طور مرتب در حال رشد است؛ در این کشورها، شبکه انتقال برق از مکانهای بادخیز و آفتابی به شهرها در مقایسه با کشورهای ثروتمند کمتر رشد داشته است. با این حال در پایان، همانطور که این جایگزینها طبیعی میشوند، وضعیت آنها نیز تغییر خواهد کرد و چیزهایی که زمانی طبیعی بودند به
طور غریبانهای قدیمی میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید