«پولی در دنیا باقی نمانده که انگیزهای برای دنبال شغل گشتن در صنعت بانکداری ایجاد کند.» اینها اظهارات مدیر ارشد یک شرکت بزرگ مشاوره بانکی است. حسابداری که در زمینه تجارتهای بانکی در یک شرکت بزرگ حسابرسی مشغول به کار است نام بسیاری از دوستان و همکارانش را ذکر میکند که شغل حسابداری را به خاطر پست مدیریت اجرایی یا مدیر امور مالی در یک بانک بزرگ رها کردند که در آن زمان پیشرفتی بزرگ و سریع در کار محسوب میشد. آیا ممکن است او هم همین کار را انجام دهد؟ او در پاسخ میگوید: «اعتقاد داشتم آنها از این کار پشیمان خواهند شد.»
جاناتان روزنتال/ دبیر بانک اکونومیست
سال 2012 برای صنعت بانکداری، سال سقوط شدید حقوق و مزایای کارکنان بود. اتفاقی که سالها بود سابقه نداشت. به همین دلیل سال 2013 سالی خواهد بود که عده زیادی از این صنعت خارج میشوند. پرداختها باز هم کاهش مییابد و پیدا کردن کار سختتر میشود و البته بیشتر از همه بانکداران از این شغل خارج خواهند شد؛ اغلب آنها به اندازه کافی در مهمانیها و بر سر میز شام بعد از آشکار شدن شغلشان شرمسار شدهاند. میتوانید مطمئن باشید که نه تمام بانکداران بابت حرفه خود شرمسارند و نه همه مردم به یک اندازه از آنها بیزارند اما مسلماً در بخشهای مختلف جهان ثروتمند، آنقدر انزجار و نارضایتی درباره دستاندرکاران این صنعت وجود دارد که پیدا کردن همکاران و کارمندان جدید را در این بخش سخت خواهد کرد؛ اتفاقی که شاید در طول زمان فعالیت افراد حاضر در این صنعت بیسابقه باشد. با نگاهی به چشمانداز این صنعت آغاز میکنیم. در سال 2012 بخشهای اساسی کسبوکار مثل انتشار و تجارت سهام با کاهش فعالیت 30درصدی مواجه شد. قیمتها در تجارت ارز و اوراق قرضه و سایر حوزههایی که بانکهای سرمایهگذاری در آن فعال هستند طبق بعضی از تخمینها، به سطح یک دهه قبل
سقوط کرد و انتظار میرود در سال 2013 باز هم کاهش یابد. مدیر یک مدرسه بازرگانی در لندن از دریافت درخواستهای تحصیلی از طرف بانکداران خبر میدهد: «با کاهش تعداد و میزان معاملات در جریان، به نظر میرسد بانکدارها وقت آزاد برای گذراندن یک دوره نیمه وقت MBA پیدا کردهاند.» بانکدارهای خسته و بیحوصله، حالا حقوق کمتری هم دریافت میکنند. در بانکهای سرمایهگذاری بزرگ، حقوقها تا 30 درصد نسبت به قبل از بحران کاهش یافته و انتظار میرود در سال 2013 هم این کاهش ادامه داشته باشد. فشار سال آینده بر بخشهایی خواهد بود که شدیدتر از بحران اقتصادی آسیب دیدهاند مثل کمک به بنگاهها برای خرید یکدیگر و یا انتشار سهام به منظور تامین سرمایه. کاهش حقوقها البته در بانکهای کوچک بسیار شدیدتر احساس میشود. سابق بر این بانکهای درجه دو اقدام به پرداخت حقوقهای بالاتر و پاداشهای تضمینی میکردند تا مدیرهای موفق و باسابقه را از بانکهای بزرگ به سمت خود جذب کنند. این بانکهای کوچک در سال 2013 احتمالاً این پرداختها را متوقف کرده و از رویای رشد سریع دست خواهند کشید.
بانکداران ممکن است بتوانند خود را با شرایط سختتر بازار و بودجه و توان مالی پایینتر مشتریان خود هماهنگ کنند اما مسالهای که انطباق با آن سخت و شاید غیرممکن باشد احساس شرم و خجالتی است که به نظر میرسد حرفه آنها در چند سال اخیر باعث آن میشود، مخصوصاً در کشورهایی مثل بریتانیا که افکار عمومی کاملاً بر ضد بانکداران است. میراندا پود در یک بنگاه کاریابی، گفتوگویی را با یک بانکدار نقل میکند در این باره که همسایگان وقتی در یک مهمانی از شغل وی مطلع شده بودند از آشنایی بیشتر با خانواده او منصرف شده بودند، «بعد از این واقعه، همسر آن مرد شغل شوهرش را از دیگران پنهان میکرد». وضعیت اصطلاحاً شرمآوری که افراد شاغل در بانکداری در بخش ثروتمند جهان با آن روبهرو هستند، باعث تسریع مهاجرت بخشهای مختلف این صنعت از لندن و نیویورک به مناطق دیگر جهان که رشد اقتصادی بالاتری دارند و با شاغلان این صنعت مهربانتر هستند، به خصوص شرق دور خواهد شد. یک مدیر ارشد بانکی بینالمللی میگوید: «من صفی طولانی از افرادی دارم که داوطلب انتقال و کار در سنگاپور هستند.» سیاستمداران غربی در حال گله و شکایت دائمی از «میلیونرها، میلیاردرها و
گربههای چاق» هستند اما در آسیا اوضاع برعکس است، مردم در آنجا با افتخار میگویند که بانکدار هستند.
دیدگاه تان را بنویسید