تاریخ انتشار:
مساله سال ۲۰۱۳ باید در مورد نقش دولت هم باشد نه فقط مالیات
نبرد برای برابری
مالیات بر درآمد فدرال آمریکا در سال ۲۰۱۳ صدمین سال حضور خود را ثبت میکند(شاید جشن میگیرد کلمه کاملاً درست نباشد). شانزدهمین الحاقیه قانون اساسی که در فوریه ۱۹۱۳ به تصویب رسید اعلام کرد مالیاتهای فدرال دیگر بر پایه جمعیت نیست و مسیر را برای ایجاد مالیات بر درآمد دائمی در چند ماه پس از آن هموار کرد.
مالیات اینجا، معافیت آنجا
درونمایه مباحثات در آمریکا و اروپا کاملاً متفاوت است و این تفاوت در سال 2013 حتی بیشتر هم خواهد شد. در آمریکا نبرد در این باره است که آیا کاهش نرخهای مالیات از جمله برای ثروتمندان و کاهش سخت هزینههای دولت (برنامه جمهوریخواهان) عملی خواهد شد و یا اینکه مالیات افراد با درآمد بالا، مثل زمان بیلکلینتون تا 6/39 درصد افزایش یابد و به مساله کاهش هزینه دولت کمتر پرداخته شود (برنامه دموکراتها). در قاره اروپا در جوامعی که ذهنیت تساویطلبی بیشتری دارند، تحرک بیشتری برای اخذ مالیات از ثروتمندان وجود دارد. فرانسه در نظر دارد دوسوم از کسری بودجهاش در سال 2013 را از طریق فشار بیشتر بر ثروتمندان تامین کند. علاوه بر وضع مالیات 75درصدی بر افرادی که درآمد سالانهای بیش از یک میلیون یورو (3/1 میلیون دلار) دارند، یک مالیات جدید 45درصدی برای گروه وسیعتری از مرفهان نیز تصویب شده است. کشورهای دیگر مثل اسپانیا و پرتغال بر کاهش هزینهها تاکید دارند. اما حتی در این کشورها هم مالیات برای ثروتمندان افزایش یافته است. تعجبآور نیست که از ثروتمندان خواسته شود تا سهمشان را بپردازند. اما نرخهای مالیاتی بالاتر تنها راهی نیست که نشان داده شود سهم نامتناسبی از کاهش کسری بودجه بر دوش ثروتمندان است. اصلاح مالیاتی برجستهتر، نشانه بهتری خواهد بود. آمریکا یکی از توسعهیافتهترین نظامهای مالیات بر درآمد در دنیای ثروتمند را دارد اما این نظام میتواند بیشتر توسعه یابد و کارآمدتر شود، اگر بخشی از هزاران نوع تخفیفهای مالیاتی را حذف کند. همچنین در اروپا دقت نظر بیشتری نیاز است. نرخهای مالیات بر درآمد نهایی در آمریکا بالاتر است اما به لطف وجود مالیات بر مصرف، نظامهای اروپایی در کل کمتر پیشرفتهاند. اینجا جایی است که فضا برای بالا بردن اخذ پول به طور غیرمتناسب از ثروتمندان وجود دارد. مالیات بر ملک و دارایی هم یک گزینه مناسب است. در بریتانیا دولت ائتلافی علاقه دارد تا از املاک گرانقیمت «مالیات بر عمارت» بگیرد. برای کاهش متوازن کسری بودجه باید به هزینههای دولت هم توجه داشت: انتقالات دولت اصلیترین ابزار بازتوزیع در کشورهای ثروتمند به غیر از آمریکاست. اغلب کاهش هزینه به طور نامتناسبی فقرا را تحت تاثیر قرار میدهد چرا که انتقالات برای داراییهای قابل برآورد کاهش مییابد. بعضی از این موارد در کشورهایی که دولتهای رفاه با تعهدات غیرقابل اجرا دارند اجتنابناپذیر است. اما دولتهای اروپایی توانستند مزایای طبقه متوسط از قبیل مستمری کودکان را کاهش دهند. در آمریکا تسلط بیمه خدمات درمانی، طرح بهداشتی با بودجه دولت برای بازنشستگان به این معناست که هزینههای اجتماعی با هزینه فقرا به طرز فزایندهای به سمت سالخوردگان است. برآورد دارایی قانون خدمات درمانی میتواند از یک مسیر عالی به کاهش کسری بودجه کمک کند به طور کل در دنیای ثروتمند، بهترین مسیر افزایش بیشتر سن بازنشستگی است. متاسفانه در سال 2013 کشورهای ثروتمند این هدف را بسیار دور از دسترس میبینند.
دیدگاه تان را بنویسید