تاریخ انتشار:
دیپلماسی بومرنگ
در فضایی که اوضاع و شرایط در اطراف ایران چندان مساعد نیست و برنامه هستهای ایران زیر ذرهبین است، لازم است با سیاست و دقت و احتیاط برخورد کرد و از واکنشهای فوری و احساسی و آنی اجتناب کرد چراکه تنش بیشتر یقیناً به ضرر ما خواهد بود. همان طور که مشخص است روند مذاکرات هستهای ایران در مقطع خاصی است. از یک طرف موضع آژانس و همچنین 1+5 تغییرات ملموسی نداشته است کما آنکه گزارش آمانو دبیر کل آژانس نشانی از تغییرات خاصی نداشت و از سوی دیگر، مقامات ایران معتقدند موضع همیشگی خودشان بهترین موضع است بنابراین شرایط موجود نشاندهنده این مساله است که نمیتوان انتظار اتفاق خاص و ویژهای از مذاکرات ایران و 1+5 داشت؛ لذا آنچه مشخص است این است که اگر قرار بر این است که سازشی صورت گیرد این سازش قطعاً بر محور موضوع هستهای ایران صورت خواهد گرفت و مسائلی که ایران در مورد مدیریت جهان مطرح میکند نه در قطعنامه شورای امنیت آمده، نه در قطعنامه شورای حکام و نه در هیچ سند بینالمللی دیگر بنابراین اساساً در صلاحیت 1+5 نیست که در مورد مدیریت جهان تصمیمگیری کند و صلاحیت آنها صرفاً درباره همین موضوع است.
2 اینکه تحریمها کارساز بوده و اثرات و پیامدهایی در اقتصاد ایران داشته واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به هر حال در حال حاضر بسیاری از کارخانههای ایران در تامین مواد اولیه خود دچار مشکل هستند و برای خرید این مواد اولیه مجبورند تحریمها را با هزینههای بسیار زیادتر دور بزنند یا اینکه میزان فعالیتشان را کاهش دهند. بنابراین آنچه مسلم است تحریمها بیاثر نبوده است و نخواهد بود. قطعاً هر تحریمی اثری در وضعیت اقتصادی و تجاری کشور دارد. بازرسیهایی که در کشتیهای به مقصد ایران صورت میگیرد میتواند مشکلاتی را ایجاد کند. به نظر من به نفع هر دو طرف است که مذاکرات صورت بگیرد و موضوع حل و فصل شود. چرا که اگر این موضوع حل نشود، عواقب و پیامدهای نگرانکنندهای برای ایران، منطقه و همین طور برای کشورهای غربی در پی خواهد داشت. علاوه بر این موارد، تحریم شورای امنیت و تحریمهای یکجانبه، آمریکا و اتحادیه اروپا بسیج روزافزونی را علیه ایران شکل داده است. با این اوصاف منافع ایران اقتضا میکند که وارد مذاکراتی جدی پیرامون مساله هستهای شود و از این فرصتی که در پیش است برای ورود به مذاکرات مرضیالطرفین استفاده کند.
3 در همین حال به نظر میرسد برخی مسوولان دولتی منافع ملی و مسائل استراتژیک را فدای منافع فردی و گروهی خود میکنند و با اظهار نظرهای رسانهای و جنجالهای خبری وضع کشور را بیثباتتر نشان میدهند. این افراد به جای آنکه به مسائل کشور و مشکلات معیشتی مردم بپردازند به بهرهبرداری از مشکلات و وجههسازی برای خود مشغولند. به این ترتیب میتوان گفت برخی اقدامات و موضعگیریهای دستگاه دیپلماسی ما نهتنها بر اساس منافع ملی و حیاتی ما نیست بلکه به خاطر این موضعگیریها تاکنون کشور ما بار سنگینی را متحمل شده و میشود و به احتمال زیاد در آینده متحمل خواهد شد. دستگاه دیپلماسی فعلی ما در مواردی موجب ایجاد واکنش در حوزه روابط ایران با کشورهای منطقه و فرامنطقهای شده است. حتی میتوان گفت در برخی موارد دستگاه دیپلماسی ما تهدیدهای خارجی را به صورت مبالغهآمیزی توصیف میکند که از لحاظ آیندهنگری میشود گفت اتخاذ چنین خطمشیای در آینده میتواند بسیار نگرانکننده باشد و استمرار آن باعث تشدید دغدغههای مردم شود. در شرایط کنونی سیاستهای تصمیمگیرندگان فعلی ما در حوزه خارجه، نهایتاً دیپلماسی بومرنگ را به اجرا گذاشته است. به این
نحو که سیاستهای ما همچون بومرنگ به جای اصابت به طرف مقابل به خود جامعه ایران باز میگردد پس نگرانی از وضعیت موجود نیست بلکه از آن چیزی است که پیش روی ایران است.
4 در سیاست خارجی که در این چند وقت اخیر شاهد آن بودهایم به منافع ملی توجه لازم نشده است و حتی اگر در ظاهر نام آن برده شده اما مناسب عمل نشده است. در دنیای کنونی منافع ملی به معنای تامین رفاه مردم در داخل کشور، اعتلای فرهنگی و اجتماعی جامعه، احراز جایگاه شایسته نظام بینالمللی و مشارکت موثر در تصمیمگیریهای منطقهای و فرامنطقهای از یک سو و از سوی دیگر مفهوم توسعه پایدار اقتصادی و تامین آزادیهای اساسی است و به عبارتی دیگر منافع ملی در عصر جدید در یک رابطه تنگاتنگ با مفهومهای «امنیت»، «توسعه پایدار» و «حقوق بشر» است و تاریخ نشان داده کشورهایی که در اقدامات و سیاستهای خود بدون توجه به سه عامل مذکور عمل میکنند یا از لحاظ تاریخی متوقف میشوند و یا «در حال توسعه» باقی میمانند. همین است که باید گفت در یک دید حداقلی تصمیمگیرندگان دستگاه دیپلماسی باید موازنه منصفانهای را بین وجوه مختلف منافع ملی انجام دهند چرا که در غیر این صورت کشور دچار مشکلات عدیدهای خواهد شد.
برای تغییر شرایط از سوی ایران به نحوی که موضوع هستهای کشور از بنبست موجود خارج شود و دستگاه دیپلماسی بتواند نقشی مثبت و سازنده ایفا کند نیاز است که در داخل کشور یک استراتژی واحد وجود داشته باشد؛ تاکنون به نظر میرسد چنین استراتژیای وجود نداشته چراکه مواضعی اعلام شده اما بعد از مدتی از سوی برخی مقامهای کشور موضعی متفاوت مورد تاکید قرار گرفته و در نهایت خطمشی اولیه دچار عقبنشینی شده است. وحدت نظر و استراتژی واحد در کنار افزایش اختیارات مذاکرهکننده ارشد ایرانی با طرفهای غربی اهمیت دارد. در عین حال شرایط داخلی ایران و اتفاقاتی که در سال آتی رخ خواهد داد نیز در روند مذاکرات از یک سو و تغییر در روند دیپلماسی کشور قطعاً تاثیرگذار است.
دیدگاه تان را بنویسید