تاریخ انتشار:
گزارشی از وضعیت شاخص امید به زندگی در جامعه ایران
وضعیت و روند تغییرات امید به زندگی در بدو تولد در ایران
استادیار گروه جمعیتشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. وی دکترای جمعیتشناسی را از دانشگاه تهران دریافت کرده است. عنوان رساله دکترای وی «شبکههای حمایت اجتماعی، ترتیبات زندگی و سلامتخوردگان در ایران» است.
امید به زندگی در بدو تولد به متوسط سالهایی گفته میشود که در صورت ثابت بودن شرایط زیستی و الگوی مرگ و میر، انتظار میرود هر فرد واقع در یک سن خاص، عمر کند. این شاخص عموماً با شاخصهای مرگ و میر هر جمعیت رابطه عکس دارد. به این معنا که با افزایش امید زندگی، میزان مرگ کاهش مییابد و برعکس میزان مرگ در جمعیتهایی با امید به زندگی کمتر، بالاتر است. در جریان تغییرات جمعیتی، گذار مرگ و میر در جمعیتهای انسانی با افزایش میانگین سالهایی همراه بوده که انتظار میرود هر عضو از یک نسل (کسانی که در یک سال به دنیا آمدهاند) عمر کنند. امید به زندگی در بدو تولد نسبت به شرایط اقتصادی- اجتماعی نیز بسیار حساس است و از این رو به عنوان یکی از معرفهای شاخص توسعه انسانی به کار میرود. در طول تغییرات این شاخص تغییر میزان مرگ و میر کودکان، اعم از میزان مرگ اطفال زیر یک سال و کمتر از پنج سال، و نیز الگوی علل مرگ چشمگیر بوده و از ارقامی بیش از 300 در هزار به کمتر از پنج در هزار در مقیاس مرگ اطفال زیر یک سال کاهش یافته است. گذار مرگ و میر نیز ناظر بر همین تغییرات است. اول اینکه در این گذار امید زندگی در بدو تولد افزایشی
قابل توجه مییابد و دوم اینکه علل مرگ از مرگ ناشی از بیماریهای عفونی و مسری به مرگ و میر ناشی از بیماریهای مزمن و غیرمسری تغییر میکند. یعنی حذف مرگهایی که به علت بیماریهای عفونی رخ میدهند، سهمی بسیار مهم در ارتقای امید به زندگی بشر داشته و سطح مرگ و میر در جمعیتهای انسانی را بسیار تقلیل داده است. بر اساس نظریههای موجود، هرگونه افزایش بیشتر در امید به زندگی منوط به اثرگذاری پیشرفتهای بهداشتی و درمانی بر ارتقای شانس زندگی در میان سالمندان و کاهش تفاوتها و در مواردی نابرابریهایی است که در بهرهمندی از امکانات بهداشتی و درمانی وجود دارد. خصوصاً اینکه سهم سالمندان از کل جمعیت دنیا رو به افزایش بوده و جمعیت دنیا در آیندهای نهچندان دور سالخورده خواهد شد. به همین علت در کل جمعیت، مرگ فراوانتر خواهد شد. نمودار روند تغییرات امید به زندگی دو جنس کشور از آغاز دوره گذار جمعیتی، یا تقریباً از اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی تا سال 2006 را نشان میدهد. تغییرات این شاخص نشان میدهد امید به زندگی از کمتر از30 سال در ابتدای قرن بیستم تا حدود 71 سال افزایش و مرگ و میر اطفال زیر یک سال از بیش از 300 در هزار به
حدود 25در هزار در سال2006 کاهش یافته است. به بیان دیگر با افزایش امید به زندگی، سطح مرگ و میر کاهش چشمگیری داشته که مسلماً گویای افزایش شانس زنده ماندن برای همه جمعیت و گروههای سنی و نسلهای مختلفی است که در طول قرن بیستم متولد شدهاند. افزایش امید به زندگی در بدو تولد به بیش از70 سال که طلیعه ورود به مرحله سوم گذار مرگ و میر است، توفیق بزرگی است که در دهههای گذشته و با ارتقای سطح بهداشت فردی، بهداشت عمومی، مصونسازی اطفال در مقابل بسیاری از بیماریهای عفونی و ارتقای روشهای درمان بیماریها که در بستر اجتماعی- اقتصادی مناسب (افزایش میزان باسوادی و سطح آگاهی، گسترش شهرنشینی و...) رخ داده، حاصل شده است. افزایش شانس زنده ماندن و در نتیجه افزایش بیشتر در امید به زندگی در بدو تولد، در دهههای آتی زمانی میسر خواهد بود که:
1- وضعیت سلامت جمعیت به دقت مورد پایش و خدمات بهداشت و سلامت به همان خوبی دهههای اخیر مدیریت شود. از جمله این موارد مدیریت بهداشت و سلامت روستایی در قالب خانههای بهداشت و در نقاط شهری مراکز بهداشتی است که در سالهای اخیر به نحو مطلوبی صورت گرفته است. تداوم این وضعیت هم میتواند کاهش بیشتر مرگ و میر کودکان در مناطقی را موجب شود که سطح آن به نحو چشمگیری کاهش داشته است و هم از این طریق میتواند تفاوتها و نابرابریها را کمتر کند. ضمن اینکه فعالیتهای بهداشتی دهههای اخیر، اگرچه هنوز به سطح مطلوب نرسیده است، ولی پس از پیروزی انقلاب همگرایی تحسینبرانگیزی در ارتقای امید به زندگی و کاهش مرگ و میر به وجود آورده است.
2- لازم است فعالیتهای بهداشتی، با اولویت قرار دادن عللی که مداخله در آنها، ضمن اینکه کمهزینه است بازدهی بهتری دارد، بر حذف برخی عوامل و علل مرگ و میر متمرکز شود. برای مثال پژوهشها نشان میدهد حوادث غیرعمدی با سهمی حدود 9/17درصد و 8/7درصد از کل فوتها، به ترتیب برای مردان و زنان، پس از بیماریهای قلبی- عروقی دومین علت مرگ و میر است که 5/72 درصد و 1/62 درصد از آن را سوانح ترافیکی تشکیل میدهد. سوانح حمل و نقل حدود دو سال از عمر متوسط یک مرد و حدود یک سال از عمر متوسط هر زن از هر نسل ایرانی میکاهد. درحالیکه بخش مهمی از این سوانح به راحتی و با مداخلات کمهزینه (نسبت به بیماریهای مزمن) میتواند نقش این علت را در مرگ و میر ایرانیها کاهش دهد.
3- آموزش و افزایش سطح آگاهیهای عمومی به طور کلی نقش مهمی در افزایش سطح سلامت جمعیت و امید به زندگی ایفا میکند و هرگونه ارتقای بیشتر در این شاخص تابع توجه به این مهم و تداوم و استمرار در این برنامههاست.
4- تداوم کاهش مرگ مادران و کودکان با استمرار در ارائه خدمات مشاوره و افزایش سطح آگاهی مادران خصوصاً در مناطق محروم و کمتر توسعهیافته (مناطق شرقی و جنوب و جنوب شرق کشور) ضمن اجرای سیاستهای جمعیتی کشور، برای کاهش تفاوتها ضروری است.
5- تداوم و تقویت نظارتهای بهداشتی میتواند تضمینکننده حرکت به سمت ارتقای سلامت و افزایش بیشتر در امید به زندگی شود. احتمالاً کوچکتر کردن بدنه اداری خدمات بهداشتی و کوچکتر کردن محدوده وظایف و فعالیتهای سازمانی دانشگاههای علوم پزشکی تاثیر مهمی بر توفیق بیشتر در این زمینه دارد.
6- احتمال شیوع بیماریهای مزمن و مسری همچون بیماری ایدز، و اثری که بر کاهش امید به زندگی جمعیت دارد، موضوع بسیار مهمی است که نیاز به توجه بیشتر و اجرای برنامههای بیشتر پیشگیرانه دارد. این بیماری و برخی انواع محتمل دیگر یکی از علل تهدیدکننده سلامت جمعیت و در نتیجه کاهش امید به زندگی انسانی است.
دیدگاه تان را بنویسید