تاریخ انتشار:
ارزیابی روابط ایران با اتحادیه اروپایی و چشمانداز آتی آن
هنوز بر لبه تیغ
روابط جمهوری اسلامی ایران با مجموعه غرب از جمله اتحادیه اروپا به دلایل مختلف شکننده است و در واقع ما فاقد عوامل پایدار در روابط هستیم.
روابط جمهوری اسلامی ایران با مجموعه غرب از جمله اتحادیه اروپا به دلایل مختلف شکننده است و در واقع ما فاقد عوامل پایدار در روابط هستیم. برقراری یک روابط خارجی مستحکم و باثبات الزاماً باید براساس یکسری هنجارها و روشهای پایدار در روابط باشد. روابط ایران و اتحادیه اروپایی بر اساس یک آهنگ منظم، برنامهریزی و زمانبندیشده پیشرفت نخواهد کرد و هر آن احتمال کندی و توقف آن وجود خواهد داشت و اساساً با توجه به اختلاف نظراتی که بین جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی در برخی مسائل مانند حقوق بشر، تفاوت سیستمهای قضایی، صلح خاورمیانه، تروریسم، تسلیحات کشتارجمعی، فعالیتهای هستهای ایران و... وجود دارد، هر یک از این اختلافات میتواند مانع از پیشرفت این روابط در یک دوره و مقطع خاص بشود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رابطه گسترده و درخور توجهی بین جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی وجود نداشته و همواره فرازونشیبهای بسیار زیادی در مناسبات طرفین حاکم بوده ولی فعالیتهای هستهای ایران یک نقطه عطف در روابط طرفین است. امروزه بیشتر از هر زمانی رابطه جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپایی به مساله هستهای گرهخورده و این امر برقراری یک رابطه عادی و متوازن را دشوار ساخته است.
موضوع فعالیتهای هستهای ایران یکی از دلایل عمده اروپا برای کاهش سطح مناسبات دوجانبه با ایران طی یک دهه اخیر بوده است و در این میان اگرچه مقامات اروپایی به حق ایران برای داشتن فناوری صلحآمیز هستهای اذعان دارند، اما همانند آمریکا رویکرد عدم اعتماد را در این موضوع مطرح میکنند. اتحادیه اروپایی همواره خواستار گفتوگو با ایران برای حل موضوع هستهای و در نتیجه عادیسازی روابط بوده است. این درحالی است که کشورهای اروپایی و عمدتاً فرانسه، انگلیس و آلمان در سالهای اخیر از بانیان قطعنامه و طرح تحریم ایران در بحث هستهای بودهاند. امری که سطوح مختلف رابطه با ایران را تحت تاثیر قرار داده است. تاکنون پنج قطعنامه 1696، 1737، 1747، 1803 و 1929 در شورای امنیت علیه فعالیتهای هستهای ایران به تصویب رسیده است. این قطعنامهها دارای جنبههای تحریمی قوی برای تحت فشار قرار دادن ایران هستند. در این راستا تحریمهای زیادی طی سه سال اخیر تصویب شده که بسیاری از زمینههای اقتصادی، تجاری، بانکی، نفت و گاز و بنزین، حملونقل و... در ایران را در بر میگیرد.
به نظر میرسد اروپا با رویکرد فشار و تحریمها خواهان جلوگیری از یک جنگ احتمالی در منطقه حساس خاورمیانه از یک طرف و همراهی با آمریکا برای نشان دادن یک سیاست مشترک ارو- آتلانتیکی در برخورد با ایران بوده و هدف از آن منصرف کردن آمریکا و اسرائیل از شروع یک جنگ و ایران از ادامه فعالیتهای هستهای حساس بوده است. این سیاست امروز هم در دو سطح شورای امنیت و دوجانبه به صورت تحریمهای فوقالعاده و ورای شورای امنیت از سوی آمریکا و اتحادیه اروپایی پیگیری میشود که مورد حمایت کشورهای بلوک غرب است. اقدامات مشترک و هماهنگ اروپا و آمریکا بیانگر همآوایی اتحادیه اروپایی و آمریکا در اعمال فشارهای روزافزون و تحریمی به ایران طی چندساله اخیر است و بیش از هر چیز دیپلماسی تحریمی اتحادیه اروپایی در پرونده هستهای ایران را نشان میدهد.
هدف اصلی اتحادیه اروپایی از پیگیری دیپلماسی تحریمی منصرف کردن ایران از پیگیری یک چرخه کامل سوخت هستهای شامل غنیسازی اورانیوم، فرآوری و پردازش، تبدیل و تغییر جداسازی پلوتونیوم و ساخت رآکتور آب سنگین و وادارسازی ایران برای امضا و تایید و تصویب پروتکلهای الحاقی انپیتی است؛ سیاستی که حمایت و همراهی آمریکا را نیز تا کنون به دنبال داشته است.
اتحادیه اروپایی از سال 2007 راهبرد تعامل و تهدید یا به اصطلاح سیاست قدیمی هویج و چماق را در پیش گرفت. در این استراتژی دو پایه گفتوگو و تشویق از یک طرف و تهدید و تحریم در طرف دیگر قرار داشت. این سیاست حمایت صریح آمریکا را نیز به دنبال داشت. تحریمهای هدفمند و همهجانبه بانکهای دولتی ایران حتی بانک مرکزی، نفت و محصولات پتروشیمی ایران در همه ابعاد اعم از خرید، حملونقل، مسائل مالی و بانکداری مربوط به دریافت ارز... و پوشش بیمهای آن، بیانگر رویکرد سخت و هدفداری است که اتحادیه اروپایی و آمریکا در پیش گرفتهاند. متعاقباً تحریم مبادلات بانکی بینالمللی ایران از طریق سیستم جهانی سوئیفت، تنگناهای زیادی برای تجارت خارجی ایران ایجاد کرده و ضمن اتلاف وقت زیاد هزینههای جانبی بسیاری را بر سیستم اقتصادی مالی ایران تحمیل کرده است.
دیپلماسی تحریمی اتحادیه اروپایی همچنان در دستور کار است و با جدیت تمام اجرا میشود و در این میان ما هر روز شاهد تحریمهای بیشتر، هدفمندتر و شدیدتر غرب علیه جمهوری اسلامی ایران هستیم. دیپلماسی تحریمی ایران نه تنها زمینههای اقتصادی تجاری و بانکی ایران را در بر میگیرد بلکه روابط سیاسی و دیپلماتیک را نیز شامل شده و امروز ما شاهد پایینترین سطح روابط دیپلماتیک بین ایران و اتحادیه اروپایی از یک طرف و کشورهای عضو آن از طرف دیگر هستیم. اتحادیه اروپایی گزینه جنگ را در نظر ندارد و بر عکس دایره تحریمها هر روز در حال تنگتر شدن است و لایههای بیشتری را در بر میگیرد. اتحادیه منصرف کردن ایران از ادامه فعالیتهای حساس هستهای خود را به عنوان یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی و امنیتی مشترک خود مورد توجه جدی دارد و دیپلماسی تحریم ایران را چارچوب رفتاری خود قرار داده است.
به نظر میرسد بهرغم مشکلات متعدد سر راه و بیاعتمادی حاکم بر روابط کنونی، اتحادیه اروپایی به گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با ایران علاقهمند است، هر چند این علاقهمندی در ظاهر چندان پررنگ نیست. در واقع، استراتژی جدید اتحادیه اروپا در قرن بیست و یکم، تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ اقتصادی و سیاسی در سطح جهانی است. این مهم مستلزم دسترسی به منابع جدید و استراتژیک و جذب کشورهای بالقوه و بالفعل قدرتمند است. از این رو، اتحادیه اروپا میتواند حساب ویژهای روی مناطق آسیای میانه، دریای خزر، خاورمیانه و خلیج فارس و به ویژه ایران باز کند. در این رابطه دسترسی به منابع انرژی نقش اساسی دارد. با توجه به وابستگی شدید اتحادیه اروپا به منابع انرژی روسیه و خطراتی که این وابستگی همیشه در بر دارد، اتحادیه مایل است از میزان وابستگی خود به روسیه بکاهد. در این میان ایران میتواند نقش ویژهای با توجه به منابع نفت و گاز خود ایفا کند. دسترسی ایران به دو حوزه جغرافیایی انرژیخیز خلیج فارس و دریای خزر و نیز برخورداری از ۱۶ درصد گاز طبیعی و ۱۱ درصد نفت خام جهانی، برای اتحادیه اروپایی که نیاز فزایندهای به منابع هیدروکربنی دارد، یک عامل
بسیار تعیینکننده در تنظیم مناسبات با ایران است.
با توجه به اینکه اتحادیه به دنبال معرفی خود به عنوان یک بازیگر مهم سیاسی در سطح جهانی و منطقهای است و به دنبال نفوذ بیشتر در منطقه و تقویت جایگاه خود است، لذا میتوان با تنظیم یک دیپلماسی سازنده، با ظرافت و احترام متقابل، ضمن کسب منافع خود با اتحادیه به تبادل نظر پرداخت و از این طریق تنظیم یک رابطه جدید و متوازن را مورد توجه قرار داد. گفتوگوهای آتی طرفین باید بر اساس یک پایه متوازن و برابر و با احترام متقابل باشد. زیرا به هرحال نتیجه موفق این مذاکرات برای هر یک از طرفین اهمیت ویژه و استراتژیک دارد و موضع آن را در سطح بینالملل تقویت خواهد کرد. این امر موجب ارتقای موقعیت ایران در معادلات منطقهای و بینالمللی و برای اتحادیه اروپایی به منزله موفقیت در سیاست خارجی و امنیتی مشترک خواهد بود و لذا از اهمیت نمادین و فوقالعادهای برای طرفین برخوردار است.
دیدگاه تان را بنویسید