شناسه خبر : 8490 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ایران و روسیه در سال ۱۳۹۲

کمی دور، کمی نزدیک

همکاری‌ها و رقابت‌های دیرین ایران و روسیه در هر دورانی از تاریخ روابط دو کشور، فرازها و فرودهای متعددی را از سر گذرانده است.

حسن اشرفی، کارشناس بنیاد مطالعات ‌قفقاز
همکاری‌ها و رقابت‌های دیرین ایران و روسیه در هر دورانی از تاریخ روابط دو کشور، فرازها و فرودهای متعددی را از سر گذرانده است. در عصری جنگ‌های ایران و روس دوستی دو کشور را به کما می‌برد و در دوره‌ای دیگر بر سر مشترکاتی، هم‌راستا شده و آهنگ خوش‌نواز رفاقت کوک می‌کنند. اما سرشت همکاری‌های دو کشور طی سالیان گذشته و به ویژه پس از دهه 90 میلادی نه برخاسته از ظرفیت‌های درونی، که عمدتاً ذیل دوستی و یا رقابت با غرب تعریف شده است. اما آنچه امروز در صحنه روابط دو کشور خودنمایی می‌کند این است که هم تهران و هم مسکو از لغزش دیگری به سمت اردوگاه غرب و به ویژه جای گرفتن در آغوش ایالات‌متحده هراسناکند. روس‌ها بر این باورند که ایران از سر ناچاری و ناگزیری پای در میدان بازی با آنها نهاده و با آنان در مسائل جهانی و منطقه‌ای هم‌داستان شده است و مقامات تهران نیز بدعهدی مسبوق روس‌ها را به رخ کشیده و از چرخش مواضع و رفتار آنها به سوی غرب در بزنگاه‌های حیاتی دل رنجیده‌ای دارند. به واقع پرونده‌های کاری دو طرف طی چند سال گذشته این فرضیه ذهنی را تقویت می‌کند که ایران و روس بر لبه‌ای از بی‌اعتمادی پنهان و آشکار نسبت به دیگری راه پیموده‌اند و سرجمع همه این موارد سبب شده تا امروز تهران و مسکو در نقطه‌ای قرار گیرند که حتی هجمه‌ای سنگین از بحران‌های بین‌المللی و منطقه‌ای که تهدیدهای مشترکی برای دو سرزمین تولید کرده است نتواند این دو را همچون شرکایی راهبردی در کنار هم قرار دهد. حتی تکیه زدن پوتین بر اریکه قدرت در روسیه، با آن نگاه شرق‌گرایانه نیز نتوانست تعامل همه‌جانبه تهران و مسکو را رقم زند. از روسیه عصر پوتین این‌گونه بر می‌آید که با پیش ‌رو نهادن رویکردهای عمل‌گرایانه، جایگاه ممتازی برای غرب و در راس آن ایالات متحده قائل شود و از این رو است که مسکو منافع کلان خود را در تعامل و دم‌سازی با دو سوی آتلانتیک جست‌وجو می‌کند. در سال‌های ریاست پوتین بر کاخ کرملین، مسکو نشان داده است که عزمی برای همسویی با رویکردهای مبنایی و ایدئولوژیک ایران در عرصه تقابل با غرب نداشته و هرگز تمایلی برای پرداخت هزینه‌های گزاف در مسیر همنوایی با اصولگرایی تهران در صحنه بین‌المللی ندارد. به بیانی مشی روسیه عصر پوتین بر این است که اگر صدایی بر سبیل ناهمسازی با غرب بلند می‌کند نه اینکه سودای رجعت به عصر جنگ سرد و رقابت‌های دو بلوک شرق و غرب را در سر بپروراند، که نه انگیزه‌ای برای این کار در بین قوم روس مانده و نه ظرفی از بنیه‌های اقتصادی و سیاسی آماده دارد، بلکه این ساز ناکوک دستاویزی است برای کسب رانت‌ها و امتیازات ویژه از مغرب‌زمین که تداعی‌کننده بازی بده‌بستانی است که مسکو و واشنگتن به خوبی با قواعد آن آشنا هستند و البته برخی آن را کسب منافع ملی نام نهاده‌اند. از سویی سودای پرسود پوتین پریشان خواهد شد اگر ایران و آمریکا سامانی بر روابط آشفته یکدیگر داده و مناسبات خود را حسنه کنند. از این‌رو سیاستمدار اول روس‌ها در این اندیشه است که همچنان بازوی توازن‌بخش روابط ایران و آمریکا باشد و از نزدیکی یا درگیری یکی با دیگری جلوگیری کرده و کارت بازی هر یک را در معامله با آن دیگری هزینه کند. بر مبنای همین تحلیل است که پوتین سعی دارد فشارهای آمریکا بر ایران را تعدیل کرده و فاصله دو طرف را در یک وضعیت نه جنگ نه صلح حفظ کند.
اما قریب به دو سال است که روابط ایران و روسیه با موضوع جدیدی به نام سوریه روبه‌رو شده که تا حدودی آثار خود را بر تعامل دو کشور به ویژه در سال گذشته بر جای گذاشته است. همکاری سال‌های پیش ایران و روس در مسائل قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی به ویژه تنش‌های داخلی در تاجیکستان، مقابله با طالبان در افغانستان و حمایت از جبهه شمال، جلوگیری از نظامی شدن دریای خزر، و اکنون نیز منافع مشترکی که دو طرف در خاورمیانه، دریای مدیترانه و دریای‌ سیاه برای خود تعریف کرده‌اند، همگی گواه این واقعیت است که مقامات تهران و کرملین همواره از ظرفیت‌های متعددی برای همکاری با یکدیگر در سطوح منطقه‌ای و محیط بین‌الملل برخوردار بوده‌اند، لکن این ظرفیت به تمامی به فعلیت درنیامده و به بیانی هرگاه اقتضائات محیطی پایان یافته همکاری‌های دو کشور نیز متاثر از آن رنگ باخته است. شاید بتوان برخی صداهای ناسازگار با ایران در داخل روسیه را عاملی برای این تعامل غیر‌راهبردی، تاکتیکی و کوتاه‌مدت میان تهران و مسکو مفروض داشت اما عمده‌ترین دلیل آن را باید در نحوه متفاوت برداشت‌ها و نگاه‌های کرملین نسبت به تعامل با محیط بین‌الملل و نیز سمت‌گیری خاص ایران در مواجهه با نظام جهانی جست‌وجو کرد. با این حال شاید امضای توافقنامه امنیتی اخیر میان تهران و مسکو که حاصل جمع تهدیدات مشترک ناشی از تحولات منطقه‌ای به ویژه خاورمیانه بوده است، بتواند دو مجموعه پاستور و کرملین را پس از دهه‌ها به سوی نهادمند‌سازی و تعمیق همکاری‌ها سوق دهد.
بی‌تردید یکی از موضوعات مهم دو کشور در سال پیش ‌رو موضوع سوریه خواهد بود. مساله‌ای که منابع سرشاری از ناامنی و بی‌ثباتی منطقه را در خود جای داده است. تهران و مسکو در اندیشه سوریه پس از بشار اسد خواهند بود و در جست‌وجوی راه‌حلی برای عدم تجزیه و سرریز بی‌ثباتی این کشور به داخل مرزهایشان. از همین روی اولویت را بر بقای «حکومت شام» قرار خواهند داد تا خود را از فرو افتادن در ورطه پرتلاطم و پرابهام سرنوشت این سرزمین مصون دارند. با این حال تهران و مسکو با وجود تهدیدهای مشترک ژئوپولتیک، هر یک نگرانی‌های خاص خود را در موضوع سوریه دنبال خواهند کرد. آشکار است که منشاء اصلی دغدغه‌های جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه آسیب به خط مقدم جبهه مقاومت ضد‌اسرائیلی است که خطوط مواصلاتی آن از عراق و سوریه گذشته و به لبنان و فلسطین ختم می‌شود.
در مورد روسیه اما منشاء تهدید نه فقط از دست دادن متحد دیروز و پایگاه نظامی طرطوس، که از آنجا نشات می‌گیرد که ناآرامی‌های منطقه خاورمیانه برانگیختگی بیشتر جریان‌های اسلامی داخل روسیه و به موجب آن تشدید تهدید علیه امنیت ملی روسیه را سبب خواهد شد. اما در کنار تمام این مسائل شاید مهم‌ترین دل‌مشغولی روس‌ها واگذاری سنگر خاورمیانه به خصم دیروز و رقیب امروز، ایالات‌متحده آمریکا باشد. از این‌رو در سال پیش‌رو درک وضعیت جدید و بازشناسی تهدیدهای مشترک از سوی دولتمردان ایران و روس می‌تواند ظرف همکاری‌های دو کشور را وسیع‌تر و سطوح آن را عمیق‌تر سازد.
درباره مساله همکاری‌های هسته‌ای ایران و روسیه نیز باید به چند نکته اشاره کرد. اول اینکه با وجودی که روس‌ها همواره بر حق استفاده صلح‌آمیز ایران از فناوری هسته‌ای تاکید ورزیده‌اند اما آن را الزاماً غنی‌سازی گسترده اورانیوم در داخل ایران تعبیر نمی‌کنند. از سوی دیگر برای روس‌ها حرکت ایران در چارچوب ان‌‌پی‌‌تی همواره دارای اهمیت بوده و از این جهت کاملاً با غرب هماهنگ عمل کرده‌اند. به واقع رای مثبت روسیه به پنج قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران در همین چارچوب قابل تفسیر است. از سمت دیگر روسیه همواره منتقد رویکرد غربی در نقض حاکمیت ملی دولت‌ها و توسعه نفوذ خود به بهانه کنترل هسته‌ای بوده است. از همین رو تاکنون اجازه نداده قطعنامه‌های شورای امنیت بر ضد ایران گامی فراتر از چارچوب تحریم‌های مالی و اقتصادی نهد. همچنین روس‌ها مورد نیروگاه بوشهر را با غرب تمام کرده‌اند و در این راستا کشورهای غربی متقاعد شده‌اند که ساخت این نیروگاه برای روس‌ها صرفاً دارای ابعاد تجاری و صنعتی بوده است.
به هر روی به نظر می‌رسد مهم‌ترین رویداد سال جدید انتخابات ریاست جمهوری ایران است که شاید سرنوشت مسائل پر‌چالشی همچون رابطه تهران- واشنگتن را که نقل محافل سیاسی در روزهای واپسین سال جاری بوده است، روشن سازد. مساله‌ای که می‌تواند برای روس‌ها فرصتی برای همکاری بیشتر با تهران و یا تهدیدی برای به حاشیه راندن آنها در تعاملات و معادلات بین‌المللی ایران محسوب شود. شاید این بار ایران توزیع‌کننده کارت‌های بازی میان روسیه و آمریکا باشد!

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها